درماه اکتوبرسال 2001 میلادی، وقتی امریکا به بهانه امحای طالبان افغانستان را اشغال نمود؛ همه ی کشور های منطقه اشغال افغانستان را به نفع خود دانسته این اقدام امریکا را ستوده و شادباش گفته وامریکا را درزمینه کمک کردند
اما بعداز وقایع عراق ، لیبیا ، سوریه وبسط وتوسعه تروریزم درافغانستان بود که کشور های مذکور بیدارشدند وفهمیدند که امریکا خودش سردمدار تروریزم است که پایگاه هایش پشت دیوارشان قراردارد.
کشور های موصوف بالاخره درک کردند که اگرافغانها امورمملکت خویش را خود بدست گیرند به نفع آنها یعنی همسایه هانیز میباشد.
ازهمه مهمتر بزرگترین تهدید برای همسایه های مان خطرتوسعه و گسترش تروریزم و بنیادگرایی است که طرح و پیشکش نمودن چنین همایش ها جهت انسجام و هم آوایی کشور های منطقه برای حل و فصل بحران و تنازع سازمانیافته در افغانستان مطمع نظر میباشد.
تاریخ چانس طلایی رابرای رهبران واقعی وصادق وطن فراهم نموده است. کنفرانس بین المللی صلح افغانستان درمسکو و ادامه ی این همایش ها زمینه را مساعد نموده است تابا استعمار وداع کرده برای وطن ومردم خود اعاده حیثیت نمائیم.
به نظرمن خیلی بجا خواهد بود که دراین کنفرانس علاوه برنمایندگان عالیرتبه دولت افغانستان ودول منطقه، نمایندگان مخالفین مسلح دولت وعلاوه برآنها نمایندگان همه احزاب سیاسی کشوراعم ازاحزاب ملی دیموکراتیک، لیبرال وجمهوریخوا میتوان که ازنامهای ازقبیل شاخه های ح د خ ا، جنبش شمال، افغان ملت، سازمان همبستگی، جنبش ملی اسلامی، جبهه ملی، شخصیت های ملی مستقل، روحانیون وطنپرست ودیگران بطوروسیع حضورداشته باشند. زیرا این نیروها ارچند باسلاح به مقابل دولت دست نشانده قیام نکرده اند، امابه مبارزه سیاسی خود به خاطرصلح درافغانستان مساعی زیاد بخرج داده اند.
فکر میکنم که یکی ازعلل خروج حزب اسلامی (البته به مشوره آی ایس آی ) ازمذاکرات با دولت همین باشد که به جای تسلیم شدن به یک دولت دست نشانده بهتر خواهد بود تا با اشتراک دریک کنفرانس بین المللی حیثیت خود را بلند ببرد.
به نظرمن اشتراک هرچه بیشترنیروهای سیاسی داخلی دراین کنفرانس نمایانگراجماع عمومی مردم افغانستان میباشد وباعث میگردد تا فیصله های کنفرانس به اتفاق آراء وبا اکثریت قاطع و گرانتوری قدرت های منطقه ای و بین المللی تصویب گردد.
امریکا علاقه ندارد تا دراین نوع کنفرانس ها اشتراک نماید. اگراشتراک کند باید فیصله های نشت را قبول کرده به اشغال افغانستان خاتمه داده پایگاه های خودرا از کشور برچیند وبازنده شود.ازاینجاست که نشست مسکو دردناک وپاشنه اشیل واشیگتن است. برای امریکا جنگ واشغال لازم وملزوم هم اند. صلح در افغانستان مانع اشغال آن میگردد.
در ارتباط به توطیه و رویکرد های بسیار پیچیده و غامض قتل های زنجیره یی مهره های درشت مقاومت بر ضد بنیادگرایی و پیوست به آن برکناری آقایان جنرال دوستم و ضیاء مسعود همه حامد کرزی و غنی احمدزی را ملامت میکنند. باید عرض نمایم که این دو اجیرک آنقدر هم احمق نیستند. آن ها میدانند که این دسیسه ها وبرطرفی ها به نفع هیچکس نیست. ولی اونها مجبور اند تا آنرا عملی نمایند. زیرا همه حکم و دستور باداران خارجی است که باید تامین و عملی گردد. غربی ها میدانند که جنرال دوستم وضیاء مسعود چه تنفس میکنند. ازاین رو حتی میتوان گفت که دوستم وضیاء ومردم ولسوالی اچین ننگرهار همه قربانیان نشست مسکو میباشند.
اجندای نهایی ” کنفرانس صلح افغانستان” به ابتکارمسکو باید چنین باشد:
اول- امضای قرارداد آتش بس بدون دادن امتیازبه هیچ جناح.
دوم- ایجاد مجلس خبرگان به اساس لیاقت واهلیت.
سوم- ایجاد حکومت موقت توسط مجلس خبرگان بادرنظرداشت همه ملحوظا ت.
چهارم- تعدیلات در قانون اساسی ( تبدیل سیستم ریاستی به پارلمانی –پارلمان متشکل از نمایندگان احزاب واشخاص بیطرف) توسط حکومت موقت.
پنجم- راه اندازی انتخابات پارلمانی وریاست جمهوری توسط حکومت موقت.
ششم- خواهش احترامانه مردم افغانستان وهمه اشتراک کنندگان کنفرانس ازامریکا تابه غرض اعاده حیثیت بین المللی افغانستان ومردمش، استقلال افغانستان را به رسمیت شناخته، پایگاه های نظامی خودرا از افغانستان جمع کرده قوای خود ومتحدین خود را تا آخرین سرباز از افغانستان خارج نماید.
افغانستان!
واپس از اشغال به خانواده ی کشور های قلب آسیا خوش آمدی!