زیر پای غول تروریزم سازمانیافته؛ انسانیت است که نابود میشود! – سلیمان کبیر نوری

عمومی

 

             توقعات حد اقلی از آنان که هنوز مدعی انسانیت اند

 

– پیش سخن

– برتری آهن پاره ها نسبت به پارچه های تکیده از بدن انسان ها

– فرستاده های آقای رییس جمهور غنی به پاکستان

– ترامپ با طالبان ” جُت” کرد؟

– نیرنگ تازه انگریزی

– نتیجه گیری

جنگستانی که گویی بنیاد گذاشته شده از قرون متمادی پیش تا به این دَم، افغانستان است؛ این خطه جز برهه های کوتاه اندک، پیوسته در درازنای تاریخ بشری؛ دستخوش جنگ ها وتاراجگری ها، لشکر کشی ها، ویرانی ها و آتش سوزی ها و شاهد تباهی و قتل های عام انسان ها، و در نهایت، براندازی مقام انسان و انسانیت بوده است؛ کما فی السابق در قرن بیست ویک نیز این روند شوم تا هنوز هم درین  سرزمین که گویا از من و توست؛ ادامه دارد.

این بار حامیان به اصطلاح دفاع از انسان، انسانیت و حقوق بشر، برای تحقق اهداف شوم و رذیلانه ی خود (اشغال، تاراج، غارتگری و…)، درین انسان سوزی و تباهی و ویرانگری، گویی سر از پا نمی شناسند، هئ بنزین روی آتش انسانسوزی های خود سازمان داده می افشانند و از بوی کباب پوست و گوشت آدمیان مظلوم قربانی؛ به وجد آمده گویی سادیسم خویش را فرو می نشانند.

اگر بگوئیم رسیدن به اهداف سیاسی و اقتصادی و هژمونیستی، صد ها و هزاران مرتبه برایشان بالا تر از احترام و ارجگذاری به مقام والای انسان و انسانیت است؛ بازهم غلط گفته ایم. این معنا و مفهوم و رویکرد برای آنچه امپریالیزم نامش گذاشته اند، بیگانه است. چیز های دهن پرکنی مانند لیبرالیزم و لیبرالیزم نو، گلوبالیزم، دموکراسی و هیومن رایت و هیومن واچ و ترهات مشابه و مترادف همانا بیان های رنگارنگ امپیریالیزم جهانخوار برای غارتگری، زراندوزی به قیمت بردگی، بهره کشی، تباهی توده های کارگر و زحمتکش ملت ها، مردمان در بند کشیده، کاندید در بند کشیدن است و غارت و چور و چپاو حد نهایی منابع طبیعی زیر زمینی و رو زمینی سرزمین های آنها و بس.

شنیده باشید که خود منابع به اصطلاح تحقیقاتی مرتبط به آنها و نه مربوط به کمونیست ها و آزادیخواهان و انسانیت طلبان…بار بار اعلام میدارند که بالاتر از 80 ـ 85 درصد تمامی ثروتی که در دنیا تولید گردیده و میگردد فقط متعلق به یک فیصد نفوس جهان که میلیادران و میلیونران استند؛ میباشد. واضح است و هر کور و کری میتواند حدس بزند و حساب کند که از 20 تا 15 فیصد ثروت تولید شده باقیمانده کم از کم دو ثلث آن هم به طبقات متوسط دنیا تعلق میگیرد که شاید حدود 5 فیصد نفوس بشری بیشتر نباشند. حالا محاسبه کنید که برای حدودن 94 فیصد انسانهای روی زمین چه قدر ثروت واقعی برجا میماند و آن هم با چه سیستم توزیع، میان آنها پخش میگردد.

این؛ نظام اقتصادی امپریالستی است که با عنوان های گلوبالیزم و توسعه دموکراسی و هیومن رایت (حقوق بشر) نه تنها با لشکرکشی های مستقیم و نیابتی، بل بیش از پیش با فتنه های دجال منشانه تروریستی و تروریزم انگیزی و تروریزم باوری، پارچه پارچه سرزمین های بشری را مورد هجوم، اشغال، آشوب، استیلا و استیصال قرار میدهند؛ که بازهم شوم بختانه یکی از حاد ترین کانون های این تفتین پُر خون و آتش و لعنت و کثافتِ امپریالیزم؛ افغانستان ماست.

بیش از سی سال و خاصتن یک و نیم دهه میشود که اصلن این سرزمینِ بار ها بلاکشیده از چکمه های عرب ها و چنگیزیان و همانند هایشان، فراموش کرده است؛ که چه سرگذشت هایی داشته است. اینک در واقع حالت پر درد و داغ، خون و خاکستر، بیچارگی و هردم شهیدی قرن سیزده که متفکر متعفن دوم امپریالیزم یانکی (اشرف غنی احمدزی) به خاطر یاد آوری آن؛ نویسنده انگلیسی رولیستورد را «بچه خر» خواند؛ بر وضعیتی که افغانستان زیر سلطه و اشغال امریکا و پکت نظامی ناتو دارد؛ قابل اغماض است!

قاشیست های قبیلوی مزدور به حکومت رسانده امپریالیست ها و تروریست های قبیلوی طالبی، القاعده ای و داعشی مورد حمایتِ دیگر گونه همان ها که همه از یک سنگستان و ننگستان اند؛ در قصاوت، وحشت و دهشت به راستی که روی همه جلادان، مدنیت سوزان و ویرانگران انسانساخت های تاریخ کهن را سفید کرده اند.

پهنا و ژرفای حقیقت؛ مسلمن که همین است و جز این نیست. ولی ما اینجا نه قوت نبوغ و امکانات کارل مارکس را داریم که این حقیقت شوم سرمایه، ستم و رذل امپریالیستی را تحلیل علمی و فلسفی نموده و برای رفع و رجوع مرحله وار یا ستراتیژی در استراتیژی آن راه ها و وسایل مشخص کنیم و نه علی الوصف تمامی برهنگی درنده خویی خدایان طلا و دالر و هژمونیزم و شوونیزم مذهبی نما، فاشیزم قبیلوی، ارتجاع نکتایی پوش، افسار به دم خر یانکی؛ مردمان ما خاصه در حد باسوادان و چیز فهمان برای چینین مغز خوردن ها ارج و بها میدهند. لذا به لحاظ حکمت عملی ناگزیریم؛ ابلیس ها و شیاطین زمان را به طریق دعوی ها و پرداز های عوامفریبانه شان گریبان بگیریم.

برتری آهن پارچه ها بر پارچه های جدا شده از بدن انسان ها

امروز می بینیم که ارزش و اهمیت چند آهن پارچه های جدا شده از تنه ی یک راکت که مثلن از یمن به کشور حامی تروریزم داعش و طالب به نام سعودی شلیک شده است، بیشتر مبرم و حایز اهمیت است تا پارچه های اعضای بدن صد ها و هزاران تن از انسان های معروض جنگ بیرحمانه و تروریزم کور ضد بشری؛ از جمله در کشور اشغالی من به نام جمهوری اسلامی افغانستان.

حامی تروریزم طالبی و داعشی بودن عربستان سعودی اینجا بر اظهارات محرمانه هیلاری کلنتون امریکایی در محافل سعودی استناد دارد که آن را سایت ویکی لیکس به افشا گرفته است.

ریاکاری های کلینگتون وار اکنون به محور فعالیت های خانم نیکی هیلی نماینده ایالات متحده در سازمان ملل متحد بدل شده است. چنانکه همو از اعضای شورای امنیت این سازمان دعوت به عمل می آرد تا از آهن پاره های راکتی که گویا تولید ایران است و از یمن به سعودی شلیک شده است؛ باز دید کرده ترتیبی دهند که آسمان بر سر ایران فرود آید. گفته می شود که فیر این راکت تلفاتی را هم در پی نداشته است.

ولی چرا خانم هیلی بر هزاران و ملیونها پاره تن و قطعه بدن زن و مرد و کودک و پیر و جوان هموطن ما که در نتیجه عملیات های زنجیره ای تروریستی طی همان یک هفته، در جاده ها و خیابان ها و منازل و هوتل ها…ی پایتخت افغانستان هر سو تیت و پاشان گردید؛ توجه مبذول نمیدارد و خواستار توجه و تحقیق و اقدامات لازم بعدی ملل متحد نمیگردد؟ در حالیکه خود خانم هیلی و آمران شان و نیز مزدوران ارگ نشین آنها در کابل عامل اصلی این فجایع باورنکردنی  را استخبارات جهنمی پاکستان وانمود میدارند. پس معلوم است که اینهمه شواهد از دست، پا، سر، انگشت، و هزاران پارچه پاشان شده تن افغانستانی های بیدفاع و ملکی و مظلوم نزد امپریالیست ها و خدم و حشم شان؛ ارزش آهن پاره هایی را هم ندارد. چرا که به درد منافع و آمال و استرتیژی های شان نمیخورد ولی آن آهن پاره ها ایکه اسناد و مدارک گویا، کارساز و کارستان ساز استند!

  کم از کم همین خانم نیکی هیلی توضیح و تصریح نکردند که در افغانستان این همه جنایات ضد بشری و تبهکاری ها به مسئولیت سازمان جاسوسی کشور اسلامی پاکستان انجام گرفته و میگیرد.(البته ما اینرا توقع نداشتیم که بگویند؛ با مساعدت حتمی و صد درصدی عمال ستون پنجم و جواسیس چند طرفه در دستگاه اداره مستعمراتی شان در کابل).

 پاکستان حامی این تروریزم کور است. پاکستان باید مجازات شود! قطعنامه ی تحریم های عملی ی سیاسی، اقتصادی و نظامی بر علیه این کشور تروریست پرور اعمال گردد. البته که معذور بودند و هوش و حواس شان را پارچه آهن های راکت حوثی های یمن ربوده بود!!

فرستاده های آقای رییس جمهور غنی به پاکستان

 

اولین سفر اقای اشرف غنی در روز های اول انتصاب ایشان به حیث رییس جمهور، نزد سرتاج عزیز مشاور امنیتی و خارجی نخست وزیر پاکستان و همچنین مولانا فضل الرحمن، رهبر ‘جمعیت علمای اسلام بود. این سفر جدن بر خلاف همه نورم ها و پروتوکول های دیپلوماتیک و مایه ی شرم در تاریخ دیپلوماسی کشور محسوب می شود. *

این در حالی بود که جناب حامد کرزی یکی از حامیان سر به کف شبکه ی تروریستی طالبان، به خاطر جلب همکاری و همسویی به اصطلاح برای مبارزه با تروریزم (اغفال ذهنیت عامه مردم) بیشتر از بیست بار به پاکستان سفر نموده بودند و پیامد های همه ی این سفر ها صفر بود و بس. به عباره ساده، طی این بیست سفر کاری، برای آقای کرزی به مقیاس یک مُلی هم ارزش داده نشده بود. فردی که به قول آقای کیول امریکایی ( نویسنده ی کتاب جنگ اشباح و دخالت استخبارات  سی آی ای، کی جی بی، آی ایس آی، استخبارات سعودی…)  سال ها در خدمت آی ایس آی بوده است.

پس از حملات زنجیره ای اخیر در شهر کابل که همه طی یک هفته اتفاق افتاد و صد ها تن از اهالی ملکی کشته و زخمی شدند، اداره اشغالی ـ مستعمراتی و حامیان غربی آن تحت فشار خشم و غضب بی سابقه ی  توده  های مردم قرار گرفتند. 

لذا آقای اشرف غنی بدون شک به دستور خارجی ها، دو نماینده ی خویش آقایان معصوم ستانکزی رییس امنیت ملی یا استخبارات کشور و ویس احمد برمک وزیر امور داخله را گویا مامور ارایه شواهد و اسناد به جانب پاکستان نموده به انسو گسیل نمودند. ایشان در بازگشت تبلیغات کردند که اسناد و شواهد شان جانب پاکستان را متقاعد و مجبور به اعتراف ساخت؛ اینک دیگر پاکستان اقدامات عملی عیله طالبان و شبکه حقانی میکند. تمام این دعاوی فقط ساعاتی بعد توسط سفارت پاکستان و جا های دیگر رد شد و رشته ها پنبه شدند.

راستی معصوم ستانکزی کی است؟  

شخصیت سخت مرموز و مجهول الهویه که بعد از سال دو هزار و یک در تمامی همایش های بین المللی در مورد افغانستان اشتراک ورزیده است. به دستور و به احکام کی ها توانسته است به این پست و پوزیشن برسد؟ پس از یک سال و اندی شبکه های حامی با تطمیع عده ی کثیری از اعضای پارلمان که به همین منظور در پارلمان گماشته شده اند به ریاست امنیت ملی گماریده شدند. اتهام ها در مورد اجیر بودن این اقای مرموز کم هم نیست.

  اما آقای ویس احمد برمک وزیر داخله خود ادعا کرده اند که من را غنی و عبداله به این پُست منصوب نه کرده است. و نه من به نمایندگی از مردم پنجشیر به این پُست منصوب شده ام، بل انگریز من را به این پست مقرر نموده است.**

اسناد و مدارک اگر بود و ریگی به کفش اداره مستعمراتی کابل نبود و تحقیقات سبب رسوایی و افشای نقش و سهم خود ایشان درین همه فجایع زنجیره ای نمی گشت؛ باید به شورای امنیت سازمان ملل متحد، تسلیم داده می شد. اما…

ترامپ و طالبان

درین میان رئیس جمهور امریکا؛ جنای دونالد ترامپ گویا با طالبان ” جُت” کرد؟

در ضمن شبکه تلویزیونی طلوع را بشناسید!

من گزارش خبری ای را در مورد اظهارات رییس جمهور ترامپ بر ضد طالبان در سایت شبکه ی تلویزیونی طلوع افغانستان مرور کرده، آن را کاپی نموده برای استفاده ذخیره نموده بودم.

اما امروز که آن را سیرچ کردم متاسفانه گزارش از سایت ناپدید شده بود. ببینید رسانه های عجیب را! اما من فقط گزارش مورد نظر را از سایت وزین جمهور دستیاب نمودم که با اطمینان در مورد مینویسم.***

طی هفته های اخیر موجی از حملات انتحاری ی خونبار سراسری در کشور، به ویژه در شهر کابل؛ جان صد ها تن از هموطنان بیچاره از چاره مان را گرفته و گلیم ماتم را در خانه ها و کلبه های مظلومانه شان پهن کرد.

این بار طالبان مسوولیت اغلب این وحشیانه ترین و رعب انگیز ترین حملات را نیز عهده دار شدند که حملات بر هوتل انترکانتی نینتال و خصوصاً در چار راهی مزدحم صدارت شهر کابل با تلفات بالای 500 نفر و ضایعات مالی چندین میلیارد دالری و… و…از جمله آنهاست. در فجایع انترکانتی نینتال و چار راهی صدارت شماری از کابلیان و مهمانان کاملاً سوخته و دود هوا شدند!

اینبار یعنی به دنبال اینهمه حملات پی هم انتحاری طی یک هفته مردم عامه ی جهان به شدت شوکه شدند و ازین اعمال وحشت و بربریت ددمنشان تروریست به نام طالب و داعش وسیعن به خشم آمدند.

این همه باعث شد تا آقای ترامپ رییس جمهور ایالات متحده ی امریکا لا اقل واکنشی از خود نشان دهند. طوریکه مرم انتظار داشتند، واکنش ایشان نی تنها جدی نبود، بل به قهر شدن کودکانی که باهم شکر رنجی پیدا می کنند ( موقتن  جُوت می کنند) بیشتر شباهت داشت. به هرحال آقای ترامپ از سر ناگزیری واکنشی نشان داد.    

ترمپ در دیدار با اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد در کاخ سفید می‌گوید که طالبان مردم را “چپ و راست می‌کشند و امریکا درحال حاضر نمی‌خواهد با این گروه، گفت‌ وگو کند”.”

او افزود که با اعضای این شورا دربارۀ چه‌گونه‌گی شکست‌دادن طالبان، گفت‌ وگو کرده‌است.

او می‌افزاید که زمان گفت‌ وگو با طالبان در آیندۀ دور خواهد بود، اما درحال حاضر مذاکره با این گروه، ممکن نیست.

معنا و ترجمه این اظهارت آقای ترامپ که ارشاد فرموده اند:

 ” زمان گفت‌وگو با طالبان در آیندۀ دور خواهد بود. اما در حال حاضر مذاکره با این گروه، ممکن نیست.”؛ در واقع بازهم روشن ماندن چراغ سبز برای طالبان بوده باشد. یعنی که ای طالبان! کوچه ها و جاده ها را به سان هر بار دگر به خون صد ها تن آغشته نموده اید؛ مردم خشمگین شده اند؛ انگشت اتهام مردم به سوی اجیران ارگی  و سپیداری مان دراز شده است. درین اواخر مردم به صورت مستقیم ما را به حمایت از شما متهم می سازند. صبر داشته باشید! که خون ها در جاده ها و کوچه ها خشک شود! بعدن ما خواهیم بود همان حرف و حدیث مذاکره و مصالحه. همان آش و همان کاسه!

اما هنوز خون ها نخشکیده و ضجه ها فروکش نکرده ترجمه ی بالا صدق می یابد و متقن بودن خورا دارد ثابت می سازد. در تازه ترین گزارش؛ سناتوران امریکا با انتقاد از اداره ترمپ در افغانستان خواستار راه اندازی مذاکرات با تحریک افراطی طالبان شده اند. راند پاول سناتور جمهوری خواه خاطر نشان کرد که میلیارد ها دالر در افغاستان به باد داده شده درحالی که هنوز به نظر نمی رسد که مقامات محلی بتوانند از خود دفاع کنند.****

نیرنگ تازه انگریزی

بعد از جاری شدن سیلاب خون هموطنان مان در کوچه ها و پس کوچه های میهن، و پیامد های مختصراً یاد شده آن؛ نخست وزیر انگریز نماینده ی ویژه خویش را به کابل فرستاد. این یعنی اینکه همه کاره کُل به خاطر دفاع از طالبان تروریست (پروژه انگریزی) که در حالت نامساعدی گیر افتاده بودند؛ به تک و دو پرداخت.

نیرنگ تازه در پشت کارزار فرستاده ی نخست وزیر انگریز به کابل؛

کوتاه و بدون تبصره؛ لب و لباب گپ:

– انگریز خالق کشوری به نام جمهوری اسلامی پاکستان است.

– طالبان پروژه ی انگریزی است.

– مراکز و پرورشگاه های طالبان در پاکستان قرار دارد.

–  طالبان از حمایت مالی دوستان عربی ی انگریز برخوردار است.

– علت کله شخی های پاکستان در برابر تظاهر های خشمناک غربیانی به سرکردگی امریکا، حمایت بلامنازع انگریز از پاکستان است.

– صلاحیت تصمیم گیری های  انگریز در  ایجاد و یا رفع منازعات منطقه ای و بین المللی، بالاتر از صلاحیت دیگر غربی ها به شمول ایالات متحده ی امریکا می باشد.

حالا نخست وزیر بریتانیا (گرِت بیلی نماینده خاص خود در امور افغانستان و پاکستان) را خدمت فردی در عمل فاقد صلاحیت تصمیم گیری اجرائیوی، رییس یک نهاد سمبولیک به نام ” شورای عالی صلح افغانستان” فرستاده است.

این نهاد با صرف هزینه ده ها ملیون دالر که به کمک و حمایت انگریز و مزدوران و اجیران ویژه درین نهاد تشکیل شده و تاکنون فعالیت می کند؛ از هرجهت سوال بر انگیزاست. کار عملی شورای نامنهاد عالی صلح بیشترینه رهایی زندانی های شبکه  تروریستی طالبان و حزب اسلامی از زندان های گوانتانامو، بگرام، پاکستان  و سایر زندان ها بوده است.

ده ها سندی در رسانه ها به دست نشر رسیده است که تعدادی ازین آزاد شده ها از زندان ها، دو باره به سنگر های جنگ برگشته اند و سنگر ها را در برابر نیروهای مسلح افغانستان داغ تر ساخته اند. 

به گونه مثال ملا حکیم مجاهد قبلن نماینده ی طالبان در سازمان ملل متحد مقیم امریکا در بود از ایجاد این نهاد یکی از فعالین آن بوده است.

طرف مذاکره به خاطر پایان جنگ و ویرانی دولت انگلستان است نه طالبان و پاکستان. زیرا طالبان پروژه انگریزی است.*****

نتیجه گیری

اشغالگران در پی حصول اهداف خود اند. هیچگاهی به خاطر منافع من و تو نمی اندیشند. پس من و تو و ما و شما باید بیدار شویم و برای حصول منافع خود و کشور خویش به مبارزه استوار و بی امان سنجیده و استوار و با قبول قربانی های ناگزیر بر ضد غارتگران و دشمنان شناخته شده ی این مرز و بوم یکدست و یکتن شویم و به پاخیزیم.

نیرو های اپوزیسیون دولت دست نشانده به تشکل عملی و خردمندانه و دور اندیشانه جبهه دفاع از وطن و مبارزه بر ضد گروهک های تروریستی و ستون پنجمی ها دست یازند.به خارجی ها حالی نمایند که در صورت ادامه سیاست یک طرفه بدون درنظرداشت منافع افغانستان، تشکیلات بزرگ مان که حمایت اکثریت قاطع مردم را با خود دارد، در حوزه های مربوط خویش، به تخطی مدنی از اوامر و خط کشی های حکومت فاقد مشروعیت کابل دست خواهند زد و استقلال محور های اصلی نیروی مردمی را از مرکز را اعلام و اِعمال خواهند داشت….

حاکمان غرب باییست به حکومت کابل دستور دهند که منبعد در مطابقت با خواست مردم عمل کند، حکومت کابل به جای محکوم کردن غیر صادقانه تروریستان و تسلیت گفتن ها به مردم و قربانی ها و آسیب دیدگان، به پیشکش کردن سیاست صادقانه بسیج همگانی برای نابودی شبکه های تروریزم طالبانی و داعشی بپردازد؛ قوت های تحت امر را مصمم و مجهز نموده به اقدامات قاطع عملی بپردازد.

– شورای نامنهاد صلح را ملغا اعلام دارند!

– طالب و داعش را دشمنان تروریست و ددمنش  افغانستان، منطقه و جهان معرفی دارند!

ـ شورای عالی مبارزه بر ضد شبکه های تروریستی طالب و داعش و سایر گروهک های مماثل را ایجاد کرده به نیرو های مسلح افغانستان برای دفاع مطمین از کشور و مردم دردمند این خطه ی خونبار انگیزه ی ملی جنگ بر ضد “دشمن تعریف شده” را ایجاد کند!

– سردمداران غرب از اعلامیه ها و شعار های میان تهی بر ضد حامیان تروریزم؛ پرهیز نموده به جای آن به اقدامات عملی ی صادقانه کار ساز مبادرت ورزند.

– ازحامیان خود بخواهند تا بر تدویر جلسه ی اضطراری شورای امنیت سازمان ملل متحد اقدام نموده، آی ایس آی  را شبکه ی حمایت از تروریزم اعلام دارند.

ـ سازمان استخبارات پاکستان باید در لیست سیاه جهانی قرار داده شود.

– اینکه غرب در راس ایالات متحده امریکا تا کنون از شمولیت نام های جنرالان پاکستانی این حامیان آشکار تروریزم امتناع ورزیده است، پرسش برانگیز و در خور تامل است. تقاضا به عمل آید تا جنرال های پاکستانی بر حال و باز نشسته دخیل درین قضایا که نزد استخبارات ها مشخص و شناخته شده اند، در لیست سیاه قرار داده شده منابع مالی ایشان فریز و راکد شود!

– شبکه های عربی ی حامیان تروریزم طالبی و داعشی… را با مدارک افشاء و اسناد آن را به اسرع وقت به شورای امنیت سازمان ملل متحد تسلیم دهند؟

– از کمیسیون های حقوق بشر تقاضا به عمل آید تا به جای محکوم نمودن پی هم و کسل کننده از طریق سازمان ملل متحد در راس شورای امنیت به کارزار عملی سرکوب تروریزم طالبانی- داعشی تاکید نمایند.

– موقف و پوزیشن اداره سازمان ملل متحد در کابل” یوناما” از حالت نظاره کننده به یک نمایندگی اکتیف و فعال س.م. با در نظرداشت مفاد قطعنامه های اصدار شده در مورد افغانستان تغییر نماید.

– به کشور های منطقه در تامین صلح در افغانستان نقش فعال داده شود. در حالیکه تا کنون ناتو وغرب مخالف هرنوع اجماع منطقوی در مورد افغانستان پنداشته می شود.

آنچه سکوت و بی تفاوتی غرب در برابر فعالیت ها و جنایات ددمنشانه ی داعش و انتقال این جانیان از عراق و سوریه به افغانستان از طریق میدان هوایی شیندند و کراچی پاکستان قابل بحث، پژوهش و بررسی است، با اغتنام از فرصت به آن پرداخته خواهد شد.

——-

رویکرد ها:

*

http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2014/11/141114_ha_ghani_visit

**

http://www.jomhornews.com/fa/news/100895/

***

http://www.razaqmamoon.com/2018/02/blog-post_8.html

 

****

http://af.shafaqna.com/FA/256324