وضعیت زنان مهاجردر آلمان ـ محترمه بانو نادیه کوچی

عمومی

                              

بار غربت  چقدر  سنگین است

بهرهرکس وطنش شیرین است

نه جای ماندن ، نی پای رفتن ، آنجا که از آتش جنگ تحمیلی چهل ساله  زمین سخت شده واز دود بم و باروت آسمانش دور . طوریکه معلوم است آتش جنگ خانومانسوز در افغانستان جان صدها هزار نفر را گرفته ، میلیونها نفر زخمی ، مریض وبیخان ومان وصدها هزار نفر را مجبور به ترک وطن و آواره بکشور های دیگر ساخته است بخصوص درین اواخر که در اثر تشدید جنگ طالبها وحملات داعشی جان ملت به خطر بی مانندی روبرو گردیده واستمرار آن باعث تشدید فرار از وطن وسیل مهاجرت به اروپا میگردد .

چنانچه درین اواخر سالانه دها هزار نفر از افغانستان از راهای قاچاقی عازم اروپا میشوند برخی ازین افراد در راه جان میدهند برخی دیگر بلا ها را پشت سر گذاشته با تجارب تلخ  به مسیر مهاجرت ادامه میدهند .

با آنکه زنان ستمدیده افغانستان از گذشته های دور تا بدینسو در شرایط استبداد مرد سالاری و نامرد سالاری  در زیر پاشنه های وحشتناک زن ستیزان جاهل ،خود خواه و زور گوی در میان مرگ و زندگی با انواع ستم دست وپنجه نرم میکنند . ولی با آنهم  این جنگ لعنتی بیشترین قربانی را از قشر زن گرفته که با از دست دادن شوهران ، فرزندان  وجگر گوشه های خود داغدار میشوند و بلای جنگ همچون  مصیبت کلانی بر زندگی زنان سایه افگنده است .

این قشر قربانی و بیدفاع  که خود را همواره درمعرض خطر میبیند مجبور است بخاطر نجات ازجنگ و جامعه سنتی که با جامعه بدوی بیشتر شباهت دارد راه برون رفتی را جستجو کند یکی از آن ترک وطن و آواره شدن در سرزمینهای بیگانه میباشد که برای نیل به این مقصد تمام داشته ها وپس انداز خود را روی کف دست قاچاقبر گذاشته سرنوشت زندگی  خود را با مهاجرت رقم می زنند .  در بخش اول زنان شوهر دار همراه با اعضای فامیل خود راهی اروپا میشوند ودر بخش دوم زنانی که سر پرست فامیل خود را از دست داده اند بخاطر نجات جان خود وکودکان شان منزل به منزل با تحمل خطرات جانی ومالی راهی کشور های با امن میشوند . تا جایی که به همگان معلوم است وضع رقتبار مهاجران بخصوص وضعیت زنان در مسیر مهاجرت به اروپا هولناک ورقت آوراست .

چنانچه عبور از راهای صعب العبور ترکیه ،تهدید راه وناهنجاری های در یونان وزندگی در پارکها وبد تر از آن کلاه برداری خود مهاجرین که بلای جان خود شده اند توسط اشخاص مجهول الهویه که تمام مال ومصارف شان را با حیله ونیرنگ بیغما  می برند . در میان این خانواده ها نیز زنانی هستند که با کودکان شان در دشت تنهایی رها میشوند که نه روی بازگشت بوطن را دارند ونی توان رفتن بکشور دیگری بنا اً بخاطر نجات از وضعیت پیش آمده بناچار دست بهر کاری می زنند که باز هم انگشت اهانت وانتقاد زن را آماج میگیرد. زنانی راکه شوهران خود را ، کودکان خود را وبعضی اعضای فامیل خود را ، تکیه گاه خود را ،چشم وچراغ خود را وجگر پاره های خود را هم در جنگ وهم در مسیر راه از دست داده بار مشکل را شجاعانه تحمل کرده برای نجات باقیمانده عزم سفر میکنند با منزل دور وراه صعب العبور اکثراً کودکان شان در ادامه راه قربانی قاچاقبران سنگین دل شده بدام مافیای آدم ربای می افتند . چنانچه در رابطه به مفقودی کودکان پناهجوی پس از ورود به آلمان بنقل از سایت همایون از اول ژانویه گذشته تا اکنون هشت هزار ونهصد ونود یک کودک یا نو جوان پناهجوی بدون همراه در آلمان نا پدید شده اند این آماریست که رادیوی دولتی آلمان « دوچه وله »بنقل از پلیس فدرال این کشور اعلام کرد که بموجب همین گزارش۸۶۷ تن نا پدید شده گان زیر سن ۱۳ سال میبا شند .در ماه فوریه آژانس پلیس اروپا ( یوروپل)اعلام کرده است که دست کم ده هزار کودک پناهجوی بی سر پرست پس از ورود به اروپا نا پدید شده اند بیشترین احتمال در باره نا پدید شده گان این است که آنها برای استفاده از ارگانهای بدن شان ربوده اند ویا در شبکه های سوی استفاده جنسی و آموزشهای تروریستی ربوده شده اند .

بهر صورت مادران شان از مفقودی فرزندان خود داغدار شده اند. گذشته از آن مشکلات عدیده یی که در کشور میز بان دامنگیر زنان مظلوم مهاجر میشود همانا شرایط سخت آوارگی وسختگیری دستگاه مهاجر پذیر است . برغم آینکه آتش جنگ در کشور ما برای تک تک جهانیان اظهر من الشمس است ولی مشکل اقناع در امر مهاجرت زنان را بیچاره میسازد تا بتوانند بطور لازم ومستند از حقوق پناهندگی خود دفاع نموده درخواست پناهندگی خود را تحقق بخشند آنهم در شرایط نا آشنایی به زبان بیگانه ، عدم درک از قوانین کشور دومی ، احساس تنهایی بیوطنی وبیگانگی از مردم میباشد که بخشی از مشکلات روزمره زنان را تشکیل میدهد .علاوه برآن فرهنگ وکلتور ،آداب ورسوم جامعه اروپایی ،جدایی از دوستان اقارب ،بعضاًاعضای فامیل ،ودوری از خاک شیرین وطن وفشار های روحی نیازمندی های مهاجرین بخصوص زنان مهاجر را بقرار ذیل مشخص میسازد.

ـــ  در قدم نخست تداوی روحی خبر گیرایی از آنها .

ـــ رهنمایی وهمکاری درابطه به عیار ساختن رفتاری سیستم وشرایط نو مهاجرت در کشوردومی یعنی دادن آگاهی عمومی به مهاجران بخصوص زنان وکودکان .

ـــ کمکهای روزمره ضرورت های اولیه ( ترجمان  ،فراهم آوری کورس لسان )

ــــ همکاری در رابطه به سایر مسایل صحی . 

ـــ توضح قوانین در حد ممکن .

ــــ اراییه دقیق تقاضای پناهندگی .

ــــ همراهی به اداره کار با خارجی ها .

ـــــ تنظیم پاسخ  درست وقابل قبول بسوالات اداره مربوطه.

ــــ رهنمایی استفاده بجا از  کارت موقت وسایر اسناد .

ــــ خبر دادن بموقع از تبدیل آدرس به اداره مربوطه ودر نظر گرفتن پرنسیپهای لازم .

بنا بر آن وقت آن است که همه نهاد ها بخصوص ساز مانها وشورا های زنان وهمه زنان سرشناسی که قبلاً به این کشور آمده ومسکن گزین شده اند وظیفه وجیبه خود خواهند دانست که با زنان تازه وارد از افغانستان به اروپا مخصوصاً در کشور آلمان با کمکهای همه جانبه بزخم ها، داغها ، جگر های خونچکان وچشم های خونبار زنان مهاجر مرهم گذاشته و در غم واندوه آنها سهیم وشریک شویم  تا آنها قادر بدفاع از حق خود شده وبطور لازم از حقوق پناهندگی خود دفاع نموده بار مکلفیت های بعدی زندگی خویش را با آسایش وآرامش  خاطر به پیش ببرند .

نادیه کوچی