دستور رئیس جمهور آمریکا مبنی بر به رسمیت شناخته شدن «قدس» بهعنوان پایتخت رژیم صهیونیستی، مجموعه تحولات و مناقشههایی را در سطح منطقه بهوجود آورده است
در پی این دستور، سفر «مایک پنس» معاون دونالد ترامپ به سرزمینهای اشغالی به منظور عملیاتی کردن این فرمان در دستور کار قرار گرفت. اما روند تحولات و بروز واکنشهای شدید فلسطینیان نسبت به این دستور صحنه معادله را تا اندازهای تغییر داد.
این واکنش ها، شروع انتفاضه سوم در سرزمینهای اشغالی را رقم زد و فلسطینیان هر روز با دستان خالی، اما برخوردار از روحیهای سرشار از مقاومت در مقابل نظامیان تا دندان مسلح رژیم صهیونیستی به مبارزه برخاستهاند. سفر مایک پنس برای ماه دسامبر 2017 برنامهریزی شده بود که با اعلام محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی مبنی بر عدم ملاقات با معاون رئیسجمهور آمریکا این سفر به اواسط ژانویه جاری موکول شد، ولی دوباره در این تاریخ هم بهعلت اعتراضات فلسطینیان لغو شده است.
اما واقعیت این است که در طول سالهای گذشته، سفر روسای جمهور آمریکا و معاونان رئیسجمهور به منطقه برای پیگیری روند موسوم به «طرح صلح خاورمیانه» انجام میشد که امید داشتند این طرح بتواند منازعات موجود میان فلسطینیان و اسرائیل را کاهش دهد و به ادعای خود، زمینه برای تشکیل دو دولت فلسطینی و اسرائیلی فراهم شود. اما با این اقدام دونالد ترامپ مبنی بر به رسمیت شناختن قدس بهعنوان پایتخت اسرائیل و انتقال سفارت آمریکا از تلآویو به بیتالمقدس، تمامی فرآیند صلح ادعایی میان فلسطینیان و اسرائیل که از قرارداد اسلو در سال 1993 شروع شده بود، به بنبست رسید.
برخی از مقامات فلسطینی که به صلح با رژیم صهیونیستی امید داشتند، عملا خود را از تمامی فرآیندهای روند صلح خارج کردند. از جمله رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی، سفیر فلسطین از آمریکا را فراخواند و در سخنانی اعلام کرد که آمریکا دیگر نمیتواند بهعنوان کشوری مستقل میان فلسطینیان و اسرائیل میانجیگری کند. این موارد در حالی است که حتی متحدان آمریکا از جمله سران کشورهای اروپایی بهطور مستقل از این اقدام ترامپ اظهار نگرانی کردند و اتحادیه اروپا و مشخصا خانم فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی این اتحادیه اعلام کرد که موضع اتحادیه اروپا در رابطه با شهر قدس در چارچوب قطعنامههای سازمان ملل تعریف میشود. آنچه لازم به ذکر است اینکه موضوع فلسطین در سالهای اخیر با توجه به شرایط خاص منطقه و همچنین تحولات بینالمللی جایگاه برجسته خود را از دست داده بود. به لحاظ منطقهای اختلاف برخی کشورها با یکدیگر و نامساعد بودن شرایط داخلی این کشورها و همچنین موضعگیری برخی از کشورهای عربی از جمله عربستان که اسرائیل را از دشمنی با جهان اسلام خارج و در ادعای واهی ایران را دشمن اصلی معرفی کرد، در این زمینه بی تاثیر نبود. از لحاظ فرامنطقهای هم مداخلات مستقیم و غیرمستقیم آمریکا در امور منطقه غرب آسیا از جمله سوریه، یمن و… مواردی بود که موضوع فلسطین از جایگاه اصلی خود خارج شد. با لحاظ موارد پیش گفته باید اذعان کرد که واکنش افکار عمومی جهان و دولتها که در رای مثبت 14 عضو از اعضای شورای امنیت به قطعنامه «عدم تغییر در وضعیت فعلی قدس» که با وتو آمریکا مواجه شد و همچنین در قطعنامه تصویبی در مجمع عمومی سازمان ملل برای محکومیت اقدام آمریکا، متجلی شد، در مجموع اقدامی مثبت بود.
آنچه در نتیجهگیری این یادداشت باید عنوان کرد این است که واکنشهای بسیار خ وبی در مقابل تصمیم رئیسجمهور آمریکا در سطح منطقه و مشخصا فلسطین بروز و ظهور پیدا کرده است و این موضوع موجب شده برنامههای مورد نظر واشنگتن در رابطه با فلسطین با چالشهای جدی مواجه شود که لغو دو سفر برنامه ریزی شده معاون رئیسجمهور آمریکا به سرزمینهای اشغالی از مصادیق بارز این چالش هاست و بعید است در کوتاه زمان در آینده مجددا این سفر انجام شود.