دردا که درین ملک دیګر عافیتی نیست
از معرفت و حسن ادب خاصیتی نیست
پیوسته بوند در پی تفتین و دو راهی
آنانکه به صلح و سلمش منفعتی نیست
طومار دغا بسته رهء الفت و احسان
بر ساده دلان راه وفا در جهتی نیست
ګرګان نشوند سیر ازین خوان غنیمت
برګلهء ګوسفند به ازین سلطنتی نیست
بر ظلمت موهوم فتاده به رهء نور
با جلوهء انوار صبا عاقبتی نیست
در بند تعلق نتوان برد رهء انوار
با تیره دلان راه وفا مصلحتی نیست
آنان که شدند ماءمن انوار تعالی
جز فکر رسا شان بری ،مرحمتی نیست
ف .بری