نشریه «فارن افرز» متعلق به اندیشکده «شورای روابط خارجی آمریکا» با بررسی علل و ریشههای بحرانی که در نظام سرمایهداری ریشه دوانده، بر ضرورت تغییر در نظام اقتصادی حاکم بر جهان تأکید کرده است
نظام سرمایهداری در شرایط بحرانی است. این بحث، محور اصلی مقالهای است که مجله «فارن افرز» در رابطه با سرنوشت نظام اقتصادی حاکم بر جهان منتشر کرده است.
بنا به تأکید این مقاله، هرچند تا مدتی پیش فرضیه بحران در نظام اقتصادی سرمایهداری بیشتر از جانب نیروهای سیاسی مخالف این نظام مطرح میشد، مدتی است که تمام طیفهای سیاسی و اقتصادی و حتی مردم عادی به این نتیجه رسیدهاند که مکتب نئولیبرال که مبتنی بر تفکرات مرتبط با بازارهای آزاد، مقرراتزدایی و دولت کوچک دستکم طی 40 سال گذشته به ویژه در جوامع غربی تسلط داشت، حالا با محدودیتهای خود مواجه شده است.
این بحران مدتهاست که بوجود آمده بود اما وقوع بحران مالی و رکود اقتصادی شدید سالهای 2007 به بعد در جهان باعث شد تا این بحران بیش از پیش خودنمایی کند. رشد اقتصادی در کشورهای توسعهیافته عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی طی یک دهه گذشته به شدت کاهش یافته و در پایان سال 2017 میلادی نرخ رشد اسمی درآمد میان اعضای این سازمان دقیقا به نصف این رقم در یک دهه گذشته کاهش یافت.
بیش از یک سوم جمعیتی که در کشورهای عضو سازمان همکاری و توسعه اقتصادی زندگی میکنند به لحاظ اقتصادی شرایط آسیبپذیری دارند، به این معنا که از استاندارد زندگی برخوردار نبوده و زیر خط فقر زندگی میکنند. علاوه بر این، نابرابری درآمدی در این کشورها بسیار بیشتر از هر زمانی دیگری طی نیم قرن گذشته شده است و ثروتمندترین دهک این جوامع تقریباً نیمی از کل ثروت این کشورها را در اختیار دارند و 40 درصد فقیرتر در این جوامع تنها سه درصد از ثروت را به خود اختصاص دادهاند.
این بحران به حدی قابل توجه است که حتی مدافعان مکتب نئولیبرال هم اغلب به این افزایش نابرابری در توزیع درآمد و ثروت در کشورهای توسعهیافته اذعان دارند. در حال حاضر کمتر از یک درصد از جمعیت جهان، 46 درصد از کل ثروت جهان را در اختیار دارد و 70 درصد از فقیرترین اقشار جمعیتی در دنیا مجموعا کمتر از سه درصد از ثروت کل جهان را به خود اختصاص دادهاند. این نابرابری در دهههای گذشته، به ویژگی اصلی جوامعی بدل شده که نظام سرمایهداری بر آنها حاکم بوده است.
به اعتقاد نویسنده این مقاله، مردم این جوامع از همان ابتدا این نابرابری را با تمام وجود حس کردند اما مادامی که به آنها وعده افزایش کیفیت زندگی و فرصتهای پیشرو داده میشد، سعی بر این بود تا این نابرابری تا حد امکان تحمل شود اما زمانی که در دهههای اخیر، این وعدههای توخالی محقق نشد، هر روز بیشتر از قبل ناعادلانه بودن این سیستم برای عوام مسجل شده و طیف وسیعتری از مردم این جوامع به باور حقیقت ناکارآمدی این سیستم رسیدهاند.
با این تفاسیر به نظر میرسد نظام سرمایهداری با بحرانی که در آن به دام افتاده دیگر پاسخگوی نیازهای اقتصادی مردم جهان نیست و ضرورت ایجاد یک الگوی اقتصادی جدید که بتواند اقتصاد بینالمللی را از منجلابی رهایی بخشد که به واسطه دنبالهروی از الگوهای نظام سرمایهداری در آن گرفتار شده، بیش از هر زمان دیگری احساس میشود.
البته فارن افرز معتقد است که مکتب نئولیبرال که بنمایه اصلی نظام سرمایهداری است نه تنها مردم را سرخورده کرده بلکه کره زمین را نیز به ستوه آورده و از تغییرات آبوهوایی و گرم شدن کره زمین به عنوان مصداق اصلی این مدعا یاد میکند.