آلمانی ها دو جنگ جهانی را که در هر دو مورد مغلوب بوده اند تجربه کرده اند. البته در هر دو مورد هم که آنها اغازگر بودند تفکرات دست راستی افراطی سران این کشور موجب کشتار میلیونها نفر شد
تاریخ آلمان در قرن بیستم می گوید شکست تحقیرآمیز در جنگ جهانی اول موجب شد تا هزاران نفر از طرفداران احزاب راست افراطی اولین هسته گروههای شبه نظامی موسوم به «فرایکور» را تشکیل دادند و هدف خود را مقابله با کمونیسم و یهودیان اعلام کردند.
آنها معتقد بودند علت همه بدبختی های آلمان این دو گروه هستند. بعدها آدولف هیتلر رهبر نازی آلمان، هم در کتاب «نبرد من» به صراحت به این موضوع اشاره و هدف اش را نابودی این دو قشر اعلام می کند. پیشوای آلمان، جنگی را آغاز کرد که در نهایت بیش از هفتاد میلیون نفر تلفات برجای گذاشت.
البته راه دشواری باید پیموده می شد تا آلمانی های مغلوب که باید مدتی را تحت قیمومیت متفقین (آمریکا، انگلیس، فرانسه و شوروی) میگذراندند و غرامت های مالی و علمی به طرف های پیروز می پرداختند، دست بر زانوی خود بگذارند و کمر راست کنند.
پس از تسلیم آلمان و دو سال پس از آن آمریکا برنامهٔ فشرده ای را به منظور جمعآوری همهٔ دستاوردهای علمی و فناوری و همهٔ اختراعات ثبت شده آلمانی ها اجرا کرد.
به نوشته جان گیمبل تاریخ نگار آمریکایی، غرامتهای فکری گرفته شده فقط از سوی آمریکا و بریتانیا از آلمانها در آن زمان ارزشی بالغ بر 10 میلیارد دلار داشته است.
با این حال کم کم با برنامه های لودلیک ارهاد معمار اقتصاد آلمان پس از جنگ، با جذب نیروی کار از سایر کشورها از جمله ترکیه و ایتالیا رونق به جامعه سختی کشیده این کشور بازگشت و در دهه هفتاد که چندسالی از دو تکه شدن آلمان به دو بخش غربی و شرقی می گذشت المان غربی یکی از قدرتهای بلامنازع صنعت جهان شد.
آلمانی ها همگام با رشد اقتصادی، تلاش کرده اند چهره ای متفاوت از آنچه که طی دهه چهل میلادی داشتند از خود ارائه کنند.
امروز این کشور در جایی ایستاده است که از آن به عنوان بزرگترین کشور اروپایی با اقتصادی پویا و کمترین نرخ بیکاری یاد می شود.
با این حال این کشور با دو معضل اساسی رشد منفی جمعیت (تعداد تولد 670 هزار نفر و مرگ و میر 870 هزار نفر) و پیر شدن جمعیت موجود مواجه است.
از جمعیت 83 میلیون نفری این کشور فقط ۲۲ درصد را جوانان و کودکان زیر ۲٥ سال تشکیل می دهند.
این در حالی است که جمعیت سالخورده و بالای 65 سال این کشور بیش از۲٠ در صد جمعیت است و گرایش های ساختاری جمعیت نشان می دهند که اگر وضع به همین روال پیش رود، تا سال۲٠٦٠ میلادی بیش از یک سوم جمعیت آلمان را افراد مسن بالای ٦٥ سال تشکیل خواهند داد.
مسئولان آلمانی با بررسی چنین اوضاعی به این نتیجه رسیده اند که برای حفظ روند رشد اقتصادی باید نیروی کار خود را از خارج تامین کنند.
این موضوع موجب شد صدراعظم آلمان سیاست درهای باز را درقبال هجوم پناهندگان که عمدتا از جنگ و ناآرامی ها در سوریه، عراق و کشورهای شمال افریقا بودند اعمال کند.
خانم آنگلا مرکل با این تصمیم اش که منجر به پذیرش یک میلیون پناهجو شد، بزرگترین قمار سیاسی خود را در حالی انجام داد که تقریبا رقبا و متحدان سیاسی اش با این تصمیم چندان همراه نبودند.
اگر چه بانوی آهنین آلمانها به خاطر این تصمیم که شجاعانه و اخلاقی بود با تحسین گسترده روبهرو شد اما آلمانها فکر نمی کردند وقایع و حوادث به گونه ای رقم بخورد که روزی این احساس غرور به سرزنش از سوی مخالفان تبدیل شود.
هنوز چند هفته ای از خوشامدگویی ها به پناهندگان نگذشته بود که اعلام شد تعدادی از پناهنده ها و خارجی ها در شب جشن سال نو میلادی به زنان و دختران تعرض کرده اند.
پس از آن هم چند مورد دیگر گزارش شد تا اینکه این اتهامات سبب تشدید اعتراضات علیه مهاجران شد.
گروه های راست افراطی باردیگر خارجی ستیری و نژاد پرستی خود را به طور آشکار اعلام کردند و توانستند در برخی از ایالت های جنوبی آلمان هم در انتخابات پارلمان ایالتی هم کرسی ها را به دست آورند و کم کم در عرصه سیاست هم وارد شوند.
با این حال با کاهش شمار ورود پناهندگان اعتراضها هم کم شد اما پس از چهار مورد حمله در یک هفته، دوباره ترس و بدگمانی نسبت به پناهجویان در برخی از شهرها بازگشت.
در چهار مورد اقدام تروریستی که در روزهای گذشته در آلمان و به ویژه در ایالت های جنوبی این کشور رخ داد سه نفر از عوامل حمله از پناه جویان بوده اند. اگرچه این حملات ارتباطی با هم نداشتند و نشان دهنده یک توطئه هماهنگ علیه آلمان نبود اما ملیت و مذهب این افراد که داعش مدعی عضویت انها در این گروه تروریستی است می تواند عاملی برای تحریک افکار عمومی مستعد آلمانی ها علیه پناهنده ها و به ویژه پناهنده های عرب، افغان و آفریقایی باشد.a
مع الوصف پس از حوادث اخیر به ویژه آنچه در مونیخ رخ داد و یک ایرانی دو تابعیتی که متولد آلمان بود و از طرفداران گروههای نژاد پرست و افراطی موجب کشته و مجروح شدن 37 نفر شد جامعه آلمان هنوز نسبت به خارجی ها و به ویژه مسلمانان حساسیت ندارد؛ اگر چه نگرانی و ترس را می توان در چهره شهروندان به ویژه در جنوب آلمان مشاهده کرد، اما دوراندیشی و نیاز مسئولان این کشور به قدرت بازوی پناهنده ها امکان ایجاد حساسیت نسبت به پناه جویان و خارجی ها را از افراطی ها سلب کرده است اما هیچ تضمینی برای دوام این دوراندیشی و آرامش موجود وجود ندارد؛ درست مانند محبوبیت صدراعظم المان نزد شهروندان این کشور که متغیر بوده است.
خانم مرکل که در مقایسه با بیشتر رهبران کشورهای غربی، هنوز از محبوبیت قابل توجهی برخوردار است، روزهای سختی را پیش رو خواهد داشت.
احمد صمدی – خبرنگار در آلمان