فتنه از عما مه خیزد نی زخم
ماهی از سر گنده گردد نی زدم
آنکه گاهی میگفت من خودم مجاهد هستم وزمانی طالبان را برادر خطاب میکرد ولی از جنایات وحشتناک دشمنان وطن دربربادی افغانستان هرگزاحساسش نمی جنبید و کشتار وحشیانه مردم را بدست گروه های تروریست و تاریک اندیشان قرون وسطایی وتخریب کشور را در جنگ نیابتی نادیده می پنداشت . ارگ نشین دومی که با آزاد کردن طالبان از زندان های کشور با سازش ومعامله های پنهانی و آشکارا تا نفوذ دادن گروه های تند رواسلامی واسلام نماها در نفس دولت پیشرفت . وآن ضلع سومی :کارمند و تیلفونچی سابقه ، وزیر دیروز وریس شورای امنیت امروز، طی کننده راه یکصد ساله در یک شب . آنها همه در ازاُ خدمتگزاری به ولینعمتان خارجی وسازشهای داخلی شان در مثلث قدرت تکیه می زنند .
کارنامه ارگ نشینان معلوم الحال در مثلث قدرت بزمانی بر میگردد که در دوران حکومت جمهوری محمد داود خان جرقه های شورش گری دروجود مخالفین دولت افغانستان ومجاهدین ساخت پاکستان در بعضی از مناطق کشور نمایان گردید که پس از نیم دهه با رخداد مسلحانه ثور ورویکار شدن دولت جمهوری دموکراتیک افغانستان بهانه پاکستانی ها وگروه های گوش بفرمان شان در تبانی با دول مرتجع عربی و قدرتهای غربی به مداخله وتجاوز بر حریم کشور ما شدت گرفت .
روند سرباز گیری ازگروه های مجاهدین در پاکستان چهره ی را بنام حامد کرزی برجسته ساخت که در زمان اوجگیری جنگ تحمیلی قدرتهای خارجی با افغانستان در هماهنگ ساختن کمکهای مادی ومعنوی و آموزاندن جنگ به گروه های مجاهدین در پاکستان بود که به پاداش آن در دولت مجاهدین بحیث معاون وزیر عز تقرر یافت. پس از آن به همکاری طالبان شتافت ومسُولیت نماینده گی گروه طالبان را در سازمان ملل متحد بعهده گرفت .
کرزی با داشتن سیاست چند بعدی با عهده دارشدن مشاوریت شاه سابق به هدایت وبرنامه ریزی ظاهر شاه وساز مان اطلاعاتی امریکا که گفته میشود کرزی خود یکی از مهره های آن بود به حمایت محمد ظاهر ، شاه سابق به افغانستان عزیمت کرد وپس از شکست طالبان واشغال افغانستان توسط نیروهای امریکایی وچند ملیتی ، کرزی در کنفرانس بن بحیث ریس اداره موقت تعین گردید ودر دوران زمامداری اش طالبان را برادر خطاب نموده هزاران طالب تروریست وجنایتکار در آن زمان فراری ویا رها شدند . بنا بگفته حفیظ منصور نماینده مجلس که در زمان حکمروایی کرزی گفته بود
«کرزی در روز های نخست بدون حساب وکتاب تنها طالبان نی بلکه اسیران پاکستانی های مجرم را بخاطر جذب رضایت پاکستان از زندان های کشور رها کرده آنها را پیوسته برادر خوانده وحملات شبانه را بالای شان قطع میکند » گذشته ازآن بنا به نشریه سایت آزادی عدالت ، کرزی در یک مصاحبه حساس وتاریخی که با مهمترین شبکه تلویزیونی پاکستان بنام «جیوی » انجام داده گفته است که هرکه با پاکستان حمله کند افغانستان برادر پاکستان خواهد بود اینست نمونه وطنپرستی آقای کرزی که مزورانه سنگ خدمت را بسینه زده از موقعیت یک افغان سخن میراند . برادر خوان دیگرش اش
آقای اشرف غنی که دست کم از کرزی نداشته ونامبرده پس ازدوره تحصیلات در پوهنتون امریکایی لبنان در اثر روابط قوی اش با مقامات غربی ، در هماهنگی کمکهای خارجی به مجاهدین ومخالفین دولت دموکراتیک افغانستان نقش بسزایی داشته ودر پاداش خدمات مهم در میان گروه های جنگجوی به مقامات وزارت مالیه ومشاوریت ریاست جمهوری نایل گردیده که در زمان کار کردهایش در وزارت مالیه میلیارد ها دلار از کمکهای خارجی وثروت داخلی بدست زورمندان ومقامات ارگ نشین حیف ومیل میشود .اشرف غنی در دور دوم کمپاین انتخاباتی رهایی طالبان را از بگرام به مردم ولایت قندهار وعده داده وهزاران طالب جنگجوی وآدمکش را از زندانهای کشور رها میکند . اشرف غنی به این هم بسنده نکرده در یکی از صحبتهایش در رابطه به طالبان گفته بود که «با طالبان ظلم شده است ، باید از آنها معذرت خواسته شود» .
موضوع این معنا را میرساند که باز مانده گان شهدای وطن از قاتلین مردم افغانستان نیز معذرتخواهی نمایند. بسیارمضک وشرم آوراست . بنا بگفته یکی از اعضای مجلس افغانستان که درین رابطه چنین میگوید «منظور آقای غنی این است که در مجموع همه طالبان مورد ظلم قرار گرفته اند واشرف غنی ریس جمهور افغانستان از گروه طالبان معذرت خواهی میکند در واقع اهداف طالبان را می پذیرد در آن صورت به شخص ریس جمهور تعلق دارد این از حساب مردم افغانستان جدا است مردم طالبان را به عنوان آله دست پاکستان وگروپ جنایتکاران و قاتل مردم میدانند.»
آقای غنی که علاوه بر تحصیلات مسلکی اش ، مطالعه سیرت النبی را نیز به او نسبت میدهند ، ولی جای تعجب است که فسق وفساد وچور وغارتگری ، قومپرستی ، تقلب و فریب دادن مردم را در کجای سیرت النبی مطالعه فرموده اند؟ که نمونه های زشت و فاحش آن در دستگاه دولتی ایشان فراوان بنظر میرسد واز برکت همین کرزی ها وغنی ها بود که افغانستان دومین یا سومین دولت دار نمونه فساد در جهان معرفی میشود وآنها با کدام سربلندی در برابر مردم هنوز رجز خوانی میکنند .
در جای دیگری آقای غنی را محقق تاریخ چهارصد ساله کشور معرفی میکنند .خیلی سوال بر انگیز است که در کجای تاریخ چهار صد ساله افغانستان چنین نمونه های شرم آور از سازشهای تسلیم طلبانه ،دشمن خواه هانه ،بیگانه پرستی ومردم ستیزی وجود داشته است . آیا دولت داری همین است که هزاران مرد مسلکی ،مجرب وکارا به جرم تفاوت زبانی ،سمتی ،قومی وجنسیتی به حاشیه رانده شود وبجای آن افراد مجهول الهویه در نقاط کلیدی دولت نصب شوند .
جالب اینکه بعضی ها اشرف غنی را به اقتصاد دان آگاه ،استراتیژسیت مجرب وکارکشته مسایل اقتصادی میخوانند ولی باید دانست که کدام فعالیتهای اقتصادی با کدام برنامه علمی خد متگزاری وباز سازی متوازن دولت که برغم سرازیر شدن میلیاردها میلیارد دالر از کمکهای خارجی ومنابع داخلی ، هنوز مردم در فقر شدید ،مرض وبیکاری بسختی نفس میکشند .اشرف غنی ویارانش یکبار بنام خدا با وجدان خود محاسبه کنند که از مجموع کمکهای خارجی چند فیصداز آن کمکهای باد آورده به سفره مردم عادی رسید ه است ؟
جواب معلوم است که هزاران هزار جوانان هموطن حتا تحصیلکرده گان در حالت بیکاری وبی سرنوشتی بسر برده عده یی از جوانان کشور آلوده بمواد مخدر وعده کثیری از قشر جوان بنا چاری خاک وطن را ترک نموده بخاطر لقمه نانی جا نهای شیرین خویش را در راه رفتن به ایران واروپا وجنگ های سوریه ویمن به خطر می اندازند . در زمان این اقتصاد دان محرب کدام یکی از کارخانه های تولیدی وزیر بناهای اقتصادی باز سازی واعمار گردیده است بجز از یکی دو دستگاه برق وساختار های روبنایی .
هرچه بگندد نمکش می زنند
وای به حالی که بگندد نمک
ضلع سوم
آقای حنیف اتمرمستعد تر از هردو : این شخص که در آغاز ، نسبتش را بنحوی در امنیت دولتی سابق وموضوع پایش را در اجرای وظایف درین ارگان ارتباط میدهند. این برادر لغمانی تیز هوش ولحظه شناس ، پس از دوران تحصیل از وظیفه تیلفونچی
تا مدیریت محاسبه در یک موسسه غیر دولتی در پاکستان و راهیابی به دوره تحصیلات تا لندن وتکیه زدن بمقامات وزارت و مقام مشاوریت امنیت ملی ریاست جمهوری تا جایی که صلاحیت های امضای قراردادهای امنیتی با مقامات خارجی را از آن خود میسازد .
در زمان تصدی اتمر جان در پست ریاست شورای امنیت قبل از همه وزارت دفاع ملی ومدتی وزارت امنیت دولتی بی وزیر باقی می مانند .درین مدت بخشی از مناطق مختلف از گروه طالبان پر میشود وونقاط مختلفی در لایات هلمند ،ارزگان ،زابل ،نیمروزوننگرهار دستخوش هرج ومرج شده ولایت قندوز دوبار بدست طالبان وحشی بخاک وخون می نشیند . برخی ولسوالی های ولایات دور دست کشور دست بدست داعش وطالب می افتد وهزاران نفر از هموطنان ملکی ونظامی ما بشهادت میرسند . برغم استواری ورشادت نیروهای امنیتی وقوای مسلح کشور که در سنگر دفاع از نوامیس ملی با ایثار گری ایستاده اند .ولی به نسبت ضعف مثلث قدرت دررهبری کشور تلفات ملکی ونظامی بیشتر از گذشته کسب شدت نموده ومردم از نا امنی بستوه می آیند .
مثلث قدرت که رفته رفته به همه کاره دولتی مبدل میشود در تماس با گروه های طالبان با سازشها ومعا ملات پنهانی وآشکارا در امر فرصت دادن طالبان نقش بسزایی دارند که خلاف میل واراده مردم افغانستان است .همین اکنون تلاشهای گسترده یی بنام مذاکره با طالبان در قطر وجاهای دیگر بگوش میرسد که در حلقه مشخص ومحدود آقازاده ها سازماندهی واز نظر ملت بدور نگهداشته میشود .
گذشته از آن روند سازش با حزب اسلامی حکمتیار که این چهره شناخته شده زشت وقاتل هزاران نفر از هموطنان ما وبربادی وتخریب زیر ساختار های اقتصادی کشور وسوختاندن مدارس ومکاتب وکشتن دانش آموزان وطلاب معارف وانسانهای ملکی وبیدفاع وطن بدست جلادان وابسته به آي اس آی تا جایی میرسد که سازشهای پس پرده و «نظیر » میانگروهی را در پوشش توافق های صلح وبنام مصالحه قلمداد میکنند . این خاک زدن به چشم ملت ونادیده گرفتن حرمت به ملت ستمدیده افغانستان وپایمال کردن خون هزاران شهید ملکی ونظامی کشور است که هیچ دستگاه دولتی وغیر دولتی نظیر آنرا در تاریخ کشور ندیده است .
حزب اسلامی حکمتیار وگروه طالبان که دو روی یک سکه اند از همان بدو تاسیس خود از یک آبخواره جهادی در پاکستان نشو نما کرده که به گروهای افراطی وجنگ طلب مبدل گشته و قسمتی از ولسوالی های کشور هنوز در گرو آنها بوده ومردم مناطق دور افتاده را به گروگان گرفته کار تا بدین جا رسیده است که زمینه را برای ظهور داعش در بعضی از مناطق کشوربوجود می آورد .این در نتیجه زدوبندهای سیاسی وکارهای غلط وتنگنظرانه آنها دارد کشور را به پرتگاه نزدیک میسازد.
روزی نیست که در یکی یادو ولسوالی وچند منطقه نا امن توسط طالبان یا گروهای داعش خون هموطنان ما نریزد. همچنان طوریکه دیده میشود روز تاروز مناطق با امن کشور نا امن شده دشمنان افغانستان میخواهند مطابق به استراتیژی های بیگانه کشور را به پرورشگاه تروریزم و تخته خیز گروه های تروریستی داعش وطالب به آسیای میانه مبدل سازند. از همینجاست که بعضی منابع خارجی دوام جنگ در افغانستان را تا پنجاه سال دیگر تخمین کرده ودرچشم انداز بعدی چیزی بنام صلح بنظر نمیرسد .
آنچه برای نجات کشور از حالت کنونی ماییه امید واری است بسیج مردمی وملی بدور قوت های مسلح وطنخواه کشور وتقویت مورال رزمی قوای امنیتی در سنگر دفاع از صلح وامنیت ،تمامیت ارضی حاکمیت واستقلال ملی کشور است که با اتحاد کلیه روشنفکران وطنپرست ، متعهد ومسُول وخالی از تعصب وتبعیضات قومی ، سمتی ،لسانی وغیره همه در یک صف واحد وگسترده ملی ، با حرکت ملی وجنبش سرتاسری نجات وطن از حالت کنونی رسالت مردم افغانستان را درین مرحله حساس تاریخ تشکیل میدهد .
همین اکنون قیام عمومی زنان ومردان مسلح درنقاط شمال کشور بخصوص ولایت فاریاب بخاطر خنثی ساختن پلانهای شوم پاکستانی ها وعقیم ساختن پروگرام دهشت افگنان ودشمنان افغانستان نمونه خوبی از ایثار وفداکاری مبارزین راه آزادی مردم با شهامت افغانستان است . با توجه به ایستادگی وهمبستگی پیروزمندانه این مردم شجاع وطندوست افغانستان وظیفه فرد فرد مردم افغانستان است که همصدا با این موج خروشان آزاده گان ورزمنده گان مردمی ولایات کشور با همبستگی وطن خواهانه وبا نیروی پرتوان ملی وسرتاسری ، جنگ را مهار کرده و در راه نجات وطن متحد ویک پارچه شوند تادیر نشده فرصتهای طلایی و آخرین چانس کار برای سلامت کشور را از دست نداده باشیم .
عبدالو کیل کوچی