حمله شنبه عربستان به یک مراسم ختم و ترحیم منجر به کشته و زخمی شدن بسیاری از شهروندان یمنی شده است
اقدامات اینچنینی عربستان از لحاظ تعداد و وسعت حملات به تجمعات افراد غیرنظامی، موردی است که در هیچ کجای جهان نمونه مشابهی برای آن یافت نمیشود. اینکه این کشور حملات اخیر را تلویحا نمیپذیرد توجیه منطقی برای آن وجود ندارد.
سابقه گذشته این کشور در انجام اقدامات مشابه و همچنین دفعات حملات که تصویربرداری شده، مستند غیرقابل کتمانی در این جهت است. بهطوری که مردمی که برای کمک به زیر آوارماندگان تلاش میکردند، مورد تهاجم مجدد قرار گرفتند و بهعلت تجمع افراد بسیار در این منطقه آمار تلفات هم بسیار افزایش یافت. پیشتر هم زمانی که شهروندان یمنی در تائید شورای عالی سیاسی در صنعا جمع شده بودند، مورد حملات مشابه سعودی قرار گرفتند. توجیهی ممکن است ارائه شود که این حملات بهصورت خطا و اشتباه صورت گرفته است، این موضوع هم بهدلیل مشخص بودن مراکز مسکونی و غیرنظامی قابل پذیرش نیست. این حملات مصداق تام و تمام جنایت جنگی محسوب میشود، یکسال و نیم است که ائتلاف نظامی به رهبری سعودی تمام زیرساختهای غیرنظامی اعم از بیمارستانها و مدارس و… را ویران کرده است. حتی زمانیکه ویتنام مورد هجوم آمریکا قرار گرفت، زیرساختهای شهریاش اینچنین ویران نشده بود. پس دلایل متنوع و متعدد جنایت جنگی بودن این امر وجود دارد.
لازم به ذکر است اظهارات یکی از مقامات آمریکا در این رابطه که گفته است «همکاری امنیتی آمریکا با عربستان سعودی، چک سفید امضا نیست.» باید متذکر شد که ایالات متحده اخیرا به روشنی متوجه شده که منافع و سرنوشت خود را با چه رژیمی در منطقه گره زده است. همانطور که اسرائیل با اقدامات خشونتآمیز خود هزینههایی را به آمریکا تحمیل میکند، عربستان چند برابر آن با کارهای نابخردانه خود ایجاد کرده است. تنها تفاوت دو رژیم در این است که اسرائیل با وجود لابیهای قدرتمند در غرب بخصوص آمریکا، پیوندهای عمیقی با حکومتهای ایالات متحده و اروپا برقرار کرده است اما عربستان با ضعف در این حوزه یک متحد صرف منطقهای تلقی میشود. آمریکا سیاستی دوگانه را در برخورد با عربستان دنبال میکند به این صورت که با وجود اینکه از برخی اقدامات این کشور تبری میجوید اما کماکان برای استفاده از دلارهای سرشار نفتی به حمایت از این متحد منطقهای خود ادامه میدهد.
شاهد اخیر آن تصویب قانون «عدالت علیه حامیان تروریسم» جاستاست که پس از فراز و فرودی نسبتا طولانی در نهایت از حالت طرح به قانون لازمالاجرا تبدیل شد. بسیار قابل تامل است ایالات متحده که حدود 16 سال نسبت به کشته شدن شهروندان خود سکوت کرده است، چگونه میتوان انتظار داشت که نسبت به کشته شدن شهروندان یمنی موضع موثر و شدیدی اتخاذ کند. محکومیت لفظی فقط جنبه تبلیغاتی پیدا کرده بخصوص که به زمان انتخابات ریاست جمهوری این کشور هم نزدیک است. برخلاف گفته مقام کاخ سفید که در جملات بالا ذکر شد باید گفت اتفاقا همکاری آمریکا با عربستان یک چک سفید امضاست و اگر حقیقتا مقامات کاخ سفید در پی جلوگیری از اقدامات عربستان و محکومیت این کشور هستند کارهایی از جمله 1ـ تحریم صادرات سلاح به این کشور، 2ـ تحریم خرید نفت، با توجه به اینکه اکنون نفت به اندازه کافی در بازار موجود است. 3ـ تحریم صادرات فناوری مورد نیاز این کشور 4ـ رایزنی برای قطع رابطه کشورها با عربستان را باید به مرحله عمل در بیاورند. ولی ایالات متحده این اقدامات را انجام نخواهد داد و با وجود تضاد با هنجارهای پذیرفته شده در خود این جامعه با یک رژیم مستبد و عقب افتاده مرتجع اتحاد راهبردی برقرار کردهاند.
در اینجا موضع سکوت کشورهای بزرگ عربی از جمله مصر و اتحادیه عرب در برخورد با عربستان هم جالب توجه است. مصر کشور مهمی است. زمانیکه یک دموکراسی نیمبند اخوانی به ریاست جمهوری محمد مرسی در این کشور قدرت را بهدست گرفته بود، عربستان تمام سرمایهگذاری خود را برای تحت فشار قرار دادن دولت و در نهایت برای آمادهسازی کودتا، بهکار گرفت. در روزهای ابتدایی کودتا در مصر؛ عربستان، کویت و امارات 13 میلیارد دلار بهعنوان دستمزد و کمک به گردش چرخ اقتصاد این کشور به قاهره پرداخت کردند و پس از آن هم کمکهای بسیاری انجام گرفت برای این منظور که آقای السیسی که در زمان مبارک رئیس رکن دو ارتش بود، بتواند به حکومت خود ادامه دهد. طبیعی است مصر چشم خود را بر جنایات عربستان علیه کشور عربی دیگر میبندد. اتحادیه عرب هم با پول خود عربستان اداره میشود، پس واضح است که نمیتواند موضعی علیه این کشور اتخاذ کند.