با نوای کفر و ایمان میکُشند
هر کجا بینی مسلمان میکُشند
جوی خون جاریست مدام درملک ما
جاهل و ناکس چه آسان میکُشند
ناله ها بر ګوش آسمان بی اثر
ګوهیا بر نص و فرمان میکُشند
زجه ها اشک کباب بر آتش اند
طالبان با خشم انسان میکُشند
میګیرند دستور زخصم میهنش
با قساوت این دلالان میکُشن
هم به جبه با سلاح های مدرن
هم درون قصرو ایوان میکُشند
طالبانی وحشی و دور ازخرد
حربه یست بر دست شیطان میکُشند
ګر نمی ګردیم به پا دراتحاد
هر تبار و تیر افغان میکُشند
خونچکان ګردیده چشمان بری
تا به کی بروهم و بطلان میکُشند
ف.بری