بسترهای نوین گسترش روابط ایران با ازبکستان ـ محنرم فرزاد رمضانی بونش پژوهشگر و کارشناس مسائل منطقه‌ای

عمومی

 

روابط گذشته

ایران در سال 1370 جمهوری ازبکستان را به رسمیت شناخت. دو سو در سالهای بعد نخستین نمایندگان سیاسی خود را به تاشکند و تهران فرستادند، ولی روابط در طول دو و نیم دهه چندان پیشرفت خاصی نداشت و حتی رو به کاهش بود. در این بین متغیرهایی چون، نظام سیاسی متفاوت دو کشور، بدبینی به نیات ایران، ترس از فعالیت گروه‌ها و احزاب سیاسی اسلامی، هراس از نفوذ ایران در منطقه و ازبکستان، وجود اقلیت تاجیک و فارس زبان در ازبکستان، روابط خوب ایران با تاجیکستان و مشکلات دامنه‌دار دو همسایه یعنی تاجیکستان و ازبکستان در کنار عوامل ژئوپلیتیکی چون نبود مرز مشترک دو کشور و نقش بازیگران خارجی دیگر موجب عدم توسعه روابط دو کشور شده بود. در این بین نوشتار زیر به بسترها و دلایل توجه به گسترش روابط ایران با ازبکستان پرداخته است.

بسترهای نوین همکاری‌های اقتصادی:

در راهبرد 5 ساله توسعه سالهای 2017 تا 2021 در ازبکستان نوین نوسازی در بخش مدیریت دولتی، افزایش سیستم قضایی، آزادسازی اقتصادی و انجام اصلاحات در بخش‌های مختلف اجتماعی از دیگر بخش‌های برنامه رشد تاشکند است. در این شرایط افزایش کیفیت محصولات، کاهش  تورم و تلاش برای فاصله گرفتن از اقتصاد تک‌محصولی در دو عرصه کشاورزی و انرژی در دستور کار رهبران نوین ازبکستان باهدف نوسازی و دگرگونی‌های اقتصادی در همه بخش‌ها است. در این میان هرچند ایران و ازبکستان در دو و نیم دهه گذشته همکاری‌هایی اقتصادی باهم داشته‌اند و بیش از 59 اسناد امضاشده و کمیسیون‌های مشترک بین دولتی تشکیل گردیده است. در همین راستا در سال 2015 در شهر تاشکند یازدهمین نشست کمیسیون مشترک ازبکستان و ایران برگزار گردیده و در سال 2014، حجم مبادلات تجاری بین دو طرف 374.9 میلیون دلار بوده و تاکنون با مشارکت سرمایه‌گذاری ایران، بیش از 116 کارخانه در این کشور فعال گردیده است، اما واقعیت آن است که بسترهای همکاری‌های اقتصادی دو کشور بسیار گسترده‌تر است.

در این میان اقتصاد مهم‌ترین دلیل و انگیزه گسترش روابط دو کشور در وضعیت کنونی است. درواقع با توجه به توجه ازبکستان به گسترش روابط و مبادلات دو کشور بویژه در حوزه بازرگانی از یک‌سو می‌توان بخش راه‌آهن و ترانزیت را با توجه به نیاز و محصور در خشکی بودن ازبکستان گسترش بسیار داد و با رویکردهایی چون راه‌اندازی قطار مسافرتی ایران- ازبکستان، افزایش تعداد کشورهای قرارداد عشق‌آباد و بنیان دالان ازبکستان- ترکمنستان- ایران–عُمان، افزایش روابط حمل‌ونقلی با ایران، تلاش و کوشش دوسویه در بهره‌برداری از پروژه خط آهن سراسری افغانستان به نفع هر سه کشور (ایران، ازبکستان و افغانستان) همکاری ها را توسعه داد. در بعد دیگری با در نظر داشت علاقه‌مندی ازبکستان به خریداری نفت از ایران و تولید کم نفت ازبکستان صادرات نفت ایران به ازبکستان صادرات نفت به این کشور از راه خشکی و راه‌آهن در کنار توجه به همکاری‌های گازی (ازبکستان یازدهمین تولیدکننده گاز دنیاست.) را مدنظر قرارداد. در بعد دیگری این نیز باید توجه داشت که با برگزاری کمیسیون مشترک همکاری‌های همه‌جانبه دو کشور، مذاکرات تعرفه ترجیحی، حضور و فعالیت کارآفرینان و سرمایه‌گذاران خصوصی دو کشور در کشور دیگر و جلب‌توجه تاشکند به چابهار به‌عنوان نزدیک‌ترین مسیر دستیابی بازرگانان ازبکستانی به آب‌های آزاد، تقویت ارتباطات بانکی به‌عنوان زیربنای تبادلات اقتصادی می‌توان حجم مبادلات تجاری بین ایران و ازبکستان با سالیانه حدود 420 میلیون دلار کنونی را نخست به سالیانه یک میلیارد دلار و در میان‌مدت گسترش بسیاری بخشید.

امنیت و مقابله با تندروی:

تهدیدها، چالش‌ها و مشکلات پیش روی ازبکستان بعد از کریم اف در شرایط حضور الگوی لائیسم و سکولاریسم به‌عنوان نوع نظام سیاسی در شرایطی است که خلأ دینی و اعتقادی موجود در جامعه برجای‌مانده از دوران حاکمیت کمونیسم در مقابل وجود گروه های رادیکال در فرغانه (کانون گسترش تفکرات و جریانات سلفی تکفیری شامل یک استان ازبکستان) و دیگر مناطق قرارگرفته و حضور و رشد گروه‌های افراطی و تکفیری در ازبکستان جدی‌تر از سایر کشورهای آسیای مرکزی است. در این شرایط اگر درگذشته هراس ناشی از سرایت انقلاب اسلامی ایران به ازبکستان، درنتیجه اغراق مدنظر رهبران ازبک بود، اینک اسلام‌گرایی از نوع بنیادگرا به‌عنوان مهم‌ترین تهدید جدی علیه حاکمیت و امنیت مطرح گردیده و جدا از جنبش اسلامی ازبکستان یا جنبش اسلامی ترکستان باهدف سرنگونی دولت ازبکستان و برپایی دولتی اسلامی، اتحادیه جهاد اسلامی و متحدان و پیروان داعش نیز به‌شدت تحت نظر می باشند.

در این میان باید گفت طبق برخی برآوردها خطر بازگشت حدود هزار نفر از جنگجویان ازبک حاضر در عراق و سوریه از راه، افغانستان و گشایش جبهه نوی به نام آسیای مرکزی برای داعش، با توجه به مرز ازبکستان با افغانستان در کنار خطر قدرت گیری داعش در افغانستان و مرز با کشورهای منطقه با توجه به موقعیت مهم ژئوپولتیک افغانستان و شمال افغانستان (به‌عنوان پایگاه برای گسترش حضور در آسیای مرکزی) اکنون مدنظر رهبران تاشکند است. دراین‌بین با در نظرداشت مسئله تروریسم و افراط‌گرایی به عنوان دغدغه مشترک تهران و تاشکند و هراس تاشکند از خطر نفوذ و بهره‌گیری بازیگران غیر منطقه‌ای از گروه‌های تروریستی در آسیای مرکزی و تجهیز آن‌ها، این امر می‌تواند بستری مناسب برای توجه به همکاری‌های مناسب در عرصه امنیت آفرینی به نفع امنیت ازبکستان باشد.

فرهنگی و علمی:

هرچند ازبکستان، شمار باشندگان تاجیک این کشور را پیرامون پنج درصد کل جمعیت اعلام کرده است، اما این نخبگان تاجیک ۷۰ درصد سمرقند، ۹۰ درصد مردم بخارا و بخش‌هایی چون شمال شرقی تاشکند، بخش‌هایی از درّهٔ فَرغانه، استان‌هایی چون سرخان‌دریا و کشکه‌دریا و… با جمعیت ۶ تا ۷ میلیون یا ۲۵ تا ۳۰ درصد کشور اشاره می‌کنند. دراین‌بین هرچند ازبکستان درگذشته به ملی‌گرایی تاجیکی همانند خطری با بنیادگرایی اسلامی می‌نگریست و با انکار هویت تاجیکی در ازبکستان، در مقابل تمایل تاجیک‌های ازبکستان و گرایش به همسایگان فارسی‌زبانشان در تاجیکستان، افغانستان و ایران نگاه می‌کرد. در همین راستا همین امر موجب شده بود تاشکند همواره به خطر حضور ایران و نقش آن در احیای ناسیونالیسم تاجیکی را مدنظر قرار دهد، اما بی‌گمان با گسترش روابط دوشنبه و تاشکند و گذار از روابط بد دوران کریم اف نگاه تاشکند به حضور فرهنگی ایران نیز با دوران کریم اف تغییر کرده است. در این حال باید توجه داشت که با در نظر داشت تلاش «ازبکستان» برای احیای صنعت گردشگری می‌توان با بنیان کنسولگری در سمرقند یا بخارا، کمک به آسان‌سازی تاشکند در صدور گذرنامه سفر به ازبکستان و بالعکس، گسترش و توسعه انجمن دوستی ایران و ازبکستان و… در جهت افزایش همکاری‌های فرهنگی دو کشور گام برداشت. علاوه بر این نیز در حوزه عملی با توجه به نیاز دو کشور می‌توان در حوزه‌های مختلف نانوتکنولوژی، بیوتکنولوژی، سلول‌های بنیادی، توسعه روابط علمی و فناوری کمیسیون، توسعه همکاری‌های دانشگاهی و تربیت نیروی مهندس و متخصص از ایران به همکاری‌های علمی دو کشور کمک کرد.

تغییر سیاست خارجی تاشکند

هرچند پس از استقلال ازبکستان از شوروی تاشکند کوشیده است تا با توجه به توانایی‌ها و موانع داخلی و منطقه‌ای سیاست خارجی خود را تنظیم و با خصوصیتی کاملاً عمل‌گرایانه ازبکستان در فضای اختلافات بین روسیه و آمریکا در جهت تأمین منافع خود حرکت کند و با در نظر گرفتن عواملی همچون موقعیت منطقه‌ای خود و نیازهای اقتصادی و سیاسی خود، بازی پیچیده‌ای را آغاز در رقابت با قزاقستان برای به دست گرفتن زمام رهبری منطقه باشد. اما در وضعیت نوین و پسا کریم اف دولت نوین ازبکستان با تدوین برنامه و راهبرد توسعه این کشور برای سالهای 2017 تا 2021 سیاست خارجی را در اولویت برنامه توسعه ازبکستان قرارداده است. در این راستا تاشکند درصدد استفاده از همه ظرفیت‌ها رأی افزایش جایگاه ازبکستان در عرصه معادلات سیاسی برآمده و با بازتعریف سیاست خارجی ازبکستان سیاست خارجی نوین و مستقل ازبکستان را بافاصله گرفتن از رفتار پاندولی پیشین نقش‌آفرینی مؤثرتری در منطقه و ارتباط‌گیری با بسیاری از کشورهای منطقه را مد نظر قرار داده است. در همین راستا در یک سال گذشته جدا از نشست معاونین وزرای خارجه ایران و ازبکستان در تاشکند که پس از هفت سال وقفه، «شوکت میر ضیایف»، رئیس‌جمهوری ازبکستان در حاشیه نشست سران کشورهای عضو سازمان همکاری اسلامی در قزاقستان با دکتر روحانی خواستار گسترش مناسبات همه‌جانبه با ایران شده است.

آنچه مشخص است روابط دو کشور به‌رغم عضویت ایران و ازبکستان در سازمان همکاری اقتصادی اکو و حضور ایران به‌عنوان عضو ناظر در سازمان شانگهای می‌تواند از رشد مناسبی برخوردار شود. دراین‌بین با در نظر داشت متغیرهایی چون حمایت تاشکند از عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای برخلاف برخی دوره‌ها، دعوت از دکتر روحانی برای سفر رسمی به ازبکستان، اعلام آمادگی برای بسط روابط دوجانبه در حوزه‌های موردعلاقه دو سو، جایگاه و موقعیت جغرافیایی و ژئوپلیتیک کشور ازبکستان در منطقه (در میان کشورهای هم‌سود، ازنظر پهناوری پنجم و ازلحاظ جمعیت سوم است) جمعیت 30 میلیونی، مساحتی نیم میلیون کیلومترمربعی، توان تأثیر و حل‌وفصل مسائل کلیدی منطقه، تلاش تاشکند برای رسیدن به هژمونی منطقه‌ای، نیروی نظامی قدرتمند و برتر در آسیای مرکزی، موقعیت ممتاز ژئوپلیتیکی و…. ایران باید از بهبود روابط با این کشور مهم کشورها آسیای مرکزی استقبال کند. دراین‌بین باید توجه داشت که جدا از رفتار سیاست خارجی تاجیکستان در قبال ایران طی دو سال اخیر، تهران باید در رویکرد «نگاه به شرق» به‌عنوان محور سیاست خارجی ایران توجه به اهمیت دیگر بازیگران مهم در آسیای مرکزی را دوباره مدنظر قرار دهد و پیوندها میان تهران و این کشور مهم را تحکیم و تثبیت کند.