عیدت خجسته باد که روز خجسته ییست
روز عجب مبارک و امر ی مقدسیست
اما درین فضا
عیدي برای چی ؟
عید ی برای آنکه نداریم سرنوشت
نی اختیا ر بودن دوزخ و یا بهشت
نی اختیار را بطه با مرگ و زنده گی
پامال دد منا نیم چون عصر برده گی
عید ی برای چی
اند ر کجاست عید
آنجا که جوی خون
جاریست هرطرف
آنجا که اشک شیون فریاد وماتم است
کشتار بی گنا هان اولاد آدم است
آنجا کنار تخته تا بو ت خو نچکان
در ا نفجا ر پشت در و جا ده ودکان
یا در صف نماز در آن خانه ی خدا
یا در مزار گور شهیدان داد خواه
اندر کجاست عید ؟
در آنزمان که آتش خمپاره وبم است
درآنزمانکه تیره ترازروز محرم است
در آنزمان که میهنم آماج دشمن است
ملت بخون نشسته ودرماتم و غم است
عیدی برای چی ، عیدی برای کی
اصلاً کجاست عید
یا در کدام زمان ؟
جزغم کجا خوشیست که تبریک گویمش
بر کشته گان ، عید چه باشد میان مرگ
عیدی زآنسریست که شد مست جام ارگ
عید ی عموم مردم ما عید د یگریست
پیروزیی و نجات وطن چیز دیگریست
روزی رسد که عید چو خورشید روشنم
تا بد همیشه روی در و بام میهنم
آ نگاه بگویم اینهمه تبریک بر شما
تبریک برشما
تبریک برشما
عبدالو کیل کوچی