ترامپ ناگهان مورد تایید دموکرات‌ها می‌شود

عمومی

 

از ابتدای ریاست جمهوری ترامپ تاکنون، عرصه سیاست آمریکا صحنه جدال و درگیری ترامپ با رقبای دموکراتش و برخی از هم حزبی‌های خود در ارتباط با مسائل گوناگون

از ساخت دیوار در مرز با مکزیک گرفته تا مسائل مربوط به مهاجران، اقتصاد و رفاه اجتماعی آمریکایی‌ها نظیر بیمه بهداشت و درمان، سیاستهای حوزه نفت، واردات کالا، حمایت از صنایع مختلف و مسائل مربوط به سیاست خارجی نظیر تعامل با کره شمالی و لغو پیمانهای چند جانبه و بین‌المللی مختلف بوده است؛ اما معدود مواردی هست که این نمایش جدال و کشمکش به یکباره تبدیل به یک هم‌صدایی عجیب و غیرمنتظره و فراموش شدن ناگهانی همه نزاع‌های سابق می‌شود.

تقریبا در تمام طول دوران ریاست جمهوری ترامپ، سریال ادامه‌دار جدال و حملات لفظی میان او و رقبای دموکراتش و همچنین رسانه‌هایی که از نظر ترامپ رسانه‌های “اخبار دروغ” هستند بی وقفه ادامه یافته و تبدیل به یکی از جریان‌های شاخص خبری در این مدت شده است.

تقریبا هیچ ماه و یا حتی هفته‌ای در دوره ریاست جمهوری ترامپ نبوده که او با الفاظ مختلف از سوی رقبای دموکراتش و برخی هم‌حزبی‌های خود و حتی مقام‌هایی که سابقا در دولت خود او مشغول به خدمت بودند نظیر “کودن”، “فاسد”، “ابله”، “خائن”، “بیمار روانی”، “هیتلر”،”شیاد”،”فریبکار”، “نژادپرست” و دیگر الفاظی که می‌توان با آنها فهرستی بلند را تشکیل داد، مورد حمله قرار نگیرد.

یک بار رکس تیلرسون، وزیر خارجه سابق دولتش او را “کودن” می‌خواند و بار دیگر جان برنان، مدیر سابق آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا، سیا، ترامپ را “ابله و خائن” قلمداد می‌کند و یک بار نیز مایکل کوهن، وکیل سابق خود ترامپ او را “شیاد، فریبکار و نژادپرست” می‌خواند.

در مقابل نیز ترامپ در این نمایش، یک بازیگر نقش منفی خوب و در این جدال لفظی، مبارزی قهار است که با سلاح مورد علاقه‌اش یعنی توئیتر هیچ یک از حمله‌کنندگان به خود را از حملات متقابل و تلافی جویانه بی نصیب نگذاشته است. او که خودش به این بازی حمله به شخصیت رقبا و مخالفانش با الفاظ گوناگون و بعضا خلاقانه علاقه زیادی دارد، به نوبه خود و با ادبیات خود به آنها حمله می‌کند و از الفاظی نظیر “فریبکار”، “دروغگو”، “پست”، “دیوانه”، “بی لیاقت”، “احمق”، “جاعل”، “خوابالو” و…استفاده می‌کند.

درگیری‌های ترامپ با رقبای دموکرات و هم‌حزبی‌ها و مقامهای فعلی و سابق دولتش آن قدر جنجال ایجاد کرده‌اند که دنبال کردن اتفاقات مربوط به آن در رسانه‌ها به دنبال کردن سریال تلویزیونی “بازی تاج و تخت” با پستی و بلندی‌های بسیار، اتفاقات دراماتیک، عهد شکنی‌ها، ابراز وفاداری‌ها و تغییر جبهه‌ها شبیه است.

با این حال در پاره‌ای از مواقع این جنگ لفظی به یک باره متوقف می‌شود. سیاستمدارانی که در مواقع عادی یکدیگر را “خائن”، “احمق” و “بیمار روانی” می‌دانند به یکباره در وضعیت‌هایی نظیر حمایت از کودتا علیه دولت ونزوئلا به تایید کننده حرفها و مواضع یکدیگر تبدیل می‌شوند و این یک تناقض مضحک است. چطور رئیس جمهوری که در دعواهای داخلی “احمق” و “کودن” است، در تصمیم گیری‌هایش برای مداخله در امور داخلی ونزوئلا و دیگر کشورهای مستقل، درست و با تدبیر عمل می‌کند و در این حوزه‌ها تصمیمش مورد تایید رقبا قرار می‌گیرد؟!

با وقوع تلاش برای کودتا همراه با اقدامات مسلحانه مخالفان در ونزوئلا، ترامپ و مقام‌های دولت و هم‌حزبی‌هایش در اظهاراتی مشابه همگی حمایتشان را از این خشونتها در ونزوئلا اعلام کردند و در کنار آنها رقبای دموکرات هم از این قافله عقب نماندند. جو بایدن که به عنوان شانس اصلی رقابت با ترامپ از حزب دموکرات در انتخابات ریاست جمهوری 2020 مطرح است، یکی از شاخص‌ترین دموکراتهایی بود که در توئیتی نوشت: ” خشونتها در ونزوئلا علیه معترضان صلح‌جو جنایتکارانه است. حکومت مادورو مسئول این درد و رنجهای باورنکردنی است. آمریکا باید در کنار مجلس ملی ونزوئلا و گوآیدو ایستاده و از تلاشهای آنها برای بازیابی دموکراسی در ونزوئلا از طریق انتخاباتی مشروع و برخوردار از نظارت بین‌المللی حمایت کند.”

نانسی پلوسی، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا دیگر دموکرات شاخصی بود که از اقدام مخالفان ونزوئلا علیه مادورو حمایت کرد و دیک دوربین، از سناتورهای ارشد دموکراتها در مجلس سنا نیز در توئیتی از مداخله آمریکا در ونزوئلا حمایت کرد.

این دموکراتها همان کسانی هستند که دونالد ترامپ چند وقت پیش مدعی شده بود “آنها می‌خواهند آمریکا را تبدیل به ونزوئلا کنند”.

ترامپ در یک تجمع انتخاباتی پیش از برگزاری انتخابات میان دوره‌ای کنگره در ویرجینیای غربی گفت: این دموکراتها می‌خواهند ما را به ونزوئلا تبدیل کنند. حزب آنها حزب جرم و جنایت است و آنها دیوانه هستند.

تاریخ کشور آمریکا با پدیده جنگ و مداخله خارجی عجین شده است. سیاستمداران آمریکایی علاقه دارند از جنگ و مداخله خارجی علیه مخالفان آمریکا در جهان به عنوان وجه‌المصالحه و آتش بس موقت برای دعواها و درگیری‌های نمایشی خود استفاده کنند.

از طرفی سیاست آمریکا سکه‌ای است که دو رو دارد: روی ظاهری و آشکار آن برای عوام و رسانه‌ها است اما روی مخفی آن که مثل نیمه تاریک ماه هیچگاه آشکار نمیشود، جایی است که در آن دسیسه‌ها و توطئه‌ها علیه کشورها و مردم و پیروان مذاهب در جهان تهیه و چیده شده و بعد از ابلاغ به بازیگران روی ظاهری سکه از رئیس جمهور گرفته تا وزیر خارجه و مقامهای نظامی به اجرا در می آید. در مقابل اما بازیگران روی ظاهری سکه در این نمایشی که باید از جنس واقعیت باشد باید خوب نقششان را ایفا کنند. این گونه است که ترامپ در ظاهر تلاش می‌کند خود را منتقد  دولت پنهان یا آن طور که او می‌گوید “دولت عمیق” و در پاره‌ای از مواقع “تشکیلات حاکم” نشان دهد و به عنوان مثال این “دولت عمیق” را متهم به توطئه چینی برای وارد ساختن مهاجران آمریکای مرکزی به آمریکا، متهم به کنترل زندگی آمریکایی‌ها، جانبداری از دموکراتها و دسیسه چینی علیه خود می‌کند اما وقتی کار به مداخلات و ایجاد جنگ و اقدام علیه دولتها و مردم کشورهای دیگر می‌شود، او مطیع این دولت عمیق است. شاید شعار و سرلوحه کار سیاستمداران این جمله است: “نمایش باید ادامه یابد!”

یادداشت از: علی مدنی، خبرنگار