“کارشناسان بر این باورند که دونالد ترامپ با روش و رویکرد سیاست خارجی مقابله کرده و در مقابل اجازه داده تا همزمان با شکست ابتکار عملهای دیپلماتیک، صداهای جنگ طلب در دولتش تنشهای جهانی را تشدید کند
نیوزویک در مطلبی درباره سیاست خارجی واشنگتن و رویکرد دولت دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا در برابر کشورهایی همچون کره شمالی، ایران و چین نوشته است: در زمانی که ترامپ با انتشار گزارش نیویورکتایمز که نشان میداد این تاجر مشهور در سالهای اوجش به عنوان یک غول بازار مستغلات در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ تا یک میلیارد دلار از دست داده است، از “هنر معامله” و شخصیت خود در این زمینه دفاع میکرد، با چالشهای دیپلماتیک هم مواجه شده که با فروپاشی قولهایش درباره بازآرایی روابط با ایران، کره شمالی و چین همراه بوده است.
این معاملهگر صاحب سبک چه در زمان کمپین انتخاباتیاش و چه در زمانی که به عنوان رئیس جمهور آمریکا شروع به کار کرد، متعهد شد که نتیجهای قابل توجه در زمینه روابط با این سه کشور رقم بزند؛ امری که امیدواری بزرگی برای حامیانش در انتخابات به وجود آورد.
ترامپ به ایجاد توافق هستهای بهتر با تهران نسبت به توافق به دست آمده در دوران همتای سابقش، دستیابی به صلحی بیسابقه بر مبنای خلع سلاح هستهای با پیونگیانگ و رسیدن سیاست تجاری عادلانهتر با پکن متعهد شده بود.
با این حال تنها در هفته گذشته این قدرتها مواضع خود را تشدید کردند و شرایط فعلی مسائل، شباهت ناچیزی به چشمانداز دولت ترامپ دارد.
تام کولینا، مدیر بخش سیاست بنیاد پلاشرز به نیوزویک گفت: فکر میکنم اظهارنامههای مالیاتی دونالد ترامپ نشان میدهند که او معاملهگری که از خود تصویر کرده، نیست.
کولینا افزود: اکنون شاهد نتیجه عملکرد او در زمینه چین، کره شمالی و ایران هستیم. ترامپ میخواهد چین به مذاکرات کنترل تسلیحات هستهای استارت جدید بپیوندد اما پکن علاقهای به آن ندارد. ترامپ خواستار توافقی با کره شمالی است اما نمیداند چگونه آن را به دست آورد. و حالا ترامپ در معرض خطر آغاز جنگی با ایران در خاورمیانه است که میگوید خواستار آن نیست.
ترامپ منتقد دیرینه توافق هستهای بسیار مهم سال ۲۰۱۵ میان ایران، آمریکا، چین، اتحادیه اروپا، فرانسه، آلمان و انگلیس است که در پی مذاکرات باراک اوباما با تهران به دست آمد. طبق این توافق ایران در ازای برداشته شدن تحریمها موافقت کرد که تولیدات هستهای خود را محدود کند اما محافظهکاران با شکوتردید عمیقی به این توافق نگاه کردند.
ترامپ به محض ورود به کاخ سفید تهدیدات خود را برای مذاکره مجدد یا پاره کردن توافق هستهای با تهران آغاز کرد؛ توافقی که به طور معمول از آن به عنوان “یکی از بدترین توافقهای تاریخ” نام میبرد و از این عبارت برای توصیف دیگر توافقات بینالمللی از جمله توافق تجارت آزاد آمریکای شمالی و سازمان تجارت جهانی نیز استفاده کرده است.
او ایران را به استفاده از داراییهای آزاد شدهاش برای تأمین هزینههای گروههای شبهنظامی و حمایت از فعالیتهای مربوط به موشکهای بالستیک متهم کرد و زمانی که مشخص شد دیگر امضاءکنندگان این توافق تمایلی به بازگشت به میز مذاکره ندارند، کاخ سفید یک سال پیش به طور یکجانبه از این توافق خارج شد.
نمیتواند اتفاقی باشد که ترامپ یک ماه پیش از خروج از این توافق در مه ۲۰۱۸ جان بولتون را به عنوان مشاور امنیت ملی خود منصوب کرد؛ فردی که مخالف علنی دیپلماسی بینالمللی است و نقشی اساسی در دفاع از جنگی “بیپایان” که ترامپ قول توقف آن را داده بود، داشته است. این مقام که سالها در حلقه واشنگتن حضور داشته است، از زمان انتصابش به عنوان مشاور امنیت ملی به ایجاد یک سیاست خارجی جنگطلبانه از سوی آمریکا علیه تهران کمک کرده و در مسیر اعمال تحریمهای فلجکننده علیه ایران برای به صفر رساندن صادرات نفتی این کشور با مایک پامپئو، وزیر امور خارجه آمریکا همسو شده است.
بولتون یکشنبه هفته گذشته اعلام کرد یک ناوگروه تهاجمی و چهار بمبافکن به خلیج فارس اعزام میکند و پامپئو نیز سهشنبه گذشته سفری غیرمنتظره به عراق داشت. روز چهارشنبه و در سالروز خروج آمریکا از توافق هستهای، شورای عالی امنیت ملی ایران اعلام کرد که این کشور برخی از تعهدات خود به توافق ۲۰۱۵ را پایان خواهد داد.
کولینا، مدیر بخش سیاست بنیاد پلاشرز اظهار کرد: جان بولتون، ترامپ را در مواجهه با تمام این مسائل گمراه میکند. بولتون خواستار جنگ و درگیری در تمامی این زمینههاست، در حالی که ترامپ میگوید تمایلی به درگیری ندارد. اما به نظر میرسد بولتون تا اینجا توانسته در پیشبرد تمایلاتش از ترامپ سبقت بگیرد. اگر ترامپ نمیخواهد با جنگهای انتخابی در سراسر جهان روبهرو شود، باید همین حالا بولتون را اخراج کند.
کاخ سفید همچنین به استراتژی خود در برابر کره شمالی نیز با عبارت “فشار حداکثری” اشاره کرده است اما پس از آنکه تنشهای میان این دو کشور در نخستین سال ریاست جمهور ترامپ به اوج خود رسید، این رئیس جمهور تلاش کرد به توافق هستهای خود دست یابد. او با تجدید نظر در رویکردی که درباره ایران داشت، با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی به توافقی هستهای رسید و این دو رهبر جهانی در ژوئن سال گذشته برای نخستین بار در سنگاپور در نشستی دوجانبه حضور یافتند.
این نشست با تعهداتی همچون محدود کردن و توقف مانورهای نظامی مشترک آمریکا و کره جنوبی و توقف آزمایشهای موشکهای دوربرد کره شمالی، آزادی زندانیان آمریکایی، آغاز انحلال پایگاههای نظامی و بازگرداندن باقیمانده اجساد برخی از سربازان آمریکایی که در دهه ۱۹۵۰ میلادی در جنگ کره کشته شده بودند، همراه بود.
با این حال از زمان دومین دیدار کیم جونگ اون و ترامپ در ماه فوریه که این بار در هانوی، پایتخت ویتنام برگزار شد، دیپلماسی میان این دو کشور به طرز علنی کُند پیش میرود.
بسیاری از کارشناسان امیدوار بودند که در نشست دوم سران آمریکا و کره شمالی، توافقی میان این دو رهبر که یکدیگر را تحسین میکردند، به دست آید اما ترامپ زودتر از زمان مقرر از این مذاکرات کنار کشید و هیئت کره شمالی بولتون را مسئول پایان زودهنگام این نشست دانست؛ کسی که گزارش شده است با ورود به این مذاکرات خواستار اقداماتی سختگیرانهتر علیه برنامه تسلیحات کشتار جمعی پیونگیانگ شده و این گفتگو را از مسیر خود منحرف کرده است.
طی ماههای پس از نشست هانوی، روند امیدوارکنندهتر برای ایجاد صلح میان دو کره در حال متوقف شدن است، واشنگتن و پیونگیانگ برنامه خود را برای تسهیل بازگشت اجساد سربازان متوقف کردهاند و کره شمالی دو موشک کوتاه برد را آزمایش کرده که با اینکه با آزمایشهای موشکهای بالستیک قارهپیما در سال ۲۰۱۷ قابل مقایسه نیست، اما بار دیگر هراسهایی را از بروز مجدد بحران در منطقه برانگیخته است.
اریکا فین، مدیر پشتیبانی پژوهشکده “پیروزی بدون جنگ” در این باره میگوید: تاکتیکهای مذاکرهای ترامپ موجب شکست او میشوند و از امنیت همه ما میکاهند. از هر زاویهای که به او نگاه میکنید، ناامید و گیج به نظر میآید، نه قدرتمند و مطمئن. تلاش برای “حضور قدرتمند” در هانوی موجب شد که هیچ توافقی به دست نیاید؛ با اینکه تعهدات محسوسی از سوی کره شمالی مطرح شد که میتوانستند آمریکا را در وضعیت بهتری قرار دهند.
پیش از آشتی شکننده ترامپ و کیم، یکی از راههای کاخ سفید برای رسیدن به کره شمالی، متحد اصلی آن یعنی چین بود. “سخت گرفتن” به پکن یکی از نخستین تعهدات ترامپ در کمپین انتخاباتیاش بود؛ تعهدی که مستقیماً آمریکاییهای طبقه کارگر را مد نظر داشت که به گفته رئیس جمهور آمریکا از کسری تجاری میان دو اقتصاد بزرگ جهان آسیب میبینند اما او تلاش کرد از روابطش با شی جینپینگ، رئیس جمهور چین برای اعمال فشار بر کیم جونگ اون استفاده کند.
در حالی که روابط ترامپ و کیم جونگ اون در نهایت با بهبود همراه بود، روابط کاخ سفید با شی جینپینگ رو به وخامت گذاشت. مسائل اقتصادی بار دیگر میان این دو کشور ایجاد شکاف کرد و راهکار ترامپ اعمال تعرفههای سال گذشته میلادی بود که جنگی تجاری را به راه انداخت و نه تنها پکن، بلکه متحدان واشنگتن در سراسر جهان را خشمگین کرد.
این درگیری اقتصادی میلیاردها دلار برای آمریکا و چین هزینه داشت اما این دو رقیب بارها به میز مذاکره بازگشتند و به دنبال راهی برای کاهش تنشهای اقتصادی گشتند.
با این وجود همزمان با اعلام اعزامهای نیروی دریایی آمریکا به خلیج فارس به عنوان هشداری علیه ایران، ترامپ در رسانههای اجتماعی لفاظیهای تازهای علیه چین به راه انداخته و همزمان با اینکه چین وارد فاز دفاعی شده و بازارهای سهام لطمه دیدهاند، در توئیتر تهدید کرده است که بار دیگر تعرفهها را بالا خواهد برد.
فین، مدیر پشتیبانی پژوهشکده پیروزی بدون جنگ هشدار داد: تلاش بدون تدبیر ترامپ برای رقابت سنگین با چین در زمینه تجارت تنها موجب میشود که او ضعیف به نظر برسد، به اقتصاد آمریکا آسیب بزند و عمل آمریکا در صحنه جهانی را دشوارتر کند.
وی افزود: او هماکنون هم آسیب قابل توجهی به وجهه آمریکا زده و اگر بتوانیم پیش از اتمام ریاست جمهوری او از بروز جنگ تازهای قسر در برویم، خوششانس بودهایم.
فیلیپ یان، مدیر اجرایی بنیاد پلاشرز میگوید، هنوز “در چرخه سیاسی خیلی زود” است که برخی از این توافقها نهایی شوند. او رویکرد ترامپ در خصوص سیاست خارجی را به سابقهاش در تجارت و تلویزیون تشبیه کرد و گفت، مساله “هنر معامله” نیست، بلکه “هنر ایجاد تعلیق در پایان یک قسمت از داستان” است؛ تعلیقی که بنا به گزارشها، ترامپ چندین دهه پیش در تجارتش از آن استفاده کرد و با ابراز تمایل برای به دست آوردن یک شرکت با خرید سهمهای آن، از گمانهزنیهای پیش آمده به نفع خود استفاده کرد.
یان به نیوزیوک گفت: تمام این خطر یک اشتباه محاسباتی است و این بزرگترین هراس من است. من در خصوص کره شمالی و ایران نگران این اشتباه محاسباتی بودهام و همچنین درباره چین که گونه دیگری از این اشتباه محاسباتی مطرح است.
ترامپ با آغاز کمپین انتخاباتی تازهای برای شرکت مجدد در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا با وظیفه خطیری برای خروج از این بنبستهای دیپلماتیک روبهرو است؛ بنبستهایی که با یکدیگر دارای اشتراکاتی هستند. هری کازیانیس، مدیر مطالعات کره در “مرکز منافع ملی” میگوید: چالشی که ترامپ با آن روبهرو است این است که او از چارچوبی برای سیاست خارجی که به مردم آمریکا وعده داده بود، خارج شده و این میتواند سقوط او را به دنبال داشته باشد.
کازیانیس افزود: ترامپ طی کمپین انتخاباتیاش اعلام کرد که بر مسائلی تمرکز خواهد کرد که منافع طولانی مدت آمریکا در این حوزهها به طور آشکار تهدید شدهاند. اما به جای آن سیاست خارجی ترامپ بیشتر “هنر بلوف زدن” است تا “هنر معامله”؛ به این معنی که او تظاهر میکند در مسائلی همچون ایران، ونزوئلا، کوبا و دیگر بخشهای جهان در موضع قدرتمندی قرار دارد اما این موضع هیچگاه فراتر از لفاظیهای زبانی نمیرود. در حالی که خوشحالم بلوفهای او به اقدام نظامی کشیده نشدهاند، این سخنان در نهایت آمریکا را ضعیف جلوه میدهند، گویی که تماماً حرف میزنیم و عملی در کار نیست. این رویه اشتباه است.
وی ادامه داد: بهتر بود ترامپ سیاستهایی را اتخاذ میکرد که در کمپین انتخاباتیاش وعده داده بود؛ سیاستهایی مانند کاهش تعهدات در خاورمیانه و جلوگیری از جنگهایی هزینهبر برای تغییر حکومت که تریلیونها دلار برای آمریکا هزینه داشتهاند اما ترامپ به جای آن بر چالش قدرت بزرگ در چین و مبارزه با تهدید هستهای کره شمالی تمرکز داشته است. او همچنین باید مشاورانی را انتخاب کند که دارای چنین جهانبینیای باشند زیرا آشوبطلبانی مانند جان بولتون هیچگاه از چنین اهدافی استقبال نمیکنند و هرچه در توان دارند، انجام میدهند تا دیدگاه ترامپ را تغییر دهند.