حال و هوای میهن – عبدالو کیل کوچی

عمومی

ای هموطن برخیز ، بنگرهوای میهن

میبارد آتش و خون ، اندرفضای میهن

برخیزروبراه شو ، باخلق همصدا شو

خلق جهان بگردد ، تا همصدای میهن

آزاده گی بنا کن ، هنگا مه ی بپا کن

تا گم شود همیشه، رنج و بلای میهن

زخم وطن بمرهم ،سخت احتیاج دارد

مرهم شویم باهم ، برزخمهای میهن

گوش فلک نتابد ، فریاد این وطن را

ازسنگ ناله خیزد ،وزناله های میهن

چشم براه خارج ،  در انتظار  تاکی

صلح وصفا نیاید ، از ماورای میهن

هرلشکری که آمد ، اینجا بصد بهانه

جزخارغم نیاورد، چیزی برای میهن

درسنگرآزادی ،سربازی افتخاراست

سرچیست تا سپارم ، جانم فدای میهن

این خاک آریایی ، میراث آریاناست

اکنون رسالت ما،هست اعتلای میهن

درهرکجاکه باشم ،فکرخیالم آنجاست

هیچ ارزشی ندارد،چیزی بجای میهن

راه نجات کشور ، از پرتگاه تاریک

همبستگیست وحدت ،رمز بقای میهن

پشتون تاجک ازبک هزاره یکوجودیم

باهرزبان که هستیم،وزهرکجای میهن

باهرنظرکه باشیم ،اهداف مایکی هست

درخون ماعجینست ،اندیشه های میهن

هر قدرتیکه جنگد ، برضد کشور ما

روزی شودسرافگن،درپیش پای میهن

ما میرویم باهم ، در راه  داد خواهی

تا بازگردد آخر،صلح و صفای میهن

ملت  اگر مو فق ، در اتحاد   باشد

خادم شود بمردم ، فرمانروای میهن

یکپارچگی وحدت ،تضمین کامیابیست

تا کی هزار پاره ، باشد  قبای میهن

راه نجات کشور، ایستاده گی خلق است

پیروز باد خلق  ،  درد آشنای کشور

عبدالو کیل کوچی