نگاه مختصری به کتاب ـ از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان ـ محترم عبدالوکیل کوچی

عمومی


عطر آن باشد که خود  بوید مدام

نی به تعر یفات و تنقید ات  خام

عطر اشیا مستقل ازذهن  ماست

اختلاف بوی   از احسا س ماست

چون زبیرنگی که رنگ آمد پدید

چشم ازیک رنگ صدهارنگ دید

عبدالوکیل کوچی

من هم کتاب رفیق وکیل را با حرمت تمام مطالعه کردم . کتاب از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان که در دو جلد ، اولی در ۵۱۸ ودومی در ۱۱۰۸ رویه بقلم محترم عبدالوکیل سابق وزیر خارجه افغانستان برشته تحریر درآمده است بیانگر تحولات عظیم سیاسی ،رویداد های مهم نظامی ، مداخلات خارجی ورخداد های خونین نیم قرن اخیر وبخصوص چهار دهه جنگ درافغانستان میباشد که بر مبنای آن میتوان بزوایای تاریک قضایای ندیده ونشنیده در دیگر منابع  دسترسی پیدا کرد .

یقیناُ گرد آوری مطالب و جمعبندی اسناد وآرایش خاطرات گوناگون قابل تقدیر است . اثر ارزشمند آقای عبدالوکیل در رابطه به جنبش ترقیخواهی و تاریخ ح د خ ا که موضوع  اصلی رخدادهای زمان یاد شده را در بر میگیرد کوشش بعمل آمده است تا مسایل را به استناد کارکردها وچشمدید خود وداشته های دست اول شامل در قضایا مستند سازی کند . چونکه نگارنده ی کتاب ، یکی از سابقه داران حزب د خ ا با موقف عالی در مقامات رهبری حزبی ودولتی وارد در تمام قضایای سیاسی کشور واز گرداننده گان چرخه سیاست ، یاد داشتها و برداشتهای خود را در پرتیک زمان مسجل وپیشکش نموده  که درروشن شدن حقایق و تدوین تاریخ سیاسی کشور از اهمیت بسزایی برخوردار میباشد.

در عین حال باید گفت ، بآنکه صلاحیت تحقیق وداوری در رابطه به این اثر بزرگ  کار محققان ، پژوهشگران وسروران قلم است  ولی از جانب این کمینه منحیث خواننده اثریاد شده ،  در سطح برداشت نسبی  بمنظور ارجگذاری به آن چنین  ابراز نظر میگردد .

هرچند بنظر میرسد که کتاب یاد شده به دیدگاه چنین یکی از مقامات رهبری حزبی ودولتی  افغانستان همخوانی کامل نداشته و اگر هرخط نی، هرچند صفحه آن ، گذشته از مشکلات املایی وانشایی آن سوال برنگیز است  ولی بنا به حجم مسایل مربوطه نمیتوان در زمان کوتاه ودر چند نوشته با ذکر شماره صفحات و آدرس فصل وباب ، به آن پرداخت که در آنصورت حجم نظریات پیرامون اثر یاد شده بیشتر از حجم کتاب خواهد شد . بنا بر آن بگونه اجمالی و مختصر میتوان به آن اشاراتی داشت .

*باحفظ اینکه دیدگاه ها مختلف است ولی باید گفت که روح ارزیابی رویداد های اخیر سیاسی نظامی افغانستان مندرج این اثربا دیگر کتب وآثار معتبرمنابع خارجی وداخلی مرتبط به آن ، مانند کتاب افغانستان در پشت پرده ، رازهای سربسته ، رازهای افشاناشده ، حقایق پشت پرده ، توفان ، وکتابهای اردو وسیاست ، ظهور وزوال ، یاد داشتهای م س کشتمند ، افغانستان در پنج قرن اخیر ،نگاهی بتاریخ ح… کتاب ازسلطنت تا جمهوریت ، ودیگر آثار، در تخالف وتناقض کامل است . بنا بر آن طوریکه معلوم است این اثربیشترازهمه ملهم از خاطره نویسی پویا بوده تا اصول لازم مفاهیم وتصویر روشن از  پیامدها وپدیده های تاریخی ، از همین سبب است که یکجانبه گرایی نسبی با شیوه محافظه کارانه در متون ومفاهیم اثرتسلط دارد .

* همچنان متن کتاب با عنوان اثر همخوانی لازم نداشته زیرا جستار های نگارشی در رابطه به تحولات سیاسی واقعیات تاریخی مسایل شش دهه اخیر افغانستان درین اثر کمرنگ تر از استقلالیت رسانشی بوده بالعکس گرایشات نسبی آذین بند عبارات وآرمانگرایی پر رنگ زینتبخش نگاره این اثر میباشد .

* جنبش چپ دموکراتیک از آنجمله حزب دموکراتیک خلق افغانستان درزمان نزدیک به شش دهه اخیر تاریخ کشورنقطه مرکزی مسایل سیاسی وبمثابه محور اصلی قضایای سیاسی نظامی وتحولات گسترده دوران معاصرکشوربوده که مسایل نگارش یافته در ین  کتاب بدور آن میچرخد . ولی  با تمام ابعادش بازتاب لازم  نیافته وبسیاری مسایل ساختاری وبنیادی حزب و مبارزات حیاتی جنبش چپ ترقیخواهی ، نقش وموقف ح د خ ا در شکلگیری مسایل وتحولات گسرده اخیر بطور دقیق روشن نگردیده  وبصورت سرسری مکثی به آن داشته است  .

در تمام بحشها ودر کلیت این اثردیده میشود که ، نویسنده محترم بجای رهبران دست اول حزبی با خود محوری در مسایل سیاسی  ، کارکردها ، کاربردها ، رویکردها ،افتخارات ، پیروزیها وعملکرد رهبران حزب و رهبری دستجمعی را مرهون پیشنهادات ،نظریات ،انتقادات ،هشدارها ، تا سطح رهنمایی وگوشزدها وبرحذر دادشتنها واندرزهای خود دانسته در نقش قهرمان مرکزی داستان قرار میگیرد .    

*نویسنده محترم در موارد عملی پیشبینی های سیاسی ،دور اندیشی ها میزان مردم داری وسعت شناخت واعتماد درمیان مردم وجناحهای مخالف داخلی حزب وطرفهای درگیرجنگ از رهبران گویا پیشی نموده وموقعیت خود را در جایگاه تعین کننده ومراکز تصمیم گیری بتعریف گرفته است .واین همانند ادعای یکی از مقامات ملکی رهبری که قبلاً در کتابش موقف خود را در جایی به مقام عالی ودر مسایل تصمیم گیری های بزرگ خود را غیر مسول وبیدخل انگاشته ، خوب شدها را بنام خود وبد شدها را بنام دیگران حواله نموده  وامثال آن درین بحث نیزمطابقت  دارد .

 *نویسنده گرامی در بعد داخلی کارکردهای سیاسی ومکلفیتهای وظیفوی خود را در مقام وزارت وسفارت وبرخورد به آن را مورد ارزیابی دیالکتیکی قرار نداده از بسیاری عملکردها وموضعگیری هایش در برابر رهبری حزبی ودولتی طفره رفته با کتمان حقایق وعملکرد ها دستاورد هاوموفقیتها

را بخود نسبت داده و اشتباهات را بدوش رهبری حزب ودولت انداخته وخود رادر نقش مبتکر ، مصالحه ملی واجراکننده سیاستهای اصولی حزب ودولت بطور خلاقانه وبی بدیل قرار داده ، رهبران را بگونه یی بگفته خودش گپ ناشنو خوانده  و مورد سرزنش قرار میدهد .

*نویسنده محترم وحدت نسبی حزبی را تا سرحد انکار در میان صفوف حزبی وهرگونه کوشش برای تحکیم وحدت حزبی این دستاورد مهم را که به قیمت جان رهبران و تمام اعضای شریف حزب تمام شده است در کتاب خود بی اثر دانسته طرفها ی مخالف وموافق وحدت حزبی را بسطح آشتی نا پذیر نشانداده ، رهبازکردگان اصلی راه صلح ،آزادی ودموکراسی ،وراه مشارکت وسیع مردم در دولت وتعین سرنوشت شان در قدرت وحاکمیت دولتی  و پلورالیزم سیاسی وسیاست مصالحه را در طول مبارزات حزب د  خ ا ، ترقی وتوازن اجتماعی وپیشرفتها ی نظامی ودستاوردهای سیاسی اقتصادی وفرهنگی برغم شرایط جنگی را  کم بها داده وبه  آن همه قهرمانیها ی حزبی ودولتی در دفاع از وطن مبارزات ترقیخواهی ونقش موثرشخصیت های اصولی رهبری سیاسی ونظامی حزب در تامین روابط با مخالفین دولت در داخل وخارج کشور وتاثیر گذاری بر روند صلح وسیاست صلحجویانه حزب ودولت کم بها داده  درحالیکه زبان واقعیت باید از همه گویاتر ورسا ترباشد .

* در بخش خارجی نویسنده محترم تصویر روشنی از تجاوزات پاکستانی ها وهجوم غربیها وعربها   درافغانستان وتبعات این جنگهای تحمیلی خانومانسوز را بطورلازم ارایه نداده است . بلکه بگونه محافظه کارانه به چند جمله ی وپرگرافی بسنده کرده است .ودر چنین حوادث پیچیده بر نیات ولشکر کشی خارجیها ومداخلات بیگانه وتحمیل جنگ نیابتی چهل ساله در افغانستان تبصره لازم صورت نگرفته ماهرانه از کنار آن گذشته است وبجای آن در سطح بین المللی خود را منحیث گرداننده اصلی سیاست حزبی ودولتی دارای صلاحیتهای عام وتام دانسته در قول وقرار های خارجی ونهاد های مذاکره کننده از داشتن اعتماد جوانب مقابل ، و نقش کلیدی در تصامیم  تا آخر بازی از جایگاه بالایی نسبت به خود حرف میزند . یعنی اینطور وانمود میسازد که موصوف در تصامیم پیشتاز ودر تحرکات پیشآهنگ ،درسیاست پیشگام ، در جنگ مبتکر مصالحه ،   در مذاکرات دارای نقش محوری  ، شامپیون صلح و سرشناس جهانی بوده است .

رهبری حزبی ودولتی بارعایت اصول وپرنسیپ های قبول شده وموازین فکری با حل دسته جمعی وخرد جمعی قضایا معتقد بوده برای تحقق تصامیم جمعی ، ابتکارات وخلاقیتها ، نظریات و پیشنهادات کارا وانتفادات سازنده  در الویت کاری حزب قرارداشت  که بر مبنای آن برشد دموکراسی ودسپلین درون حزبی  می انجامید . ح د خ ا و  دولت ج د ا با تحقق انظباط ودسپلین  پذیری بخاطر مبارزه با کجروی ها ، فرکسیون بازی ها ، محفل بازی ها ، گروهبندی ها وانواع تعصبات وامراض درون حزبی صفوف حزب ودولت را پاک ومنزه نگهمیداشت . وارسی اعضای حزبی ودولتی ، بررسی اموروظایف و مکلفیتهای حزبی توام با حمایت ومواظبت دایمی وتشویق اعضا ، از فاکتورهای اساسی عملکرد رهبری حزبی ودولتی بود . رهبری حزبی برغم شرایط جنگ،  رعایت سنترالیزم دموکراسی را اصل پرنسیپ واصول سیاست جدایی ناپذیر حزبی دانسته بر نقش رهبری جمعی  در تصامیم جمعی کلیه اعضا ومشارکت مردم در قدرت دولتی با آزادی بیان اظهار نظر ها پیشنهادات ارزنده وانتقادات سالم تمرکز داشت .

 بهتر میبود اگراز طرف  نویسنده کتاب بخاطر رفع کاستی ها و جلوگیری ازعوامل اشتباهات یاد شده ، انتقادات سالم ونظریات سازنده در همان جلسات مربوط به همان زمان ارایه میگردید وبا اصل انتقاد از خود  مکثی بر اشتباهات خود نیز میداشت و منحیث تجربه به نسلهای آینده اهدا میشد بهترین کاری بود ، بجای نصیحت به مردگان وشهیدان    

 با عرض حرمت عبدالوکیل کوچی

                     نگاه مختصری به کتاب  ـ از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان  ـ محترم عبدالوکیل کوچی

عطر آن باشد که خود  بوید مدام

نی به تعر یفات و تنقید ات  خام

عطر اشیا مستقل ازذهن  ماست

اختلاف بوی   از احسا س ماست

چون زبیرنگی که رنگ آمد پدید

چشم ازیک رنگ صدهارنگ دید

عبدالوکیل کوچی

من هم کتاب رفیق وکیل را با حرمت تمام مطالعه کردم . کتاب از پادشاهی مطلقه الی سقوط جمهوری دموکراتیک افغانستان که در دو جلد ، اولی در ۵۱۸ ودومی در ۱۱۰۸ رویه بقلم محترم عبدالوکیل سابق وزیر خارجه افغانستان برشته تحریر درآمده است بیانگر تحولات عظیم سیاسی ،رویداد های مهم نظامی ، مداخلات خارجی ورخداد های خونین نیم قرن اخیر وبخصوص چهار دهه جنگ درافغانستان میباشد که بر مبنای آن میتوان بزوایای تاریک قضایای ندیده ونشنیده در دیگر منابع  دسترسی پیدا کرد .

یقیناُ گرد آوری مطالب و جمعبندی اسناد وآرایش خاطرات گوناگون قابل تقدیر است . اثر ارزشمند آقای عبدالوکیل در رابطه به جنبش ترقیخواهی و تاریخ ح د خ ا که موضوع  اصلی رخدادهای زمان یاد شده را در بر میگیرد کوشش بعمل آمده است تا مسایل را به استناد کارکردها وچشمدید خود وداشته های دست اول شامل در قضایا مستند سازی کند . چونکه نگارنده ی کتاب ، یکی از سابقه داران حزب د خ ا با موقف عالی در مقامات رهبری حزبی ودولتی وارد در تمام قضایای سیاسی کشور واز گرداننده گان چرخه سیاست ، یاد داشتها و برداشتهای خود را در پرتیک زمان مسجل وپیشکش نموده  که درروشن شدن حقایق و تدوین تاریخ سیاسی کشور از اهمیت بسزایی برخوردار میباشد.

در عین حال باید گفت ، بآنکه صلاحیت تحقیق وداوری در رابطه به این اثر بزرگ  کار محققان ، پژوهشگران وسروران قلم است  ولی از جانب این کمینه منحیث خواننده اثریاد شده ،  در سطح برداشت نسبی  بمنظور ارجگذاری به آن چنین  ابراز نظر میگردد .

هرچند بنظر میرسد که کتاب یاد شده به دیدگاه چنین یکی از مقامات رهبری حزبی ودولتی  افغانستان همخوانی کامل نداشته و اگر هرخط نی، هرچند صفحه آن ، گذشته از مشکلات املایی وانشایی آن سوال برنگیز است  ولی بنا به حجم مسایل مربوطه نمیتوان در زمان کوتاه ودر چند نوشته با ذکر شماره صفحات و آدرس فصل وباب ، به آن پرداخت که در آنصورت حجم نظریات پیرامون اثر یاد شده بیشتر از حجم کتاب خواهد شد . بنا بر آن بگونه اجمالی و مختصر میتوان به آن اشاراتی داشت .

*باحفظ اینکه دیدگاه ها مختلف است ولی باید گفت که روح ارزیابی رویداد های اخیر سیاسی نظامی افغانستان مندرج این اثربا دیگر کتب وآثار معتبرمنابع خارجی وداخلی مرتبط به آن ، مانند کتاب افغانستان در پشت پرده ، رازهای سربسته ، رازهای افشاناشده ، حقایق پشت پرده ، توفان ، وکتابهای اردو وسیاست ، ظهور وزوال ، یاد داشتهای م س کشتمند ، افغانستان در پنج قرن اخیر ،نگاهی بتاریخ ح… کتاب ازسلطنت تا جمهوریت ، ودیگر آثار، در تخالف وتناقض کامل است . بنا بر آن طوریکه معلوم است این اثربیشترازهمه ملهم از خاطره نویسی پویا بوده تا اصول لازم مفاهیم وتصویر روشن از  پیامدها وپدیده های تاریخی ، از همین سبب است که یکجانبه گرایی نسبی با شیوه محافظه کارانه در متون ومفاهیم اثرتسلط دارد .

* همچنان متن کتاب با عنوان اثر همخوانی لازم نداشته زیرا جستار های نگارشی در رابطه به تحولات سیاسی واقعیات تاریخی مسایل شش دهه اخیر افغانستان درین اثر کمرنگ تر از استقلالیت رسانشی بوده بالعکس گرایشات نسبی آذین بند عبارات وآرمانگرایی پر رنگ زینتبخش نگاره این اثر میباشد .

* جنبش چپ دموکراتیک از آنجمله حزب دموکراتیک خلق افغانستان درزمان نزدیک به شش دهه اخیر تاریخ کشورنقطه مرکزی مسایل سیاسی وبمثابه محور اصلی قضایای سیاسی نظامی وتحولات گسترده دوران معاصرکشوربوده که مسایل نگارش یافته در ین  کتاب بدور آن میچرخد . ولی  با تمام ابعادش بازتاب لازم  نیافته وبسیاری مسایل ساختاری وبنیادی حزب و مبارزات حیاتی جنبش چپ ترقیخواهی ، نقش وموقف ح د خ ا در شکلگیری مسایل وتحولات گسرده اخیر بطور دقیق روشن نگردیده  وبصورت سرسری مکثی به آن داشته است  .

در تمام بحشها ودر کلیت این اثردیده میشود که ، نویسنده محترم بجای رهبران دست اول حزبی با خود محوری در مسایل سیاسی  ، کارکردها ، کاربردها ، رویکردها ،افتخارات ، پیروزیها وعملکرد رهبران حزب و رهبری دستجمعی را مرهون پیشنهادات ،نظریات ،انتقادات ،هشدارها ، تا سطح رهنمایی وگوشزدها وبرحذر دادشتنها واندرزهای خود دانسته در نقش قهرمان مرکزی داستان قرار میگیرد .    

*نویسنده محترم در موارد عملی پیشبینی های سیاسی ،دور اندیشی ها میزان مردم داری وسعت شناخت واعتماد درمیان مردم وجناحهای مخالف داخلی حزب وطرفهای درگیرجنگ از رهبران گویا پیشی نموده وموقعیت خود را در جایگاه تعین کننده ومراکز تصمیم گیری بتعریف گرفته است .واین همانند ادعای یکی از مقامات ملکی رهبری که قبلاً در کتابش موقف خود را در جایی به مقام عالی ودر مسایل تصمیم گیری های بزرگ خود را غیر مسول وبیدخل انگاشته ، خوب شدها را بنام خود وبد شدها را بنام دیگران حواله نموده  وامثال آن درین بحث نیزمطابقت  دارد .

 *نویسنده گرامی در بعد داخلی کارکردهای سیاسی ومکلفیتهای وظیفوی خود را در مقام وزارت وسفارت وبرخورد به آن را مورد ارزیابی دیالکتیکی قرار نداده از بسیاری عملکردها وموضعگیری هایش در برابر رهبری حزبی ودولتی طفره رفته با کتمان حقایق وعملکرد ها دستاورد هاوموفقیتها

را بخود نسبت داده و اشتباهات را بدوش رهبری حزب ودولت انداخته وخود رادر نقش مبتکر ، مصالحه ملی واجراکننده سیاستهای اصولی حزب ودولت بطور خلاقانه وبی بدیل قرار داده ، رهبران را بگونه یی بگفته خودش گپ ناشنو خوانده  و مورد سرزنش قرار میدهد .

*نویسنده محترم وحدت نسبی حزبی را تا سرحد انکار در میان صفوف حزبی وهرگونه کوشش برای تحکیم وحدت حزبی این دستاورد مهم را که به قیمت جان رهبران و تمام اعضای شریف حزب تمام شده است در کتاب خود بی اثر دانسته طرفها ی مخالف وموافق وحدت حزبی را بسطح آشتی نا پذیر نشانداده ، رهبازکردگان اصلی راه صلح ،آزادی ودموکراسی ،وراه مشارکت وسیع مردم در دولت وتعین سرنوشت شان در قدرت وحاکمیت دولتی  و پلورالیزم سیاسی وسیاست مصالحه را در طول مبارزات حزب د  خ ا ، ترقی وتوازن اجتماعی وپیشرفتها ی نظامی ودستاوردهای سیاسی اقتصادی وفرهنگی برغم شرایط جنگی را  کم بها داده وبه  آن همه قهرمانیها ی حزبی ودولتی در دفاع از وطن مبارزات ترقیخواهی ونقش موثرشخصیت های اصولی رهبری سیاسی ونظامی حزب در تامین روابط با مخالفین دولت در داخل وخارج کشور وتاثیر گذاری بر روند صلح وسیاست صلحجویانه حزب ودولت کم بها داده  درحالیکه زبان واقعیت باید از همه گویاتر ورسا ترباشد .

* در بخش خارجی نویسنده محترم تصویر روشنی از تجاوزات پاکستانی ها وهجوم غربیها وعربها   درافغانستان وتبعات این جنگهای تحمیلی خانومانسوز را بطورلازم ارایه نداده است . بلکه بگونه محافظه کارانه به چند جمله ی وپرگرافی بسنده کرده است .ودر چنین حوادث پیچیده بر نیات ولشکر کشی خارجیها ومداخلات بیگانه وتحمیل جنگ نیابتی چهل ساله در افغانستان تبصره لازم صورت نگرفته ماهرانه از کنار آن گذشته است وبجای آن در سطح بین المللی خود را منحیث گرداننده اصلی سیاست حزبی ودولتی دارای صلاحیتهای عام وتام دانسته در قول وقرار های خارجی ونهاد های مذاکره کننده از داشتن اعتماد جوانب مقابل ، و نقش کلیدی در تصامیم  تا آخر بازی از جایگاه بالایی نسبت به خود حرف میزند . یعنی اینطور وانمود میسازد که موصوف در تصامیم پیشتاز ودر تحرکات پیشآهنگ ،درسیاست پیشگام ، در جنگ مبتکر مصالحه ،   در مذاکرات دارای نقش محوری  ، شامپیون صلح و سرشناس جهانی بوده است .

رهبری حزبی ودولتی بارعایت اصول وپرنسیپ های قبول شده وموازین فکری با حل دسته جمعی وخرد جمعی قضایا معتقد بوده برای تحقق تصامیم جمعی ، ابتکارات وخلاقیتها ، نظریات و پیشنهادات کارا وانتفادات سازنده  در الویت کاری حزب قرارداشت  که بر مبنای آن برشد دموکراسی ودسپلین درون حزبی  می انجامید . ح د خ ا و  دولت ج د ا با تحقق انظباط ودسپلین  پذیری بخاطر مبارزه با کجروی ها ، فرکسیون بازی ها ، محفل بازی ها ، گروهبندی ها وانواع تعصبات وامراض درون حزبی صفوف حزب ودولت را پاک ومنزه نگهمیداشت . وارسی اعضای حزبی ودولتی ، بررسی اموروظایف و مکلفیتهای حزبی توام با حمایت ومواظبت دایمی وتشویق اعضا ، از فاکتورهای اساسی عملکرد رهبری حزبی ودولتی بود . رهبری حزبی برغم شرایط جنگ،  رعایت سنترالیزم دموکراسی را اصل پرنسیپ واصول سیاست جدایی ناپذیر حزبی دانسته بر نقش رهبری جمعی  در تصامیم جمعی کلیه اعضا ومشارکت مردم در قدرت دولتی با آزادی بیان اظهار نظر ها پیشنهادات ارزنده وانتقادات سالم تمرکز داشت .

 بهتر میبود اگراز طرف  نویسنده کتاب بخاطر رفع کاستی ها و جلوگیری ازعوامل اشتباهات یاد شده ، انتقادات سالم ونظریات سازنده در همان جلسات مربوط به همان زمان ارایه میگردید وبا اصل انتقاد از خود  مکثی بر اشتباهات خود نیز میداشت و منحیث تجربه به نسلهای آینده اهدا میشد بهترین کاری بود ، بجای نصیحت به مردگان وشهیدان    

 با عرض حرمت عبدالوکیل کوچی