فترت امریکا و فرصت‌طلبی روسیه

عمومی

پوتین زمان بسیار مناسبی را برای شکستن رکورد ۱۲ ساله سفر یک رهبر روس به عربستان انتخاب کرده است. او به خوبی متوجه این نکته کلیدی شده است که عربستان سعودی، اکنون بیش از هر زمان دیگری نیاز به یک متحد استراتژيک دارد تا در بلندمدت، جایگزین امریکا شود

ولادیمیر پوتین، رئیس ‌جمهوری روسیه روز دوشنبه برای سفری رسمی وارد ریاض؛ پایتخت عربستان سعودی شد. آقای پوتین در این سفر با ملک سلمان؛ پادشاه و محمد بن سلمان؛ ولیعهد سعودی دیدار خواهد کرد.  این نخستین سفر آقای پوتین به عربستان در بیش از یک دهه گذشته است. رئیس‌ جمهور روسیه بعد از حمله یکماه پیش به تاسیسات نفتی آرامکو، پیشنهاد کرد که سیستم دفاع موشکی به عربستان بفروشد.  روسیه همچنین در جریان تلاش برای اثرگذاری بر قیمت نفت، با کشورهای عضو اوپک همکاری کرده است. آقای پوتین در آستانه این سفر گفت که او می‌تواند از تنش میان عربستان و ایران نیز بکاهد. همکاری‌های اقتصادی روسیه و عربستان سعودی و همچنین سرمایه‌گذاری مسکو در حوزه انرژی در این کشور، از دلایل محوری این سفر است.  اما انتظار می‌رود که همکاری‌های نظامی، مسایلی مانند رویارویی ایران و عربستان و وضعیت سوریه و یمن نیز در مذاکرات مطرح شود. به نظر می رسد پوتین زمان بسیار مناسبی را برای شکستن رکورد ۱۲ ساله سفر یک رهبر روس به عربستان انتخاب کرده است. او به خوبی متوجه این نکته کلیدی شده است که عربستان سعودی، اکنون بیش از هر زمان دیگری نیاز به یک متحد استراتژيک دارد تا در بلندمدت، جایگزین امریکا شود.  بی عملی، منفعت طلبی، محافظه کاری و ادبیات تحقیرآمیز ترامپ در برابر پادشاهان خودکامه عرب، کم کم سران ریاض را به این نتیجه می رساند که امریکا رفیق روزهای سخت نیست و چه بسا اگر وضعیت بدتر شود، عربستان در آتش نفت خودش خواهد سوخت و هیچ قدرتی به فریادش نخواهد رسید. حمله کوبنده چندی پیش حوثی های یمن بر تأسیسات نفتی آرامکو، شاهزاده های سعودی را از خواب خوش رفاقت راهبردی با غرب بیدار کرد و به آنها هشدار داد که امریکا اهل خطر کردن نیست و نمی تواند بقای رژيم های بی ریشه و غیر دموکراتیک عرب را در برابر بادهای مهاجم و توفان های کوبنده و ویرانگر خاور میانه، تضمین کند.  عربستان سعودی که انتظار داشت ترامپ برای مهار ایران، از قدرت نظامی اش استفاده کند یا دست کم به ریاض این امکان را اعطا کند تا قدرت یکه تاز و بی رقیب خاور میانه باشد، به نحو مأیوس کننده ای دریافت که ترامپ نه شیفته رقص شمشیر سعودی هاست و نه به مدال های زرین ریاض، دل خوش می کند. او فقط پول می خواهد.  ترامپ بارها اعلام کرده است که در قبال هر کاری که برای اعراب انجام می دهد، پول می گیرد. او به تازگی وقتی از تصمیم اش برای اعزام نظامیان بیشتر به عربستان خبر داد، گفت که سران سعودی به او قول داده اند که همه هزینه ها را خواهند پرداخت. از سوی دیگر، وقتی نوبت به سیاست های مورد نظر ریاض برسد، امریکا راه خودش را می رود. نمونه روشن آن، اعلام بیت المقدس به عنوان پایتخت رسمی رژيم اسراییل از سوی ترامپ بود. او اخیرا  در جمع هواداران خود در واشنگتن با تقلید صدای یکی از پادشاهان عربی- بدون اینکه نامی از وی ببرد-، ماجرای گفتگوی تلفنی با او را پس از به رسمیت شناختن قدس اشغالی به عنوان پایتخت اسراییل بازگو کرد. رئیس جمهوری امریکا افزود: “من گفتم چه می خواهی پادشاه؟ چه شده؟ پادشاه هم گفت: قصد داریم مخالفت شدید خود را با این موضوع اعلام کنیم. من هم گفتم که مایل بودم زودتر به شما اطلاع بدهم؛ متاسفم!” او پارسال هم در یک سخنرانی عمومی به بخشی از گفتگوی خود با ملک سلمان اشاره کرده و گفته بود: من به او گفتم که ای پادشاه ما تریلیون ها دالر به شما دادیم و بدون ما معلوم نیست که چه روی دهد. شاید شما نتوانید که هواپیماهای خود را حفظ کنید.  این ادبیات تحقیرآمیز نشان می دهد که امریکا هم پول اعراب را می گیرد و هم به انتظارات شان وقعی نمی گذارد. از سوی دیگر، ترامپ در سایه سیاست «اول امریکا» مایل به ورود به هیچ جنگی در خاور میانه نیست. او جنگ های جاری امریکا در منطقه را «مضحک» می داند و می خواهد نظامیانش را از آنها بیرون بکشد و این همان چیزی است که اعراب را نگران می کند؛ نگران تنها ماندن در معرکه مرگبار خاور میانه. اعراب در عین حال، در حال شکست خوردن در همه جبهات نبرد سنتی شان با ایران هستند. آنها سوریه را از دست دادند، عراق کاملا از سلطه شان خارج شد، در لبنان هم جریان ۱۴ مارچ تضعیف شده و حزب الله همچنان در اوج است، در یمن، ورق برگشته و سعودی ها و اماراتی ها دچار اختلاف درونی شدید شده اند، امارات به ایران نزدیک شده و سعودی ها از حمله به دفاع، تغییر وضعیت داده اند. این شرایط، بحران سیاسی خطرناکی را در درون دودمان حاکم سعودی ایجاد کرده و انتقادها از مدیریت بن سلمان را افزایش داده است. در سایه همین رویدادها ریاض اکنون به دنبال راه هایی برای آشتی با تهران است. میانجیگری عمران خان، یک نشانه بارز در این زمینه است. در چنین شرایطی همه زمینه های لازم برای فرصت طلبی روسیه برای تحکیم قدرت و نفوذ خود در خاور میانه فراهم است. پوتین می تواند در ریاض افزون بر عقد معاملات میلیاردی با شاهزاده های ثروتمند مسلط بر عربستان در عرصه های اقتصادی و نظامی هم به عنوان جانشین امریکا در معادلات استراتژيک منطقه، ظهور کند، روابط ایران و عربستان را بهبود بخشد، بن بست جنگ یمن را بشکند و برای سایر مسایل مبتلابه در منطقه نیز راه حل های رضایت بخش و سودمند برای همه طرف های درگیر ارائه کند؛ ضمن آنکه همزمان با احیای اقتصاد راکد روسیه با پیوند زدن آن به ثروت سرشار اعراب، مناطق نفوذ سنتی ناتو و امریکا در خاور میانه را نیز یکی پس از دیگری اشغال کند.