یک تحلیلگر فنلاندی در مصاحبهای اختصاصی گفت تسلیم در برابر آمریکا موجودیت کشورها را به خطر میاندازد و فقری که کشوری مانند اوکراین اکنون با آن دست به گریبان است نتیجه تسلیم دربرابر زورگویی آمریکا است.
یک تحلیلگر و نویسنده فنلاندی در مصاحبهای اختصاصی مقاومت را مقولهای مرتبط با «سلامت اخلاقی و مادی» جوامع دانست و به کشورهای دنبالهرو سیاستهای قدرتهای بزرگ توصیه کرد برای حراست از استقلال خود در برابر یکجانبهگراییها از تجربیات مقاومت استفاده کنند.
«جان هالویگ»، حقوقدان فنلاندی که سال 2014 نامزد انتخابات پارلمان اروپا بوده در مصاحبه با خبرگزاری تسنیم علاوه بر این تأکید کرد کشورهای اروپایی به دلیل تسلیم در برابر سلطه آمریکا و سیاستهای زورگویانه این کشور با اقتصاد رکودزده و بحرانهای عمیق اجتماعی مواجه شدهاند.
این تحلیلگر و نویسنده فنلاندی تصریح کرد: «مسئله به سلامت مادی و اخلاقی مردم و اصل موجودیت آنها در بلندمدت مربوط میشود. نگاهی به اوکراین بیندازید. آنها در برابر زورگویی و هجمههای تبلیغاتی آمریکا تسلیم شدند و حالا کشورشان به ضعیفترین کشور قاره اروپا تبدیل شده در حالی که قبلاً قطب صنعتی شوروی سابق بودند.»
او همچنین گفت: «آلمان، فرانسه و کل اتحادیه اروپا را ببینید. آنها به دلیل آنکه تحت سلطه آمریکا هستند بیش از یک دهه است که اقتصادشان دچار رکود است و با بحرانهای عمیق اجتماعی و فرهنگی مواجهند.روش سنتی زندگی این کشورهای اروپایی با در هم گسستن ساختارهای اجتماعی آنها به سرعت نابود میشوند. در واقع، موجودیت این کشورها الان در معرض خطر قرار گرفته است.»
در بحث مقاومت، به تازگی در ادبیات علوم اجتماعی، مفهومی به نام «ظلم درونیشده» یا «درونیسازی ظلم» (Internalized Oppression ) مطرح شده که هم نشان میدهد چرا مقاومت واکنش منطقی جامعهای سالم و دورنیفتاده از اصالت انسانی در برابر زورگویی است و هم چارچوبی برای تبیین رفتار کسانی یا ملتهایی فراهم میآورد که به ظلم گردن مینهند و در برابر آن تسلیم میشوند.
درونیسازی ظلم عارضهای روانشناختی است که در آن طرفی (فرد، جامعه، گروه یا کشوری) که مورد اجحاف، تبعیض، زورگویی و به طور کلی ظلم دیگری واقع شده میپندارد وضعی که در آن قرار دارد نه نتیجه تعدی دیگری بلکه نتیجه طبیعی حقارت ذاتی خودش و «جایگاه برتر» ظالم است.
فرد یا جامعه مبتلا به چنین عارضهای اعتقاد به اصل عدالت اجتماعی و جایگاه برابر انسانها را از دست میدهد و به جای مقاومت در برابر رفتارهای زورگویانه ظالم، از او جایگاهی برتر و متعالی در ذهن میسازد، در نهایت با او همانندسازی میکند و ارزشهایش را به حدی وارد شاکله هویتی و شخصیتی خودش میکند که حساسیت ذاتی و فطری به داشتن احساس ناخوشایند به مورد ظلم واقع شدن و ضرورت ایستادگی در برابر آن را از دست میدهد.
هالویگ در بخش دیگری از این اظهاراتش گفت: «اتحادیه اروپا و کشورهای عضو آن با توجه به آنکه کنترل آنها در دستان معتقدان به جهانیسازی قرار گرفته مستقل نیستند. ارتشهای آنها متعلق به ناتو است که چتر امنیتی آمریکا است، دستگاههای اطلاعاتیشان شعبههای سیا هستند، مالکیت رسانههایشان در دستان طرفداران جهانیسازی است، سرمایهداران آنها تحت سیطره بازار آمریکا و شرایط زورگویانه آن هستند. با توجه به این شرایط، سیاستمداران مستقل نه در کشورهای عضو و نه در اتحادیه غیردموکراتیک اروپا شانسی برای به قدرت رسیدن ندارند.»