لبنانیها (مردم و نخبگان) از این که انسان هایی باهوش، راهگشا و حلال مسایل و مشکلات بوده و هستند به خود مباهات میکنند؛ چه لبنانیهایی که در کشورشان ماندهاند و چه آنانی که در دو سده گذشته مهاجرت کرده و به قارههای آمریکا، اروپا، آفریقا و کشورهای عربی رفتهاند
حسن سلامی نوشت: مردم لبنان هم در وطن اصلی و اول خود و هم در وطن دومشان توانستهاند با فکر و کارشان، گره مشکلات را باز کنند و منشا خدمت و کمککننده به امنیت و پیشرفت باشند.
پرسش مهمی که این روزها و پس از اعتراضهای گسترده خیابانی همه منتظر دریافت پاسخ آن هستند این است که آیا لبنانیها در روزها، هفته ها و ماه های آینده قادرند کشورشان را به سمت و سوی آرامش، بهبود و اصلاح امور اقتصادی و سیاسی پیش ببرند یا خیر؟
آیا آنها میتوانند از موانع سخت و بلند که دخالت برخی کشورهای خارجی و ضعف عملکرد برخی نیروهای داخلی پیش رویشان گذاشته است، عبور کنند؟ به نظر میرسد عبور موفقیتآمیز مردم لبنان از موانع و رسیدن به امنیت و اصلاح امور اجتماعی مشروط به تحقق سه شرط زیر است:
الف-مسئولان و نیروهای محافظهکار جامعه لبنان بتوانند و بخواهند از امتیازهای سنتیشان دست بردارند و راه را برای نیروهای جوان و نخبه و تحصیلکرده باز کنند.
ب- نظام قدیمی و طایفهای که از زمان امضای میثاق ملی در سال ۱۹۴۳ و پیمان طائف در سال ۱۹۸۹ میلادی بر جامعه لبنان مسلط است اجازه تحول و دگرگونی اساسی در خود و جامعه را بدهد.
ج- خارجیها شامل برخی کشورهای غربی مانند آمریکا و فرانسه و کشورهای عربی مانند عربستان اجازه دهند لبنان به اصلاحات و پیشرفت درونی با تکیه بر نیروهای بومی و تاریخ و فرهنگ خویش دست یابد.
در صورت تحقق نیافتن سه شرط بالا، پیشبینی میشود در آینده و در نبود دولت (قوه مجریه) پنج شکاف زیر در جامعه متکثر لبنان سر باز کند:
۱-شکاف دولت-ملت
این وضعیت، زمانی در جامعه رخ می دهد که وحدت کلمه میان مردم و نظام سیاسی حاکم از میان می رود و نیز عرصه برای ستم به ویژه ستم سیاسی و اقتصادی مهیا میشود. سیاست زدگی بخشهای گوناگون دولت و جامعه لبنان و فساد مالی و سیاسی برخی مسئولانش میتواند ریشه این شکاف تلقی شود که بهتدریج منجر به از میان رفتن اعتماد عمومی نسبت به همه بخشهای نظام سیاسی موجود خواهد شد.
۲- شکاف ملت-ملت
گرفتاری و مشکلات اقتصادی و به دنبال آن سوءظن قشرها و اصناف جامعه چندصدایی لبنان نسبت به هم باعث از میان رفتن همدلی و همبستگی ملی و وفاق اجتماعی میشود و تفرقه و چند دستگی و قطببندی ویرانگر و شکاف ملت –ملت جای آن را میگیرد.
۳-شکاف غنی-فقیر
افزایش نرخ بیکاری، گرانی و ۲ رقمی شدن نرخ تورم، پایین آمدن دستمزدها، تضعیف صنعت کشاورزی، فرار سرمایهها، مهاجرت لبنانی ها، کاهش رشد اقتصادی و شاخص های گردشگری، فساد اقتصادی و ناکارآمدی مدیریت مالی، افزایش حجم بدهکاری های داخلی و خارجی لبنان، ایجاد کننده شکاف غنی – فقیر و در تنگنا قرار گرفتن طبقه ضعیف و محروم و بخشی از طبقه متوسط این کشور خواهد شد.
۴-شکاف اسلامی- مسیحی
سه شکاف بالا میتواند به شکاف میان جریان های فکری و سیاسی اسلامگرا و مسیحی در لبنان که پس از پایان جنگ پانزده ساله داخلی به وحدت تن دادند، منتهی شود و به نزاع ایدئولوژیک و تضاد رویکردهای اسلامگرایان با ملیگرایان و غربگرایان مسیحی دامن زند.
۵- شکاف نظامی- مدنی
ناکارامدی مدیریت سیاسی و حل نشدن مشکلات اقتصادی دوباره قشرهای گوناگون و معترض جامعه لبنان را به خیابان خواهد کشاند و به رویارویی ارتش این کشور و حامیان آن با تظاهرکنندگان و ناراضیان جامعه مدنی منجر خواهد شد. این امر به نوبه خود مانع ثبات سیاسی و پیشرفت اقتصادی و تامین امنیت اجتماعی لبنان میشود.