در سطح معادلات بینالمللی و منطقهای، سقوط حلب از آنچنان اهمیتی برخوداربود که توانست یکی از بازتابهای آن ترور سفیر روسیه باشد
مرثیهسرایی و تحریکات ایجاد شده علیه مسکو در ترکیه گرچه میتواند عامل تظاهرات و اعتراضات علیه سیاستهای مسکو باشد، اما ترورسفیر روسیه دارای ابعاد و لایههای بسیار پیچیدهتر از این تحریکات بوده و نباید آن را به سطح یک واکنش فردی تنزل داد.
روسها با درک این نکته و با نشان دادن خویشتنداری در مواجهه با این ترور بهتر از هر کسی بر علل و مقصد ترور آگاهی داشته و خود نیز در معادلاتی که دارند آنرا تلافی خواهند کرد. گرچه دیپلماتها مصونیت سیاسی دارند و در نظام بینالملل دارای موقعیت و حرمتی ویژه هستند، اما از منظری آنان نیز سربازان عرصهای محسوب میشوند که بعضا چون ژنرالهای نظامی میدان نبرد، قربانی شرایطی میشوند که در جای خود محاسبات خاص خود را دارد.
نحوه برخورد مسکو با ترور سفیر این کشور در آنکارا نشان داد که ارزش سفیر این کشور کمتر از خلبان سوخوی سقوط کرده نیست، اما محاسبات رفتاریشان در برخورد با آن متفاوت است. روسها صبورند و این صبوری، خود از دلایل ماندگاری آنان در عرصه قدرت است.
ترور سفیر روسیه در آنکارا، اقدامی غیرانسانی، مخالف حقوق بینالملل و قبیح، اما در عین حال تروری سیاسی بود. این اقدام، توطئهای برای گسترش بحرانهای جاری در خاورمیانه و بهطور مشخص هشداری به مسکو و سیاستهایش بود.
همزمانی این ترور با اجلاس سهجانبه مسکو با حضور وزرای خارجه و دفاع ایران، ترکیه و روسیه در بخشی به هدف تحت تأثیر قرار دادن این نشست یا به شکست کشیدن آن بود. خویشتنداری مسکو در مواجهه با این اقدام سبب خنثی شدن این هدف شد.
پوتین سال گذشته با پذیرش عذرخواهی اردوغان در ارتباط با سقوط سوخو نشان داده بود که صحنه سیاست، عرصه احساسات و اقدامهای متکی بر آن نیست. رئیسجمهور روسیه در مواجهه با ترور سفیر خود در آنکارا نیز با پاسخ دادن به تلفن اردوغان و برگزاری اجلاس سه جانبه نشان داد که محاسبات مرد آهنین روسها، دقیق و تصمیمات وی مبتنی بر عقلانیت متکی بر تأمین منافع ملی است.
با وجود این، این ترور نمایشگر شدت ضعف امنیتی حاکم بر ترکیه است. این رویداد فارغ از عواقب سیاسی از نظر پرستیژی، ضربهای سخت به حیثیت آنکارا وارد کرد. البته ناامنی و وقوع 28 عملیات تروریستی و کشته شدن بیش از 400 نفر طی دو سال گذشته در ترکیه، پذیرش ناتوانی ترکها در برقراری امنیت و ترور سفیر روسیه را تا حدودی برای مسکو آسانتر کرد.
در این میان نباید از این ترور به تحلیل تغییرات راهبردی رسید. این ترور ظرفیت ایجاد تغییرات راهبردی در روابط ترکیه و روسیه را نداشته وآنکارا پس از این ترور نیز کماکان رو به غرب داشته و عضو ناتو باقی خواهد ماند. چرخش نسبی سیاسی ترکیه به همکاری با روسیه و ایران در ارتباط با سوریه بیش از هر چیزی حاصل شکست سیاستهای گذشته آنکارا بوده و چندان هم قابل دوام و مورد اعتماد نیست البته روسها نیز در ارتباط با تهران و مسکو، محاسبات خاص خود را دارند که در جای خود میتوان به آن پرداخت.
موضوع اساسی که در تحلیل ترور سفیر روسیه باید مد نظر باشد، درک این نکته است که این ترور از یک سو تاوان سیاستهای اشتباه اردوغان در بحران سوریه و از سوی دیگر حاصل استفاده ابزاری غرب در بهکارگیری تروریستهای برخاسته از تفکر تکفیری در معادلات کلان خود بوده است.
نکته آنکه در حالی که سیاستهای تقویت داعش، النصره و… شرایطی مطلوب و خیالی راحت برای تلآویو فراهم کرده است، مدتی است که شبح شوم ترور با شیبی آرام به مرزهای استانبول و آنکارا رسیده است.
در حال حاضر متاسفانه خاکستر آتش افروخته شده توسط ترکیه و متحدان عرب آن در سوریه و عراق، به داخل ترکیه سرایت کرده و اگر عقلانیت و همکاری جمعی میان رهبران و کشورهای منطقه شکل نگیرد، جنگ و بحران از چنان ظرفیتی برخوردار است که میتواند تبعات آن دامنگیر و آثار آن گسترده و غیرقابل جبران شود.