ایده‌های فرانسوی-آلمانی؛ اتحادیه اروپا به کدام سمت می‌رود؟

عمومی

 

تنازع و اختلافات در ایده و آرا میان فرانسه و آلمان ممکن است تا انتخابات پارلمانی اروپا شکاف بیشتری پیدا کنند. این تقابل را می‌توان در دو رویکرد چپگرایانه و راستگرایانه دید

در فاصله دو ماه مانده به انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا، احزاب، گروه‌ها، کارگزاران سیاسی و دولت‌ها هر کدام تلاش می‌کنند به نحوی در این انتخابات و روند تحولات آتی در اتحادیه سهیم باشند. در سطح دولت ها، دو موتور محرکه اتحادیه اروپا یعنی آلمان و فرانسه و در بین احزاب بیش از همه رقابت بین جریان‌های محافظه کار و راستگرایان افراطی به چشم می‌خورد.

در رقابت میان آلمان و فرانسه، امانوئل مکرون به دلیل رشد اعتراضات اخیر توسط جلیقه زردها و انتقاد مخالفین، به دنبال بهبود سیاست های اجتماعی فرانسه و اتحادیه است و جریان های محافظه کار در آلمان – که بیشتر حزب مرکل و جانشین او آنگرت کرامپ کارن-بائور آن را هدایت می کنند – به دنبال چرخش به عقب و جبران سیاست های انعطاف پذیرانه گذشته و تأکید بر تقویت و ثبات در حوزه اقتصادی و امنیتی هستند.

در بین احزاب نیز راستگرایان افراطی با تکیه بر چالش های موجود و مشکلاتی که در گذشته بوجود آمده اند، سعی در تقویت جایگاه خود در پارلمان اروپا دارند و در مقابل احزاب محافظه کار با رویکردهای سختگیرانه تر قصد جلوگیری از رشد این نیروها و بازیابی جایگاه خود در سطح اتحادیه و پارلمان های ملی را دارند.

  • چالش‌های اروپا و رقابت احزاب

در سال های اخیر احزاب راستگرا و افراطی به دلیل مشکلات و چالش های متعدد از جمله جهانی سازی، مهاجرت، تروریسم، رشد اسلام گرایی افراطی، تبعیض های اجتماعی و شکاف طبقاتی، سیاست های اجتماعی ناموفق احزاب حاکم و دولت ها و در نهایت مشکلات اقتصادی به وجود آمده موفقیت چشمگیری در انتخابات مختلف داشته و هم اکنون در اغلب پارلمان های محلی، ایالتی و ملی اروپا و حتی ائتلاف های حاکم در دولت ها حضور دارند. این روند به ویژه بر آرای احزاب بزرگ و ملی که عموما رویکرد سوسیال دموکراسی و محافظه کارانه را دارند، تأثیر گذاشته است.

در این بین، احزاب سوسیالیست و دموکرات بیشترین شکست را متحمل شدند و در پارلمان های ملی و ائتلاف‌های حاکم در دولت ها، جای خود را به احزاب راست گرای محافظه کار و راستگرای افراطی داده اند.

این در حالی است که بزرگترین چالش کنونی اتحادیه اروپا (دست کم برای مردم اروپا) را می توان «بحران نظام اجتماعی» و ناکارآمدی پروژه های اجتماعی و اقتصادی دولت ها دانست که شکاف طبقاتی و اجتماعی و کاهش کیفیت و خدمات دولت رفاهی را در بر داشته است. با این وجود بخشی از این ناکارآمدی را می توان متوجه تغییرات سریع و گسترده در سطح جهانی دانست؛ از جمله تغییرات اقلیمی، روند جهانی سازی و دیجیتالیزه شدن خدمات، صنایع و مشاغل.

از سوی دیگر رشد چشمگیر قدرت های نوظهور و کشورهای در حال صنعتی شدن نیز باعث شده تا اتحادیه اروپا و اعضای بزرگ آن برای حفظ قدرت اقتصادی خود با چالش های متعددی روبرو شوند. روسیه، چین و حتی هند در سال های اخیر بخش عظیمی از بازارهای اروپا را تسخیر کرده اند. صنایع و سرمایه گذاران اروپایی رقبای قدرتمندی را از سراسر جهان در مقابل خود می بینند و هر سال شاهد گرایش اعضای کوچک و متوسط اتحادیه به سمت این قدرت‌ها هستند. از طرفی نیز روابط فراآتلانتیک با آمدن دونالد ترامپ در سطوح مختلف از جمله همکاری های دوجانبه و چند جانبه اقتصادی و امنیتی تضعیف شده است. دولت ترامپ در امریکا به عنوان بزرگترین متحد اروپا، بر خلاف دولت پیشین اوباما، نه تنها اروپا را مهمترین شریک خود نمی داند، بلکه در حوزه اقتصادی آن را رقیب جدی خود و در حوزه امنیتی آن را متحد پُرخرج می‌نامد.

  • اصلاحات اروپایی و تنازع ایده ها میان فرانسه و آلمان

بحث بر سر اصلاحات در اتحادیه اروپا از آغاز تشکیل آن تا امروز، همیشه بین آلمان و فرانسه به عنوان دو قدرت مهم و تأثیرگذار در اتحادیه چالش برانگیز بوده است. آلمان از سال ۲۰۱۵ میلادی و زمانی که صدراعظم آن آنگلا مرکل مرزهای اروپا را برای مهاجران و پناهجویان گشود، با انتقادات زیادی روبرو شد و تا حد زیادی اعتماد و قدرت رهبری خود در اتحادیه را از دست داد. نقطه اوج افول قدرت مرکل در رهبری اروپا را می توان روی کار آمدن دونالد ترامپ و تضعیف جایگاه او در انتخابات پارلمانی آلمان در سال ۲۰۱۷ در نظر گرفت. از آن زمان تا کنون می توان گفت که امانوئل ماکرون تلاش می کند تا رهبری اتحادیه را در دست بگیرد.

بر خلاف گذشته – زمانی که آلمان و مرکل از جایگاه قدرتمندتری برخوردار بودند – و در مسائل اروپا همکاری نزدیکی بین آلمان و فرانسه دیده می شد، اکنون از آن هماهنگی و همکاری بسیار نزدیک خبری نیست و رئیس جمهور فرانسه ایده های خود در زمینه اصلاحات اروپایی را به تنهایی و از جانب خود مطرح می کند.

هفته گذشته، امانوئل مکرون در نامه‌ای که خطاب به شهروندان اروپا نوشته شده بود، با توجه به انتخابات پیش رو در پارلمان اتحادیه اروپا، نکاتی را متذکر شد که در آلمان نه تنها کاملا مورد استقبال قرار نگرفت، بلکه با پاسخ های متفاوتی نیز روبرو شد. این پاسخ نه از طرف مرکل، بلکه از سوی جانشین او در حزب دموکرات مسیحی داده شد. هر چند بسیاری از کارشناسان انتخاب آنگرت کرامپ کارن-بائور به عنوان جانشین مرکل در این حزب را ادامه راه مرکل می دانند، اما طی هفته های اخیر کارن-بائور با کمک گروه های فشار به دنبال تغییرات اساسی در گفتمان و عملکرد حزب خود و محافظه کاران آلمان است. این تغییرات حتی تا اندازه ای جدی بود که گمانه های تغییرات نابهنگام و جایگزینی زودهنگام وی به جای مرکل نیز شنیده می شد. اما این اتفاق تا کنون با مخالفت هایی در درون دولت آلمان و سایر احزاب روبرو شده است و مرکل همچنان می تواند به کار خود ادامه دهد.

برخی اصلاحات ماکرون را جزئی از کمپین انتخاباتی حزب او در انتخابات اروپا می‌دانند، تا طرح و برنامه ای جدی برای اتحادیه. متن نامه ماکرون بیش از هر چیز بر حمایت از احزاب موافق اتحادیه و تضعیف جایگاه ناسیونالیست ها تأکید دارد. ماکرون بر پروژه های اجتماعی و یکسان سازی حقوق و دستمزدها (در جهت رفع شکاف طبقاتی و تبعیض در اروپا) اصرار دارد و ایجاد نهادهایی مانند بانک اقلیمی اروپا و نهادی مختص رسیدگی به امور پناهجویان را ضروری می داند. وی همچنین پیشنهاداتی در حوزه اینترنت (دیجیتالیزه شدن)، تأسیس یک آژانس اروپایی برای محافظت از دموکراسی در اروپا، راه اندازی کنفرانس اروپا و لزوم تغییرات در معاهدات اروپایی را مطرح می کند.

اما در مقابل پاسخ کارن-بائور از آلمان کمی متفاوت است. وی مهمترین پروژه ماکرون که تعدیل و یکسان سازی دستمزدها در تمام کشورهای عضو است، را رد می کند و آن را عملیاتی نمی داند. البته این پاسخ از سوی برخی سران دیگر اروپایی مانند سباستین کورتس صدراعظم اتریش نیز، مورد حمایت قرار گرفت. کارن-بائور به جای توسعه نهادهای اروپایی پیشنهاد انحلال ساختمان پارلمان اتحادیه در استراسبورگ را مطرح می کند و در مقابلِ پیشنهاد تأسیس نهادهای دیگر برای اداره امور پناهندگان به کشورهای عضو و یا غیر مستقیم به فرانسه توصیه می کند تا بر تعهدات خود طبق معاهدات موجود اتحادیه پایبند باشند. از این رو توسعه نهادی و تغییر معاهدات اتحادیه را می توان خط قرمز دیگر محافظه کاران آلمانی دانست. در حالی که ماکرون کشورهایی مانند چین و امریکا را خطری برای اقتصاد اروپا می داند، آلمان ها در پی بازسازی و تعمیق روابط خود در حوزه فراآتلانتیک هستند.

این تنازع و اختلافات در ایده و آرا میان فرانسه و آلمان ممکن است تا انتخابات پارلمانی اروپا شکاف بیشتری پیدا کنند. این تقابل را می توان در دو رویکرد چپگرایانه و راستگرایانه دید. فرانسه ای که به دنبال تقویت سیاست های اجتماعی در اتحادیه است و آلمانی که تقویت و ثبات جایگاه اقتصادی و اقتصاد صادراتی و همچنین جایگاه اتحادیه در بخش امنیت و مسئولیت جهانی را در پیش گرفته است. باید دید روندهای آتی اتحادیه اروپا و جریان های سیاسی را بیشتر به کدام سو می کشاند و کدامیک از این گفتمان ها بر دیگری تسلط می‌یابد.