به مناسبت درگذشت والرشتاین؛

عمومی

 

افول آمریکا بزرگ‌ترین پیش‌بینی‌ برای قرن ۲۱

امانوئل والرشتاین جامعه‌شناس و نظریه‌پرداز بزرگ شناخته‌شده معاصر آمریکایی ۴ روز پیش در سن ۸۹ سالگی درگذشت. او عمدتاً به دلیل طرح نظریات انتقادی‌اش به سازوکارهای نظام سرمایه‌داری و همچنین ابداع نظریه «نظام جهانی» شناخته می‌شد.

– اخبار بین الملل –

امانوئل والرشتاین جامعه‌شناس و نظریه‌پرداز بزرگ آمریکایی همچنین یکی از نظریه‌پردازانی بود که از اواسط دهه 70 میلادی مسئله افول آمریکا را در مجامع دانشگاهی آمریکایی بیان کرد.

او در اوایل اسفند سال 92 به تهران آمد و در دانشگاه تهران سخنرانی کرد. نکته جالب در آن زمان این بود که برخی از اساتید دانشگاه که در جبهه لیبرال قرار می‌گرفتند از او خواسته بودند از افول آمریکا و قدرت هژمون آمریکا صحبت نکند چراکه در ایران از این مسئله به معنای افول لیبرالیسم یاد می‌شود و این برای لیبرال‌های ایرانی بد می‌شود. او در بازگشت از سفر خود به ایران در گفت‌وگو با واشنگتن‌پست به این مسئله اشاره کرد. اما این مسئله، نکته‌ای نبود که بتوان به‌سادگی با صحبت نکردن از آن از کنارش گذشت چراکه شهرت والرشتاین به دلیل انتقادش از سیستم سرمایه‌داری و همچنین پیش‌بینی‌هایش در خصوص افول قدرت آمریکا در جهان بوده است.

او بارها از ابتدای دهه 70 میلادی یعنی زمانی که آمریکا درگیر در باتلاق ویتنام بود و در اوج قدرت نظامی و تکنولوژی‌های نوین نظامی و رسانه‌ای نتوانسته بود پیروز میدان باشد، بحث افول آمریکا به عنوان یک قدرت هژمون را در جهان مطرح کرد. بعد از این در دهه 80 میلادی به صورت جدی نوشتن در این خصوص را آغاز کرد و بلافاصله در مجامع دانشگاهی آمریکا و غرب به شدت به او انتقاد شد. همه اردوگاه‌های سیاسی آمریکا نیز بحث او را غیر منطقی می‌دانستند و بیان می‌کردند چنین مسئله‌ای از اساس غیر منطقی و غیر قابل تصور است. در دهه 90 میلادی که همه می‌دانستند جهان به سمت تک قطبی شدن پیش می‌رود، متخصصان علوم اجتماعی و سیاسی در آمریکا بر این عقیده قرار گرفته بودند که سرانجام نظریات والرشتاین منسوخ می‌شود اما چنین نشد و از دوران بحران اقتصادی سال 2008 کم‌کم نگاه‌ها به سمت نظریه‌های او جلب شد. بااین‌حال جامعه روشنفکری آمریکا افول را نه به طور کامل بلکه به صورت نسبی و تنها در برخی مسائل اقتصادی و یا در بحث نفوذ و جایگاه آمریکا در جهان پذیرفتند. بااین‌حال والرشتاین در همان زمان دوباره مطرح ساخت که ویژگی این نوع افول، اقتصادی و یا تضعیف قدرت آمریکا به صورتی که سیاسیون مطرح می‌کنند نیست. افول از منظر والرشتاین به معنای «کاهش توان ایالات‌متحده در کنترل وضعیت جهان و بی اعتمادی هم‌پیمانانش به این کشور» بود.

او معتقد است از منظر هژمونیک قدرت‌های زیادی نیستند که بتوانند جای آمریکا را بگیرند و البته آن‌هایی که می‌توانند هم انگیزه لازم برای این کار را ندارند. چین از نظر اقتصادی به آمریکا نزدیک است اما برای رسیدن به نقطه هژمون شدن، دهه‌ها زمان می‌برد به این نقطه برسد که بتواند به اعمال قدرت و هژمون شدن برسد. اما آنچه رخ خواهد داد این است که کشورهای پرقدرت بعد از دیدن ضعف‌ها و عدم توان ایالات‌متحده برای کنترل اوضاع بین‌المللی، به سمت اعمال و نمایش قدرت و مبارزه برای کنترل وضعیت می‌روند و این مسئله، وضعیت نظم کنونی جهان را به هم می‌ریزد. این وضعیت را می‌توان از هم‌اینک در آزمایشگاه همیشگی علوم روابط بین‌الملل یعنی منطقه خاورمیانه مشاهده کرد. در این منطقه، قدرت‌های جهانی و منطقه‌ای مانند روسیه، چین، ایران، عربستان، رژیم صهیونیستی و حتی پاکستان و هندوستان بدون توجه به قدرت آمریکا هرکدام برای نشان دادن قدرت خود و هژمون شدن در منطقه با یکدیگر در حال نزاع و مبارزه هستند. در این میان شاید آمریکا هرازگاهی اقداماتی به نفع یک‌طرف یا طرف دیگر انجام دهد اما هیچ‌گاه تاکنون قادر به کنترل اوضاع به صورت یک قدرت هژمون کامل و مطلق نبوده است. شکست آمریکا در جنگ عراق و افغانستان و عدم توانایی ایالات‌متحده در کنترل دولت‌های ایران و سوریه و لبنان و حتی هم‌پیمانان خود مانند عربستان و رژیم صهیونیستی نشان می‌دهد اگر ایالات‌متحده غول هم باشد، به قول والرشتاین همچنان یک «غول پوشالی» است.

درعین‌حال افول آمریکا به این معنی نیست که این کشور توان نظامی لازم برای رویارویی با موضوعات و چالش‌های موجود در منطقه را ندارد، افول آمریکا بدین معنی است که دیگر نمی‌تواند جنگی تمام‌عیار در منطقه به راه انداخته و یا برنده جنگ شود و یا حتی از قدرت نظامی خود در سطحی محدود برای تأثیرگذاری بر افکار عمومی و کشورهای منطقه استفاده کند. استفاده از نیروی دریایی و حمله محدود به سوریه هیچ تأثیری بر وضعیت داخلی این کشور نداشت. حضور آمریکا در عراق نتوانست وضعیت بهتری برای مردم این کشور به همراه بیاورد. داعش را هم به طور کامل از بین نبرد و در یمن نیز با وجود همه خدمات لجستیکی و اطلاعاتی به عربستان و امارات، تنها به پیچیده‌تر شدن موضوع کمک کرده و هنوز نتوانسته راه‌حلی برای جنگی که گمان می‌رفت در عرض چند روز به نفع عربستان تمام شود، پیدا کند.

والرشتاین تأثیر افول قدرت هژمونیک آمریکا را در افول قدرت اقتصادی آمریکا در داخل این کشور و کاستن از میزان اعتبار دلار می‌داند که در چند سال اخیر نیز به‌خوبی شاهد این مسئله بوده‌ایم. او معتقد است کاهش نقش مرکزی دلار باعث ایجاد تنگناهای اقتصادی اساسی برای ایالات‌متحده خواهد شد که از جمله آن‌ها مربوط به بدهی‌های ملی موجود خواهد بود و شاید منجر به کاهش سطح زندگی در ایالات‌متحده شود. این مسئله را وی در مقاله خود در سال 2006 میلادی مطرح کرد. یعنی دو سال قبل از بحران اقتصادی سال 2008 و سال‌ها قبل از اینکه تحریم‌های اقتصادی آمریکا علیه ایران و روسیه و جدال تجاری این کشور با چین، کشورهای شرقی را به این نتیجه برساند که بهتر است از ارزی جایگزین به جای دلار در معاملات خود استفاده کنند.

در پیش‌بینی دیگری که والرشتاین از اوضاع جهانی مطرح کرده و نشان داده است این مسئله نیز نشان‌دهنده افول قدرت و هژمونی آمریکا در جهان خواهد بود، مسئله فعالیت مستقل و با اهمیت کشورهای حوزه آمریکای لاتین در جهان است. شاید این کشورها هنوز در عرصه اقتصادی نتوانسته باشند به مرحله‌ای از قدرت رسیده باشند که بتوانند دم از فعالیت مستقل بزنند اما نگرانی‌های همیشگی ایالات‌متحده از استقلال سیاسی کشورهای آمریکای لاتین و تلاش روسای جمهور آمریکا برای به کار بردن روش‌های قدیمی برای از بین بردن نظام‌های سوسیالیستی در کشورهایی مانند ونزوئلا و بولیوی و دشمنی با کوبا و تلاش برای تضعیف جایگاه اقتصادی مکزیک و عقب‌مانده نگاه‌داشتن این کشور درست در مرزهای جنوبی آمریکا همچنان نشان می‌دهد که ایالات‌متحده از برداشته شدن گام‌های بلند اقتصادی توسط این کشورها به شدت ترس و واهمه دارد و آن را نشانه‌ای از افول تدریجی خود می‌داند.

مؤلفه‌های افول آمریکا از نظر والرشتاین همانطورکه در همایش مجمع اجتماعی جهانی در چهارم دسامبر 2009 بیان کرد اما شامل پدیده‌های دیگری نیز هست که به اختصار در زیر به آن‌ها اشاره می‌شود:

  • خیزش نیروهای راست افراطی در درون ایالات‌متحده
  • ترکیدن حباب‌های اقتصادی گذشته (بخش اعظم آن‌ها و نه تمامشان) بدهی دولت آمریکا
  • افت جدی ارزش دلار امریکا و بنابراین حرکت به اقتصاد جهانی واقعاً چند ارزی
  • ناتوانی آمریکا در کنترل کشورهای خاورمیانه از جمله ایران، سوریه، افغانستان (فتادن سیاست افغانستان به دست طالبان)، پاکستان، عربستان و خروج آمریکا بدون هیچ پیروزی‌ای از عراق و سوریه و افغانستان
  • پدید آمدن رژیم متزلزل در عربستان با احتمال کودتای شاهزادگان و کودتای نظامی
  • احتمال رویارویی‌های نظامی محدود ایران و هم‌پیمانانش با اسراییل و نتایج خطرناک آن برای خاورمیانه
  • تقویت پیوندهای ژئو پلتیک چین، روسیه و کره جنوبی
  •