چرا کشورهای حوزه خلیج فارس برای داماد ترامپ فرش قرمز پهن می‌کنند؟

عمومی

 

یک رسانه عرب زبان در واکنش به سفر داماد و مشاور ارشد ترامپ به خاورمیانه نوشت که

هدف وی از این سفر تحت فشار قرار دادن کشورهای عربی برای موافقت با طرح صلح آمریکا برای فلسطین و اسرائیل موسوم به “معامله قرن” و حمایت مالی میلیاردها دلاری از آن است و امید است که این کشورها پس از شکست و خواری که از معاهدات قبلی در این باره نصیب‌شان شد به خودشان بیایند و مانع از اجرایی شدن طرح آمریکا شوند.

روزنامه فرامنطقه‌ای رأی الیوم در سرمقاله خود در ارتباط با سفر جارد کوشنر، داماد و مشاور ارشد دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا به چند کشور عربی نوشت: “چرا کشورهای عرب حوزه خلیج (فارس) برای کوشنر، پدرخوانده “معامله قرن” فرش قرمز پهن می‌کنند؟ آیا خواسته‌های او مبنی بر استفاده از اموال این کشورها به منظور یهودی سازی نهایی قدس و جایگزینی یهودی‌ها به جای اعراب برآورده می‌شود؟ چرا حتی یک نمونه تظاهرات در رام‌الله و غزه مشاهده نمی‌کنیم؟ و دلیل اضافه شدن آنکارا به برنامه تور کوشنر در آخرین لحظات چیست؟

اظهارات “مختصری” که کوشنر در مصاحبه با شبکه اسکای نیوز در فرودگاه ابوظبی مطرح کرد، حاکی از آن است که طرح صلح آمریکا برای فلسطین و اسرائیل موسوم به “معامله قرن” چهار اصل و بند اساسی دارد که عبارتند از آزادی، عزت و کرامت، امنیت و شکوفایی اقتصادی.

وی گفت که مهمترین عنصر در نظر ما؛ ادغام اسرائیلی‌ها در منطقه، جریان آزاد کالا و مردم و همچنین حل و فصل مسأله مرزها و وضعیت نهایی است. اما داماد ترامپ در جریان این مصاحبه حتی به شکل تصادفی و اتفاقی هیچ‌گونه اشاره‌ای به قدس اشغالی نکرد.

انتخاب پنج کشور عرب در حوزه خلیج (فارس) برای این تور (امارات، عمان، بحرین، قطر و عربستان سعودی) هدف واقعی آن را فاش می‌کند. هدف کوشنر از این سفر تحت فشار قرار دادن دولت‌های کشورهای مذکور برای حمایت از این طرح در دو بخش بوده که قرار است جزئیات آن پس از انتخابات اسرائیل در نهم آوریل پیش رو به عنوان راه حل نهایی مسأله فلسطین و اسرائیل اعلام شود.

بخش اول این حمایت‌ها پرداخت مستقیم و یا غیرمستقیم مبالغی به عنوان غرامت به آوارگان فلسطینی در قبال صرف نظر کلی از حق بازگشتشان است، چراکه نوار غزه یکی از مهمترین مراکز تجمع این افراد است و حدود ۸۰ درصد از ساکنان آن را آوارگان تشکیل می‌دهند. بدین ترتیب داماد رئیس‌جمهوری آمریکا می‌خواهد که کشورهای عرب حوزه خلیج (فارس) وی را غرق در میلیاردها دلار برای حمایت مالی از طرح‌های اقتصادی کنند که فرصت‌های شغلی را برای جوانان ایجاد کرده و مسأله اصلی آنها یعنی حق بازگشت را از یادشان می‌برد و همچنین باعث می‌شود که آوارگان مقاومت در برابر اشغالگری را از برنامه‌های خود حذف کنند. وی همچنین به دنبال ترغیب کشورهای همسایه با وسوسه‌های مالی برای اسکان آوارگان در کشورهایشان است.

اما بخش دوم این حمایت‌ها که کوشنر به آن چشم دوخته این است که کشورهای فوق حدود ۲۵۰ میلیارد دلار غرامت به یهودیان عربی بپردازند که پس از ۱۹۴۸ به منظور حمایت از طرح صهیونیستی به فلسطین اشغالی مهاجرت کردند، چراکه به عقیده کوشنر، “شاگرد نجیب نتانیاهو” حل و فصل مسأله فلسطین و اسرائیل بدون پرداخت غرامت به این افراد امکان پذیر نیست و به همین دلیل وی یک شرکت حسابرسی بین‌المللی را مکلف کرده تا جزئیات این غرامت‌ها را طبق اسناد اسرائیل مشخص کند.

نمی‌دانیم که واکنش و پاسخ کشورهای عرب حوزه خلیج (فارس) که کوشنر و هیئت همراه وی به آنجا سفر کرده‌اند، به این موضوع چه خواهد بود. این هیئت متشکل از جیسون گرینبلات، نماینده ویژه رئیس جمهوری آمریکا در روند صلح خاورمیانه و برایان هوک، نماینده ویژه امور ایران در وزارت خارجه آمریکا است و شاید وجود یک نماینده آمریکایی در امور ایران حاکی از آن باشد که وی در جریان این سفر و در صورت عدم پاسخگویی ایران مجموعه‌ای از تحریم‌ها و حتی تهدیدات را علیه این کشور اعلام کند.

در همین راستا، خبرگزاری رویترز امروز در گزارشی به نقل از دو دیپلمات در حوزه خلیج (فارس) نوشت که ملک سلمان بن عبدالعزیز پادشاه عربستان هر طرح صلحی را که شامل کشور فلسطین با پایتختی قدس و حق بازگشت نباشد را نخواهد پذیرفت اما اظهارات علنی و گزارش‌های رسانه‌ها با آنچه در اتاق‌های در بسته رخ می‌دهد، مغایرت دارد و امیدواریم که در این باره دچار اشتباه شده باشیم، چراکه مواضع عربستان در قبال این معامله، چه مواضع مثبت و چه مواضع منفی،  از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است و دلیل آن نیز موقعیت مالی عربستان و روابط ویژه آن با دولت فعلی آمریکا است که این روابط درحال حاضر به دنبال ترور جمال خاشقجی، روزنامه‌نگار منتقد سعودی دچار تنش شده و همین موضوع ریاض را در وضعیتی قرار داده است که نمی‌تواند دست رد بر سینه آمریکا بزند.

چهار اصلی که کوشنر درباره آنها صحبت کرد؛ یعنی آزادی، کرامت، امنیت و شکوفایی اقتصادی خاص و ویژه اسرائیلی‌هاست نه اعراب و حالا که کوشنر پدرخوانده “معامله قرن” و رئیس آن (ترامپ) قدس اشغالی را از این طرح حذف کرده‌ و کمک‌های مالی به آژانس کار و امداد آوارگان فلسطینی (آنروا) را فقط به این دلیل که مربوط به امور آوارگان است متوقف کرده‌اند، دیگر این طرح چه ارزش و اعتباری دارد؟

با توجه به اظهارات کوشنر، “معامله قرن” تنها به عادی سازی روابط اعراب و اسرائیل خلاصه نشده و شامل انتقال به مرحله تشکیل یک ائتلاف سیاسی و نظامی به بهانه مقابله با ایران نیز می‌شود و منظور داماد ترامپ از آزادی خیزش و حذف مرزها همین مسأله است. هدف وی از این اظهارات آزادی جنبش و خیزش و فعالیت اعراب میان کشورهای خودشان نیست، بلکه قصد کوشنر از صحبت‌هایش در این باره اسرائیلی‌ها و کالاهای‌شان است و این مرزها به حال اولیه خود یعنی بسته با “آهن و قفل” حتی بر روی فلسطینی‌ها باقی خواهد ماند که بزرگ‌ترین قربانیان این معامله در صورت اجرای آن هستند.

نپذیرفتن دیدار با مقامات آمریکا از جمله کوشنر در اعتراض به “معامله قرن” و یهودی سازی قدس و همچنین انتقال سفارت آمریکا از تل‌آویو به قدس توسط تشکیلات خودگردان فلسطین علی‌رغم فشارهای آمریکایی ـ عربی و اسرائیلی، چنانچه ادامه یابد، بیانگر یک موضع ملی مثبت است و مسأله‌ای که ما را به گفتن این حرف واداشت این است که موضع مذکور در سایه تداوم هماهنگی‌های امنیتی و تماس‌ها با اسرائیلی‌ها غیرمطمئن به نظر می‌رسد.

“معامله قرن” در صورت مواجهه با یک پاسخ منفی و قوی فلسطینی مورد حمایت مقاومت نمی‌تواند اجرا شود اما واکنش‌های رسمی و شرم آور و سست فلسطین نسبت به روند عادی‌سازی روابط اعراب با حکومت اشغالگر و گشودن درهای‌شان به روی نتانیاهو، وزیران و تیم‌های ورزشی آن و همچنین واکنش آنها به کنفرانس اخیر ورشو قلب ما را به درد می‌آورد و باعث می‌شود که دستمان را روی قلب‌مان بگذاریم، چراکه فلسطینی‌ها حتی یک تظاهرات را هم برگزار نکردند که ده‌ها هزار در رام‌الله و غزه علیه این عادی‌سازی روابط در آن حضور پیدا کنند و این مسأله ضعیف‌ترین حد وطن پرستی است.

جدای از این مسأله، موضوع افزودن آنکارا به برنامه تور کوشنر در آخرین لحظات آغاز این سفر حکایت از آن دارد که هدف از این سفر تحت فشار قرار دادن رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهوری ترکیه برای موافقت با بخش مربوط به شهر قدس در “معامله قرن” است. هدف از این بخش از طرح آمریکا اختصاص قدس به عنوان پایتخت ابدی حکومت اشغالگر در ازای برخی پیشنهادات مالی و سیاسی است که احتمالا برخی از این پیشنهادها به پرونده سوریه ارتباط داشته باشد و امید است که نپذیرفتن این طرح توسط ترکیه الگویی برای برخی از کشورهای عربی باشد که روابط خود را با اسرائیل عادی کرده‌اند، به ویژه اینکه اردوغان موضع جدی‌ای را در قبال انتقال سفارت آمریکا به قدس اتخاذ کرد و به همین منظور یک کنفرانس اسلامی فوق‌العاده را در استانبول علیه این طرح برگزار کرد.

کشورهای عربی و اسلامی و در رأس آنها ترکیه باید یک “نه بزرگ” به کوشنر و معامله او بگویند، چرا که اجرای این طرح بدین معنا است که هیچ‌گونه عزت و کرامتی برای اعراب و مسلمانان وجود نخواهد داشت. اجرای این طرح همچنین اشغال و یهودی‌سازی قدس را برای همیشه تثبیت و اسرائیل را “رهبر” منطقه می‌کند.

نمی‌خواهیم عجولانه در این باره حکم کنیم و همچنان به ملت‌های عربی و وجدان ملی و بیدار آنها چشم می‌دوزیم و همین مسأله باعث شده است که ما نسبت به این موضوع اطمینان داشته باشیم که پس از گزیده شدن ملت‌های مذکور از دو سوراخ کمپ دیوید و اسلو و اینکه چیزی جز اهانت، شکست و خواری را به واسطه اسرائیلی‌ها نچشیدند، معامله کوشنر اجرایی نشده و موفقیت آمیز نخواهد بود.”

انتهای پیام