میدانیم که با وجود عضویت ترکیه در ناتو از سال ۲۰۱۴ به بعد، مسئله عضویت ترکیه و تاثیر آن در معادلات دفاعی ناتو، گرفتار گفتوگوهای مرتبط با کریدورهای مجلس سنای آمریکا شده است و آمریکا در این بخش نشان داده که متفق خوبی برای ترکیه نیست
دونالد ترامپ رئیس جمهور کنونی آمریکا در کمپین انتخاباتی خود در سال 2016 به شکل مداوم، از ادبیات هجومی و کنایی بهره گرفت و به همه تاخت. وقتی هم که در سال 2017 میلادی قدرت را تحویل گرفت؛ اولین کاری که کرد این بود که در ادبیات و تصمیمات سیاسی خود، اول به اروپا حمله ور شود، سپس به چین و روسیه. بعد از آن نیز سراغ ایران و ترکیه آمد و نشان داد که با همه سر جنگ دارد.
با اینکه فقط چند دولت کوچک و در حد جزایر کم اهمیت، از تصمیم ترامپ حمایت کردند با این حال او علیرغم تمام مخالفتهای بینالمللی یک تصمیم غیرحقوقی گرفت و قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی اسرائیل شناخت و سفارت دولت خود را از تلآویو به قدس منتقل کرد.
ترامپ به همین بسنده نکرد و جنگ مالیاتی را علیه اروپا، چین و کانادا آغاز کرد و کاری کرد که تعرفههای گمرک واردات از این کشورها به حدی برسد که موجب تنش سیاسی و اقتصادی شود.
علاوه بر این روسیه را نیز به شکل پی در پی تحریم کرد. همچنین در 2018 توافق هستهای برجام بین ایران و پنج به علاوه یک را برهم زد و تنها به این نیز بسنده نکرد و تمام کشورهای اروپایی و دیگران را تهدید کرد که اگر با ایران وارد تجارت و معامله شوند همه آنها را تحریم میکند. دونالد ترامپ تا چهارم نوامبر به همه کشورها فرصت داده تا دست از همکاری اقتصادی با ایران بردارند.
حالا وقت آن است که بپرسیم: آیا بحران اقتصادی ناشی از تصمیمات تکروانه و خودمحورانه دونالد ترامپ، منجر به آن می شود که گونهای از اتحاد اقتصادی جدید در دنیا شکل بگیرد؟
دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا همچنان قصد دارد که مرکز سرمایه گذاری منهتن نیویورک را به عنوان یک سلاح در برابر کشورهای دیگر به کار بگیرد. دیدیم که توتال فرانسه، زیمنس آلمان و چندین غول اقتصادی دیگر از ترس این که آنها را از مرکز سرمایه و مبادلات تجارت جهانی بیرون کنند، معاملات خود را با ایران بر هم زده و این کشور را ترک کردند.
پس از آنکه اتحاد جماهیر شوروی از بین رفت، دنیا شکل یک نظام تک قطبی به خود گرفت و آمریکا خود را به عنوان یک هژمون معرفی کرد. اما از سال 2000 میلادی به بعد، معادلات سیاسی و اقتصادی جهان به شکل دیگری پیش رفت و کارتهای بازی عوض شدند.
دنیای امروز ما دنیای تک قطبی بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی نیست. به خصوص پس از بهار عربی و پس از بحران سوریه، بسیاری چیزها در این منطقه عوض شدهاند. باید پرسید آیا آمریکا متوجه این تغییرات شده است؟ دولت پنهان در آمریکا متوجه برخی تغییرات مرتبط با موازنه قدرت شده است، اما دونالد ترامپ، همچنان ترجیح میدهد دنیا را یک قطبی ببیند و انگار او متوجه تغییرات بزرگ نشده است. به نظر میرسد همین نکته مهمترین مشکل آمریکا و ترامپ است.
در حالی که دونالد ترامپ در تصمیمات سیاسی خود همه را هیچ میانگارد و هیچ توجهی به تصمیمات و خواستههای دیگران ندارد و با تصمیمات ناگهانی خود تعادل جهانی را به هم میزند و خارج از چارچوبهای حقوق تصمیم میگیرد، قاعدتاً باید یک نظام سیاسی و سرمایه داری جدید شروع به کار کند.
یعنی اینکه دولتها با واحدهای پول ملی خود مشغول تجارت شوند و صاحب سیستم سرمایه گذاری نوینی شوند. این میتواند راهکاری باشد برای مقابله با تهدیدات بینالمللی اقتصاد آمریکا علیه کشورهای دیگر و همچنین جایگزینی باشد برای نظام اقتصادی فعلی، که میخواهد همه چیز را به نفع آمریکا پیش ببرد.
صد البته ایجاد یک مرکز جدید تجارت جهانی و تاسیس نظام سرمایه گذاری کار سادهای نیست، اما حتماً روسیه، چین، ترکیه و ایران ضرورت چنین چیزی را درک کردند. شاید هم بعد از چهارم نوامبر شرایطی فراهم شود که در تجارت و سرمایهگذاری جهانی، شاهد ظهور سیستم جدیدی باشیم و از چیزهایی سخن به میان بیاید که با عنوان راهکارهای گذر از بحران تهدیدات اقتصادی آمریکا مورد توجه قرار بگیرند.
کشیش برونسون و بحران بین آمریکا و ترکیه
ترکیه در سال 2016 میلادی یک کودتای نافرجام را پشت سر گذاشت. فتح الله گولن و شاگردان او که یک شبکه مخفی را به نام فتو به وجود آوردهاند، از حمایتهای کامل ایالات متحده آمریکا برخوردار شدند.
آنها در همه اجزای دولت نفوذ کردند و قدرتی به دست آوردند که میتوانستند در تمام حوزهها از آن استفاده کنند و به همین خاطر به سمت و سوی کودتا رفتند تا نظام سیاسی را به طور کامل به دست بگیرند، اما در این مسیر شکست خوردند.
پنج ماه بعد از کودتا در استان ازمیر ترکیه کشیش برونسون که در کلیسای آنجلیس مشغول به فعالیت بود، با اتهام حمایت از پ.ک.ک و فتح الله گولن دستگیر و راهی زندان شد. دادستان دادگاه جمهوریت ترکیه بعد از طی مراحل قانونی و حقوقی، دادخواست نامه و متن مربوط به اتهامات کشیش برونسون را به طور کامل آماده کرد.
در دادخواست نامهای که علیه کشیش برونسون آمریکایی تنظیم شده به نکات مهمی اشاره شده که ارتباط او با کودتای نافرجام را روشن میکند.
به عنوان مثال او پس از آن که کودتا به شکل نافرجام به پایان رسید، پیامکی به یکی از فرماندهان نظامی آمریکا فرستاده و در این پیامک، از اینکه کودتا شکست خورده ابراز تاسف کرده است. همچنین در تلفن همراه او، متنهای کوتاه و پیامهای دیگری به دست آمده که محتوای یکی از آنها چنین است:«انتظار داشتیم اتفاقی بیفتد که ترکها را تکان دهد. شرایط بازگشت به عیسی فراهم شد. کودتای نظامی یک ضربه دهشتناک و یک شوک جدی بود. فکر میکنم این رویداد به سمت و سوی بدتری هم خواهد رفت.»
این محتوای یکی از پیامهای کشیش برونسون بود. در دادخواست نامه همچنین به این موضوع اشاره شده که او در لوای فعالیت دینی و در لباس کشیش، دست به فعالیتهای مخفی فراوانی زده است که همه آنها در راستای کارهای اطلاعاتی است و ربطی به فعالیت دینی ندارد.
با بررسی روابط داخلی و خارجی کشیش برونسون در ازمیر ترکیه، متوجه شدند که اغلب افرادی که به دیدار او رفتهاند، یا از فرماندهان نظامی بازنشسته و از شاگردان فتح الله گولن یا از مرتبطین پ.ک.ک بودهاند. 2 شاهد پنهان و 5 شاهد آشکار شهادت دادهاند که روابط او با این گروهها همیشگی بوده است.
دستیابی به برخی منابع دیجیتالی و اطلاعات ایستگاهی دیگر نشان میدهد که او در کار رد و بدل اطلاعات دست داشته است. در بررسی فنی از کامپیوتر و تلفن همراه او به این واقعیت دست پیدا کردند که او با فردی به نام “بکر باز” ارتباط داشته که در شبکه گولن از او به عنوان امام منطقه اژه یاد شده است. بررسیها نشان داده شد که 293 بار بین بکر باز و کشیش برونسون از طریق شبکه GSM ارتباط برقرار شده است.
واقعیت این است که ایالات متحده آمریکا از سال 1800 میلادی تاکنون چشم به جغرافیای ترکیه دوخته و اهداف خاصی در این منطقه داشته و در راستای رسیدن به اهداف خود فعالیت های جدی انجام داده است.
در دوران امپراطوری عثمانی در آناتولی، لبنان، مصر و دیگر کشورها صدها مدرسه، بیمارستان و سرای سالمندان ساخته که همه آنها بخشی از پروژه اهداف خاص آمریکا بودند. در سالیان و دهههای آخر امپراطوری عثمانی در آناتولی، آمریکا، صاحب 400 مدرسه، بیمارستان و سرای سالمندان بود. در شرایط کنونی هم آمریکا در جغرافیای جهان اسلام، دست به چنین کارهایی میزند و حتی امروز هم، هزاران نفر مانند همین کشیش برونسون که در ترکیه دستگیر شده، در جهان اسلام به نفع آمریکا دست به فعالیت میزنند.
به همین خاطر ما شاهد آن هستیم که آمریکا برای آزادکردن کشیش برونسون، یکی از بزرگترین بحرانهای سیاسی سالیان اخیر را در روابط خود و ترکیه به وجود میآورد و این نشان میدهد که این افراد برای آمریکا مهم هستند. این در حالی است که این کشیش از لحاظ سیاسی، اطلاعاتی و نظامی رتبه چندان بالایی هم ندارد.
بین ترکیه و آمریکا، پیش از جنگ جهانی اول بحران سیاسی و درگیری خاصی وجود نداشته و حتی در جریان جنگ جهانی نخست، عثمانی و آمریکا درباره هم اقدام خاصی انجام دادند. اگرچه روابط دیپلماتیک امپراتوری عثمانی و آمریکا در سطح خوب و مطلوبی نبود، اما همواره عثمانی تلاش کرده فعالیتهایی انجام دهد که در مصر و و مناطق دیگر تا حدودی منجر به حفظ منافع آمریکا شود.
حتی میدانیم که بخشی از هزینههای ساخت مجسمه آزادی از خزانه مصر و در دوران عثمانی تامین شده است، اما پس از جنگ جهانی نخست و به ویژه در سالیان 1964 و 1974 به خاطر مسئله قبرس، بین ترکیه و آمریکا مشکلاتی به وجود آمد و در آن دوران هم آمریکا در برخی حوزههای تجاری، ترکیه را تحریم کرده بود.
اما بحرانی که هم اکنون بین ترکیه و آمریکا در جریان است، شباهتی به تحریمهای سال 1980 و مشکلات پیش از آن ندارد و میتوانیم بگوییم که این تنش، ابعاد عمیقتر و جدیتری دارد.
با این حال میخواهم به این اشاره کنم که دلیل اصلی تنش و بحران سیاسی و اقتصادی بین ترکیه و آمریکا، کشیش برونسون نیست. میخواهم بگویم او به اندازهای که زندانی کردنش، منجر به ایجاد یک تنش سیاسی جدی بین آمریکا و ترکیه شود، ارزش و اهمیت ندارد. در چنین شرایطی باید بپرسیم که مسئله اصلی چیست؟ دلایل اصلی را به این شکل، دسته بندی میکنم:
- اگر چه بحران سوریه توانست تا حدودی بر روابط ایران و ترکیه تاثیر بگذارد، اما بعد از کودتای نافرجام سال 2016 روابط تهران- آنکارا روز به روز پیشرفت و تعمیق بیشتری پیدا کرد. ایران کشوری بود که بعد از کودتای نافرجام به شکل جدی از دولت ترکیه حمایت و مخالفت خود را با کودتا اعلام کرد و همین موضع ایران نقش مهمی در پیشرفت روابط بین دو کشور ایفا کرد.
- حجم مبادلات تجاری و بازرگانی بین ایران و ترکیه روز به روز افزایش پیدا میکند. همکاریهای عمیق رئیس جمهور اردوغان و رئیس جمهور روحانی، نقش مهمی در افزایش همکاریهای اقتصادی داشته است و در این میان تشکیل شورای عالی همکاریها توانسته راه را برای ارتباطات بیشتر هموار کند.
یکی از اهداف مشترکی که توسط اردوغان و روحانی بیان شده، رساندن حجم مبادلات تجاری دو کشور به میزان 50 میلیارد دلار است. اگر ترکیه و ایران بتوانند مبادلات خود را به 50 میلیارد دلار برسانند و در این میدان از واحد پول ملی خود استفاده کنند، دو پیامد مهم خواهد داشت. نخست این که آنها خواهند توانست در راستای تداوم همکاری اقتصادی، در حوزه سیاسی نیز به شکل جدی همکاری کرده و بر معادلات منطقه تاثیر بگذارند. دوم این که استفاده از واحد پول ملی دو کشور، موجب آن خواهد شد که تاثیر دلار بر اقتصاد هر دو کشور، رفته رفته از میان برود.
- ترکیه و ایران همچنان که در سوریه به شکل مشترک اقدامات مهمی انجام دادند، در عراق نیز فعالیتهای مشترکی دارند و چنین چیزی برای آمریکا قابل قبول نیست. به خاطر بیاورید که ترکیه و ایران در کنار روسیه، در پرونده سوریه دست به اقدام مهمی زدند که همانا به راه انداختن نشستهای مرتبط با مذاکرات آستانه بود که تاثیری جدی بر بحران سوریه گذاشت و از آنجایی که اجرایی کردن تصمیمات آستانه توسط این سه کشور، میدان حرکت و امکان مانور آمریکا در سوریه را محدود کرد چنین اقدامی از سوی واشنگتن با واکنشهای منفی روبرو شد. همچنین از یاد نبریم که در سال 2017 و در جریان برگزاری همه پرسی جدایی اقلیم از اقلیم کردستان از عراق، ترکیه و ایران موضع مشترک گرفتند.
- زمانی که آمریکا، قدس را به عنوان پایتخت رژیم صهیونیستی اسرائیل اعلام کرد، ترکیه و ایران، موضع مهمی از خود نشان دادند. رئیس جمهور اردوغان به عنوان رئیس دورهای سازمان همکاریهای اسلامی، در مورد این تصمیم آمریکا نقش خاصی ایفا کرد. تشکیل جلسه فوری در مورد این تصمیم، یکی از اقدامات اولیه بود و بعد از آن نیز تلاش برای انتقال این بحث مهم به سازمان ملل و بررسی بیشتر آن، اگرچه مانع از سیاستهای آمریکا نشد، اما از لحاظ ماهیت واکنش سیاسی، دارای اهمیت ویژهای بود.
همچنین اردوغان در سخنرانیهای خود بارها با تصمیم دونالد ترامپ در مورد معامله قرن مخالفت کرد و مخالفتهای اردوغان با واکنشهای منفی حکومتی آمریکا روبرو شد.
برای درک ابعاد مهم این ماجرا میخواهم از مواضع فردی به نام مهدی مجید مثال بیاورم که عراقی تبار و شهروند اسرائیل و عضو سازمان جهانی صهیونیسم است. او در توییتر خود نوشته است: اگر ترکیه به معامله قرن و به مذاکرات حماس اعتراض نکند، مشکل سقوط ارزش پول ملی ترکیه، فی الفور حل خواهد شد. من در توییت قبلی هم گفته بودم به زودی در حماس، زنجیرهای از سوءقصدهای مهم شکل خواهد گرفت. وقتی که چنین چیزی روی دهد، پیامهای مرا به خاطر خواهید آورد.
- دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا به شکل یک جانبه از توافقنامه هستهای برجام خارج شد و نشان داد که تعهدی در قبال اجرای این معاهده بینالمللی ندارد. او اعلام کرد که بخشی از تحریمهای جدید علیه ایران از ماه آگوست آغاز خواهد شد و در مورد فروش نفت ایران تحریمهای جدیدی وضع کرد.
همچنین اعلام شده که از چهارم نوامبر به بعد، در مقابل تمام کشورهایی که بخواهند با ایران معامله یا کار تجاری انجام دهند چماق واشنگتن نشان داده خواهد شد، اما ترکیه در مقابل این اقدام آمریکا موضع مستقلی گرفت و به محض اینکه ترامپ از این توافقنامه خارج شد، مقامات آنکارا اعلام کردند که خارج شدن دونالد ترامپ از این توافقنامه مهم، یک عمل خارج از معادلات حقوقی جهان است و ترکیه خود را ملزم نمیبیند که از سیاستهای آمریکا در بحث تحریم ایران، پیروی یا تبعیت کند. ترکیه تاکنون بارها در این مورد، موضع خود را به شکل ثابت قدم و شفاف اعلام و از ایران حمایت کرده و میگوید حاضر نیست در این ماجرا، گوش به خواستههای آمریکا بدهد.
- آمریکا اعلام کرده که از موضوع خرید سامانه موشکی اس 400 ترکیه از روسیه ناراحت و نگران است. هر اندازه که آمریکا بر این مسئله اصرار و ترکیه را تشویق کند که دست از این معامله بردارد، ترکیه به عنوان یک عضو ناتو همچنان صاحب نگرشهای دفاعی خاصی است و اعلام کرده که این سامانه دفاعی را از روسیه تحویل میگیرد.
مقامات آمریکا اعلام کردند که اگر ترکیه اس 400 را از روسیه بخرد، با تحریمهای واشنگتن مواجه خواهد شد و گروهی از سناتورهای آمریکایی به این منظور پیشنهاد نامهای را به مجلس سنا ارائه دادند که اگر این معامله نهایی شد، اقدام لازم در برخورد با ترکیه صورت بگیرد. اما نگرش ترکیه به این مسئله، چیز دیگری است.
میدانیم که با وجود عضویت ترکیه در ناتو از سال 2014 به بعد، مسئله عضویت ترکیه و تاثیر آن در معادلات دفاعی ناتو، گرفتار گفتوگوهای مرتبط با کریدورهای مجلس سنای آمریکا شده است و آمریکا در این بخش نشان داده که متفق خوبی برای ترکیه نیست. بنابراین در کل و به شکل اجمالی میخواهم بگویم که کشیش برونسون، دلیل و مبنای اصلی بحران سیاسی بین ترکیه و آمریکا نیست؛ بلکه فقط بهانه آن است.
یادداشت: رمضان بورسا کارشناس مسائل ترکیه