فريادي ازبي عدالتي وزورگويي ـ بخش نخست (استاد صباح)

عمومی

در حکومت غني ، کاهش شدید رشد اقتصادی و گسترش ناامنی، فقر و بیکاری افزایش یافته است

7

فقر در افغانستان در سال‌های ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به ۳۶ درصد می‌رسید و این رقم در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ سه درصد افزایش یافت و به ۳۹ درصد رسید و این وضعیت به این معناست که ۱.۳ میلیون افغان اکنون قادر به تامین نیازمندی‌های خوراکی و غیرخوراکی خود نیستند. ارقام سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ نشان‌دهنده‌ی وضعیت بدتر فرصت‌های کاریابی است و از سال ۲۰۱۲ به بعد بیکاری درولايات وولسوالي ها سه برابر افزایش یافته است. در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ تقریبن دو میلیون افغان بیکار بودند که از آن جمله ۶۰ درصد آنان مردان و ۷۴ درصد از این بیکاران در منطقه‌های روستایی زندگی می کردند. جوانان و کارگران بیسواد قشرهایست که بیشترین ضرر را متحمل شده‌اند، چنانچه در سال‌های ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ از میان هر سه جوان، بین سن ۱۴ تا ۲۴، یکی از آنان بیکار بوده‌اند که سهم بیکاری جوانان ۴۶ درصد از کُل افراد بیکار را تشکیل می داد. پیشرفت‌های اجتماعی و اقتصادی افغانستان به گونه‌ی فزاینده‌ با خطر رو به رو است و دلیل‌های مختلف معتبر نشان می‌دهد که سطح فقر بیشتر از پیش افزایش یافته است. با افزایش میزان ناامنی، شکنندگی وضعیت کشور بیشتر شده و زندگی مردم بیشتر از پیش با “مانع‌ها و مشکل‌های غیرمترقبه” آسیب پذیر شده است. این کشمکش‌ها احتمال این را که فقر از نسل امروزی افغانها به نسل بعدی انتقال یابد بالا می برد؛ چون برای کودکان زمینه‌ی رفتن به مکتب مهیا نبوده است و بیشترین خانواده‌ها ناگزیر بیجا شدند.

قریب یک میلیارد نفرازمردم جهان در فقر و بدبختی به سرمی برند.مطابق آمارهای رسمی اکثریت قابل توجهی از گرسنگان درکشورهای کمتر توسعه یافته جهان سوم سکونت دارند.طی گزارش های سازمان خواروبارکشاورزی(FAO)تعداد گرسنگان جهان هرروز افزایش چشمگیری یافته،با ادامه بحران کمبود موادغذایی وتکرار فاجعه انسانی دراقصی نقاط جهان خطری بزرگ نسل بشریت را تهدید می کند.به یقین گرسنگی سلاحی مرگبار وغیر انسانی ست که در حال حاضر از هرشش نفر جان يکنفر را تهدید می نماید.اگر حکمرانان جهان برای گرسنگان کاری نکنند، قطعاٌدر آینده ای نه چندان دور مهار این فاجعه ی خاموش غیرممکن خواهد بود.سازمان های بین الملل باید با درک شرایط حساس کنونی  برای کاهش تعداد گرسنگان وتأمین امنیت غذایی آنان چاره ای بیندیشند.جهان خفته در هیاهوی شهرنشینی دیگر صدای کودک رنگ پریده آفریقایی یا دیگر کودکان گرسنه ی جهان را نمی شنودکه از سوء تغذیه چشمانشان از حدقه درآمده و استخوان بدنشان زیر پوست خشکیده شان نمایان است.همه ما از هر نژاد،قومیت ونسلی که باشیم انسانیم.باید به حرمت انسان بودنمان ضمن احساس همدردی، در پی التیام دردهای یکدیگر باشیم.اینک ضمن احترام به همه خیرخواهانی که در پی درمان دردهای بشریت آستین همت بالا زده اند وبرای پایان بخشیدن به هیولای زشت گرسنگی و نابرابری در دنیای پرتلاطم امروز از هیچ کوششی دریغ نکرده اند، مجموعه نوشته ای تحت عنوان” پرسش های بی پاسخ “، که یادآور سرنوشت درد آور کودکان گرسنه یا بهتر بگویم همه گرسنگان تاریخ است را تقدیم می نمایم،امید است همه ما انسانها بتوانیم با احساس مسئولیت در برابر یکدیگر به خصوص خیل عظیم گرسنگان، مبارزه جدی وعملی با این پدیده شوم ودرد خانمانسوز را آغازنمائیم که این مهم تنها با تکیه بر ایمان قلبی و تعهد انسانیمان برای پایان بخشیدن به تراژدی هولناک مرگ گرسنگان استوارخواهد بود .

 آیا ملت های  گرسنه و سیر می توانند متحد شوند ؟

روزی که انسان به فکر تسخیر جهان افتاد وآپولو11 اولین سفینه فضایی این موجود ناشناخته وحریص را بر فراز ماه فرود آورد، آنروز قلب بشر آرام گرفت.

ما جهان را فتح کردیم  وبر بلندای آن سیاره خاموش  قدم گذاشتیم.

خبر پرواز انسان به دنیای بیکران وفتح ماه جهانیان را در بهت وحیرت فرو برد؛

خبرهای خوشی از پیشرفت تکنولوژی، اختراعات عظیم و باورنکردنی یکی پس از دیگری به گوش می رسید.

انقلابی عظیم در دنیای کوچک انسانها رخ داده بود ، پرواز بر فراز آسمان ،ساخت  قطارهای       سریع وسیر،کشتی های غول پیکر،فضاپیماهای فوق مدرن که تا اعماق فضا پیش می رفتند،پیش بینی حوادث طبیعی وغیر طبیعی توسط رادارهای پیشرفته وکشف اسرار آمیز انرژی اتمی وعلوم جدید همه وهمه نشان ازعظمت ، قدرت و خلاقیت دنیای بشر داشت .  اما بلافاصله خبرهای تلخی از گوشه و کنار جهان به گوش انسان ها رسید،خبرهای تهدید کننده ی جان بشریت در دنیای توسعه یافته براستی تعجب آور بود.

با تیتر بزرگ روزنامه های پرطرفدار جهان نوشتند :”گرسنگی جان بیش از یک میلیارد انسان را تهدید میکند “.

این خبر قابل تأمل ساکنان تنها سیاره ثروتمند وحیات بخش کهکشان راه  شیری را متحیرکرد بود،آیا براستی انسان گرسنه ای وجود دارد؟  گرسنگی حقیقت زندگی فرزندان زمین ثروتمند است. جای جای این کره خاکی طعم تلخش را چشیده اند . وطن ما ،وطن شما ودر سرزمین های دوردست تردر روستاهای دور و نزدیک شهرها ؛ کوچه ای که در آن زندگی می کنیم یا حتی همسایه دیوار به دیوار خانه مان که خبر نداریم همه جا انسان گرسنه وجود دارد. از دیرباز تا کنون بلایای طبیعی زیادی جان انسان ها را تهدید کرده است. سیل ،زلزله،آتش سوزی ودیگرخطرات طبیعی به نوعی بلای جان انسان بوده اند. اگر بخواهیم  دربین حوادث بی شمار طبیعی و غیر طبیعی که لطمه های جبران  ناپذیری برپیکره ی آسیب پذیر نسل بشر از ابتدا تا کنون گذاشته ، به یقین گرسنگی و فقر را می توان یکی از دردناک ترین حوادث ناخواسته قرون گذشته وحال دانست که میلیونها انسان بی گناه و بی دفاع را قربانی نموده است.

 دردهایی از قبیل :خودکشی خانواده ی هندی ، فروش پسر بچه خانواده بنگالی، قاچاق کودکان و نوجوانان  آسیایی وآفریقایی، شکستن دست و پای کودک پاکستانی توسط پدر سنگ دل و بیرحمش برای مقاصد شوم وغیر انسانی گدایی و تکدی گری، راهزنی وگروگانگیری،  مکیدن پستان خشکیده آن گاو توسط کودک گرسنه آفریقایی،

و هزاران فاجعه آشکار و نهان دیگر،همه و همه دردهای مشترک بشریتند.

پرسش اساسی اینجا مطرح است،چگونه می توان بیش از یک میلیارد انسان گرسنه جهان را از عفریت مرگبارگرسنگی نجات داد؟آیا تا کنون کسی به داد خواهی  این ستم دیدگان زمین پاسخی داده است؟

نباید فراموش کنیم رنجی که بر انسان گرسنه امروز و دیروز تحمیل شده؛ نتیجه بی عدالتی وجمع شدن ثروت ومنابع غذایی در انحصار گروهی انسان خودخواه ، فرصت طلب وبی رحمی است که به ناحق با اعمال سیاست های ضد بشری ونادیده گرفتن حقوق انسانی ملت ها ،اکثریت قابل توجهی از درماندگان و فقرا را بی شرمانه گرسنه نگه داشته اند. پس سکوت ما در برابر گرسنگی انسان ها چه معنایی دارد؟

شاید شنیده باشید کشورهای مرفه جهان  برای تعادل وحفظ قدرت تسلط بر بازارهای جهانی سالانه هزاران تن گندم و سایر حبوبات را به قعر اقیانوس ها می ریزند؛ تا جایی که صاحبان کمپانی های بزرگ این روند را عاملی جهت جلوگیری از خطر تولید اضافی محصولات خود توجیه می نمایند.اما در مقابل این اقدام شرم آور در کشورهای مختلف جهان حتی کشورهای توسعه یافته میلیونها انسان سرگشته و گرسنه برای سیری شکم خود شرف و حیثیت شان را می فروشند و یا مظلومانه بر اثر گرسنگی جلوی چشم کور آنان جان می سپارند. این نابرابری زشت ورفتارهای غیر انسانی واقعیت های تلخ دنیای به خواب رفته مدرن است که همچون کرم ابریشمی تارهای محکم و          بی روزنه ای به دنیای اطراف خود تنیده است وبی خبر از زندگی وحشت بار انسانهای پیرامون خود بدون دغدغه واحساس مسئولیتی سالهاست شاهد پرادعای مصیبت های جانسوز بشر می باشند.دغدغه ذهنی نسل گرسنه امروز پرسش بی جواب همیشگی است که باید نسل مرفه امروز  پاسخگوی آن باشد.گرچه این عوامل غیر انسانی رابطه مستقیم  با اندیشه های غلط نظام سرمایه داری، باورهای بی اساس نسل های گذشته در تقسیم بندی بشریت به طبقات چندگانه ودر حقیقت زیاده خواهی و طمع ورزی انسان حریص و سیری ناپذیر این عصر دارد.

از چه کسانی وچه چیز هایی باید پرسید؟

از زندگی پرتنش بشر ودردهایش ،

از روزگار سخت وحوادث ناگوارش،

از وعده های پوچ بهبود اوضاع اقتصادی کشورهای فقیرکه هرگز جامه ی عمل نپوشیده است.

از رویدادهای تکان دهنده ای که هرروز به عنوان خبری مهم در صفحات روزنامه ها ،جراید ودیگر رسانه های دیداری و شنیداری بدون تجزیه و تحلیل وعواقب ناگوار آن منتشر می شود

از جنگ افروزان تا دندان مسلح،که صدای چکمه های پولادینشان گوش عالم و آدم را کر نموده است.

از مدعیانی که ژست نجات می گیرند و خود حلقه های در هم تنیده  اسارت را به گردن ملت ها آویخته اند،

از انسان های گرگ صفتی که بی رحمانه در پی غارت ثروت کشورهای فقیر وگرسنه به کمین نشسته اند،

آنان که با حکم چماق ، زور اسلحه و تانک  با کودتای خشن  به تغییر حکومت های مردمی  مشغولند وداعیه دار اعطای نشان آزادی به انسانهای گرسنه  سرزمین های دور و نزیک می باشند.

از منادیان حقوق به اصطلاح بشر باید سراغ سیری شکم خود را گرفت.

آنان که این واژه های فریبنده ودهان پرکن را ابزاری برای سرکوب و به بند کشیدن انسان ها  قرار داده اند،

شعار برابری و برادری انسان ها  سر می دهند و با ریسمانی از رنگ سیاه وسفید به تقسیم ظالمانه بشریت همت می گمارند. جهان را با راه اندازی جنگ وخشونت به سرزمین های پر خطر وناشناخته ای مبدل کرده اند و  گورستا نها را به برکت وعده های توخالی رونقی دیگر داده اند.