در پی پیدایش داعش در منطقه خاورمیانه، کردها رفته رفته در صحنه مقابله با این گروه تروریستی حضور پررنگتری پیدا کردند
آنها در كنار اين حضور، از حمايت تسليحاتي كشورهاي غربي بهخصوص آمريكا و آلمان برخوردار شدند و نيروهاي كرد توسط غربيها آموزشهاي لازم را دريافت كردند. اين روند همچنان ادامه دارد. در ماجراي كوباني، كردها حضور بسيار فعالي پيدا كردند و داعش را از اين منطقه بيرون راندند.
داعش دشمن مشترك كشورهاي منطقه است و تا زماني كه كردها در جبهه مقابله با داعش در كنار ديگر كشورها و قدرتهاي منطقه قرار گيرند، اقدام آنها داراي مقبوليت لازم است. اما كردها كمكم موضوع رفراندوم و استقلال سياسي را مطرح كردند؛ از اينجا بار ديگر مسئله كردها در خاورميانه به موضوع معامله ميان كشورهاي منطقه تبديل شد.
در سوريه بهنظر ميرسد دولت مركزي طي يك سال اخير تلاش داشت با هدف برانگيختن حساسيت دوباره تركيه نسبت به مسئله كردها، دست نيروهاي كرد شمال سوريه را در پيشروي زميني باز بگذارد. به همين دليل طي اين مدت شاهد مقابله دولت سوريه با كردها نبودهايم. دولت سوريه در نهايت موفق شد حساسيت دولت تركيه در آن سوي مرزها را برانگيزد. از اينجا، دولت تركيه وارد مسئله كردهاي سوريه ميشود و حتي نيروهاي خود را براي مقابله با كردها به مرز اعزام ميكند.
دولت تركيه حتي مناطقي را بهعنوان منطقه حائل اعلام ميكند. هدف اصلي اين اقدام، جلوگيري از تشكيل منطقهاي كردنشين در طول مرز تركيه بوده است. روند امور در شمال سوريه نشان داده كه كردهاي اين منطقه پس از آنكه موفق به شكست داعش شوند، خود مدعي تشكيل حكومت مستقل خواهند شد.
اين، هم براي سوريه و هم براي تركيه خطري جدي محسوب ميشود. بنابراين پس از كودتاي نافرجام تركيه، آنكارا اعلام ميكند غربيها به ما از پشت خنجر زدهاند اما دمشق از ما حمايت كرده است. اين بدين معني است كه مصالحهاي ميان دو طرف اتفاق افتاده كه محور آن مسئله كردهاي سوريه است.
غير از تركيه و دولت مركزي سوريه، روسيه و ايران نيز در مسئله سوريه ايفاي نقش ميكنند. اين بدين معني است كه براي تقويت دولت مركزي سوريه، بايد با جناحهايي كه دولت را تحت فشار قرار ميدهند، مقابله كرد. از اين منظر، سركوب نيروهاي كرد شمال سوريه براي كشورهاي منطقه نيز معني پيدا ميكند. به همين دليل حملههاي هوايي جنگندههاي سوريهاي به مواضع كردها در شمال آغاز ميشود.
اما بازيگر ديگري كه حضورش را هيچگاه نبايد در منطقه خاورميانه فراموش كرد، آمريكاست. آمريكاييها به بهانه حمايت از مردم كرد، نيروهاي ويژه خود را به مناطق شمال سوريه اعزام كردهاند. آمريكا دولت سوريه را از حمله به مناطق كردنشين منع ميكند. اين كشور حتي تهديد كرده درصورت حمله مجدد جنگندههاي سوريهاي به مناطق كردنشين، آنها را هدف قرار خواهد داد. رويارويي جنگندههاي آمريكا و جنگندههاي سوريه، بهمعناي ورود روسيه به اين درگيري خواهد بود. در اين صورت، احتمال رويارويي مستقيم آمريكا و روسيه در بحران سوريه افزايش پيدا ميكند. آمريكاييها معادله پيچيدهاي را در مورد كردها به راه انداختهاند.
بهنظر ميرسد آمريكا از مسئله كردها بهعنوان يك «شمشير داموكلس» استفاده ميكند. در عين حال، موضوع كردهاي خاورميانه براي آمريكا ابزاري است كه در نهايت آنگاه كه لازم باشد نظم ژئوپلتيك منطقه بر هم بخورد از آن استفاده خواهد كرد. با اين حال، بازنده اين معادله آمريكاست؛ چرا كه قدرتي خارجي محسوب ميشود كه در منطقه جايگاه و پايگاه لازم براي حضور را ندارد. يكي از مهمترين نقاط حضور فيزيكي آمريكا در منطقه، پايگاه اينجرليك تركيه بوده است.
در روزهاي اخير، تركيه حتي اعلام كرده آماده است اين پايگاه را در اختيار روسها هم قرار دهد. از طرف ديگر، ايران هم امكان استفاده از پايگاه هوايياش در همدان را به روسيه داده است. بنابراين، از هرطرف محاصره عليه آمريكا و منافعش تنگتر شده است. كشورهاي منطقه به توافق رسيدهاند كه با همكاري هم، از ايجاد يك دولت كردي جلوگيري كنند؛ دخالت آمريكا در اين مسئله آن را به بازنده اصلي تبديل ميكند.