تمام کسانی که درحکومت وحدت ملی ( وحشت ملي ) شامل هستند درطول سي سال به جنگ وغارت وچپاولگری مشغول بودند
دولت وحشت ملی درحال حاضربرای تداوم قدرت جنایتکاران وغارتگران وبرای تداوم نظام مافیایی حکومت فعلی به وجود می آید. حکومت برای تعیین چگونگی تقسیم چوکی ها و منصب ها است. مردم براین باورند که تشکیل این حکومت به معنای تداوم قدرت چهره های گذشته است و درواقع نمی تواند تاثیرمثبتی در روند حکومتداری بگذارد.
اشرفغنی رییسجمهوری با اشتون کارتروزیر دفاع جدیدِ ایالات متحدۀ امریکا که در یک سفرِ از پیش اعلامناشده وارد کابل شد، در مورد روند مذاکراتِ صلح با طالبان گفت که به گفتوگوهای صلح خوشبین است، اما پاسخِ قاطع در این مورد میتواند «خطرناک» باشد. اوهمچنین رویکرد دولت در مورد گفتوگوهای صلح را «سازنده» توصیف کرد . غنی درهفتۀ گذشته نشستهای زیادی با چهرههای سیاسی و جهادیِ درمورد ازسرگیری تلاشهای صلح برگزار کرد و اعلام نمود که مردم در مورد جزییاتِ تلاشهای صلح قرار خواهند گرفت. مقامهای دولت گفتهاند که انتظار میرود در هفتههای آینده گفتوگوهای مستقیم بین نمایند گانِ افغانستان و گروه طالبان برگزار شود.
دراظهاراتِ غنی در مورد گفتوگوهای صلح، تناقضاتی به چشم میخورد که درهمان نگاهِ اول خود را نشان میدهد. از یکطرف غنی زیر فشار افکار عمومی و انتقادهای برخی رهبرانِ سیاسی و جهادی میگوید که درمورد مذاکرات صلح، «هیچ چیزی پنهان از چشم مردم» صورت نمیگیرد؛ اما پس ازآن درکنفرانس خبری خود وقتی به پرسشی درخصوصِ پیشرفتها در روند گفتوگوهای صلح مواجه میشود، پاسخ قاطع دراین مورد را «خطرناک» میخواند.
این دوگانهگویی دراظهاراتِ غنی بهصورت آشکار ازپیچیدهگی وضعیت پرده برمیدارد ونشان میدهد که روند گفتوگوهای صلح آنگونه که غنی خوشبین به نظر میرسد، روندی ساده و بدون دردسر یست.
غنی شاید درمقطعی تلاش کرد که خود را از فشار افکارعمومی رهایی بخشد و به همین دلیل از ارایۀ جزییات خبر داد؛ اما او کماقبالترازآن بود که این وعدهها حداقل برای چند روزی همچنان اعتبار داشته باشد.
غنی عملاً با «خطرناک» خواندنِ ارایۀ جزییات، اعتبارسخنانِ چند روز پیشِ خود را ساقط کرد. حالا اما میتوان نتیجه گرفت که پس از این غنی حرف رُک و راستی درمورد گفتوگوهای صلح و بسیاری از مسایل مبرمِ کشور بر زبان نخواهد آورد و اگر چنین کاری هم انجام دهد، تنها برای آرام کردنِ افکار عمومی خواهد بود و در اصل به کتمان حقایق وفادار خواهد ماند. غنی دستکم باید برخی مسایل را با خود حل میکرد و آنگاه آنها را بر زبان میآورد. چنین روحیهیی میتواند برای رهبران دولت وحدت ملی در آینده مشکلات زیادی را بهوجود آورد.
ازعمدهترین مشکلاتِ این روحیه میتواند عدم باورپذیریِ سخنان و وعدههای این رهبران ازسوی جامعه باشد. وقتی مردم احساس کنند که رهبرانشان به هر دلیل ممکن از اجرای وعدههای دادهشده سر باز میزنند و یا میخواهند آنها را فریب دهند، بدون شک دیگر به سخن و وعدۀ آنها باور نمیکنند. نتیجۀ چنین برخوردی، بسیار خطرناکترازچیزیست که گاهی رهبران دولت میتوانند به آن فکر کنند وآن، ایجاد فاصله میان خود و شهروندان است.
فاصلۀ میان رهبران و شهروندان، دقیقاً ریشه در چنین سیاستهایی دارد. به نظر نمیرسد که غنی درچنان تنگنایی قرار گرفته بود که باید وعدۀ ارایۀ جزییاتِ روند گفتوگوهای صلح را میداد. شاید اگراومقداری با صداقت بیشتر عمل میکرد و به مردم توضیح میداد که چرا نمیشود همواره همهچیز را برملا کرد، مصونیت سیاسیِ خود را درآینده بیشتر از حالا ضمانت میکرد، تا اینکه ازروی احساسات و به دنبال برخی انتقادها بهصورت شتابزده با عدهیی دیدارکند و بگوید که پس ازاین، هیچ چیزی درمسایلِ صلح به صورت مخفی انجام نخواهد شد.
همان زمان که غنی از افشای مسایلِ صلح خبرداد، عدهیی به این سخن شک کردند و گفتند که امکان ندارد رییسجمهوری همۀ رازها را برملا کند. این برخوردِ رییسجمهوری حتا روند گفتوگوهای صلح را یک بارِ دیگر به روندی ابهامآمیز و جنجالی تبدیل کرد و این شایبه را بهوجود آورد که احتمال دارد دولت صرفاً برای مصرف داخلی از خوشبینیها درمورد آغاز گفتوگوهای صلح سخن گفته باشد.
فراموش نکنیم که ارگ ریاست جمهوری به دنبال نشر گزارشها مبنی برآغاز گفتوگوهای صلح میان نمایندهگان طالبان و دولت امریکا در قطر، دست به یک رشته افشاگریها در پیوند با همان وعدۀ رییسجمهوری زد که گفته بود پس از این هیچ چیزی در مورد مسایل صلح به دور از چشم مردم انجام نمیشود. در اعلامیۀ ارگ ریاستجمهوری آمده بود که سفر راحیل شریف لوي درستيز اردوي پاکستان به کابل حاوی خبرهای خوش در مورد آغاز گفتوگوهای صلح بوده است. در اعلامیۀ ارگ از قول شریف تأکید رفته بود که شورای کویته و شبکۀ حقانی، آمادۀ آغاز گفتوگوهای صلح استند و میخواهند پیش ازآن، ازملا محمد عمررهبرطالبان در این خصوص اجازه بگیرند.
افشای این موارد پس از نشرخبر مذاکرات صلح در قطر، میتواند این شایبه را هم تقویت کند که ریاستجمهوری خواسته است افکارعمومی را از قطر به سوی کابل معطوف سازد و بهنحوی ازعوارض جانبی مسأله بکاهد. دولتمردان فکر میکردند که ممکن است بحث آغاز گفتوگوهای صلح در قطر، یک بارِ دیگر به جنجالهای رسانهیی مبدل شود و به همین دلیل خواستند افکارعمومی را به جای دیگری معطوف سازند.
ازسوی دیگر، افشاگریهای ارگ توانست برنامۀ قطر را درسایه قرار دهد؛ چون آنچه که ارگ ریاستجمهوری ادعا کرد، بزرگتروفربهترازبحث قطر بود. اما حالا پس از اظهارات اخیرغنی، میتوان فهمید که اعلامیۀ ارگ بیشتر به یک بلوفِ سیاسی و تبلیغاتی شبیه بوده تا یک واقعیتِ متکی به اسناد. بر اساس گفتههای برخی از سران پیشینِ گروه طالبان در کابل، هیچ روزنهیی نسبت به انعطافِ رهبران طالبان در مورد گفتوگوهای صلح دیده نمیشود.
شرکت سهامي وجهادی غنی وعبدالله
تکه داران جهاد- چون تورن اسماعیل، رسول سیاف، يونس قانوني ، بسم الله محمدي ، ،گل آقاشيرزي ، امرالله صالح،عطامحمد نور،امرالله صالح ، انوري، خليلي ،محسني ، اکبري، بصيرسالنگي ، صلاح الدين رباني ،برادران مسعود… تلاش ها را آغازکرده اند تا یک شورای مرکزی مجاهدین را ایجاد نمایند.سران مجاهدین می خواهند برای حفظ قدرت شان، یک نیروی مسلح جهادی را بسازند، وبه همین هدف تاکنون چندین نشست را درکابل برگزار کرده اند. اسماعیل وزیرانرژی وآب دریک نشست درولایت هرات گفت که برای دفاع ازافغانستان یک شورای سراسری مجاهدین را تشکیل می دهد. شورای ملی ،آگاهان سیاسی و مقامات امریکایی با این اظهارات اسماعیل خان مخالفت کرده و آن را به ضررکشور دانستند. والی بلخ ميگويد: افغانستان متشکل ازمجاهدین است، رئیس جمهور کشورومعاونین، برخی ازاعضای کابینه وتعداد زیادی ازقوماندانهای امنیه ولایات ومسئولین ارگان های امنیتی، مجاهد هستند ومجاهدین قابل تقدیراند . اگرافتخارات جهاد را ازآنها بگیرند، چیزی برای آنها باقی نمی ماند.
برخی از رهبران مجاهدین که فکر می کنند تنها اینان جهاد کرده اند وتا وقتی که حیات دارند باید درسطح رهبری کشور باشند امروز با بی شرمی کامل اذهان داشتند که در حکومت وحدت ملی مجاهدین دور رانده شده اند در حالی که :
۱ رییس جمهورقبلي جنگ سالار.
۲ رییس اجرایه وهردو معاونانش جنگ سالار .
۳ نماینده خاص رییس جمهوردرامورحکومت داری خوب جنگ سالار .
۴ رییس ولسی جرگه جنگ سالار .
۶ رییس مشرانو جرگه جنگ سالار .
۷ برخی ازاعضای کابینه جنگ سالار.
۸ اکثروالی ها جنگ سالار .
اینان به این باورهستند که درتمام سطوح دولت باید صرف چند چهره آزموده شده که سال ها امتیازگیری نموده اند نصب باشند . متاسفم به این چنین دیدگاه پوچ .
آنانيکه سالهاي سال است که درمقابل ملت ستم ديده ومردم رنجکشيده زورگفتند ، کشتند ، بستند وبردند وازاموال بيت المال وازخون ملت قصرها، بلدنگها وآسمانخراشها ساختند ودرمقابل ديد جامعه بين المللي وقواي ناتوثروت ملي را به تاراج ميبرند ودستان شان بيشترازگذشته وبه خون بي گناهان آلوده شده است .
ثمره سهم اين افراد درقدرت دولتي ودرارگانهاي امنيتي اين شد که شبها مسلح به خانهها داخل شده و هرچه دلش بخواهد انجام بدهند وهرچه دمدستش بيايد با خود ببرد. پوليس که حافظ امنيت و آرامش بايد باشد اما درکشورما پوليس که ازتنظيمهاجذب واستخد ام شده اند به کابوسي تبديل شده است. افراد تنظيمي درپوليس يعنی دزد و وندبازی. يعنی که بااسلحهاش توانايی هرکاری را دارد. ازدزدی و رهزنی، آزار واذيت مردم گرفته تاسرقتهای مسلحانه و تجاوز به ناموس مردم. اين تعداد درصفوف پوليس خيلي زياداند وناگفته نماند انسانهاي متدين، وطندوست ، صادق وراستکارنيزدرپوليس موجوداست که منافع وطن ومردم رابالاترازهرچيزي ميدانند.
برای بیشترمردم سرنوشت گروههای مختلف سیاسی مهم نبوده ونیست چون بارها و بارها برسرآبرووعزت آنها با عناوین مختلف زیبا وفریبنده معامله صورت گرفته است.ومردم درمقاطع مختلف مظلوم وتنها قربانی امیال وهوسهای گوناگون افراد و گروههای مختلف نظامی و سیاسی شده اند بدون اینکه در زندگی سراسر پریشانی ومشقت بارآنها تغییر مثبتی صورت گیرد. منتها هرگاه که جنک برسر منافع و به دست آوردن قدرت صورت می گیرد کسانیکه بیش ازهمه ضررمی کنند وقربانی می شوند، مردم هستند که درکوران حوادث همواره باید تاوان خود خواهیها و قدرت طلبی های رجال سیاسی خویش را بپردازند.
مردم که با صدها مشکل روزگارمی گذرانند، نگران این هستند که با تداوم نا امنی ها، خدای ناکرده همانندعراق همین امنیت نسبی دربعضی ازولایات نیز، رخت بربندد وجان وناموس مردم بی رحمانه درمقابل هوسهای قدرت طلبانه سیاسیون، به خطر افتد.اعمالی که در افغانستان چندان غیر طبیعی نمی نماید اما مردم به خاطری که قربانیان اصلی اینگونه حوادث اند به شدت ازافشای مطالبی از این دست توسط مسوولین مضطرب ونگران می شوند. تاراج گران جمعیت اسلامی وشوراي ونظار واتحاد سياف همراه با همرزمان و همراهان در گوشه و کنار میهن کمین گرفتند؛ کشورتاراج شد و مردم میهن به خاک سیاه نشستند.
جنگ ویرانگری سراسر کشورما را فراگرفت، شهرها تاراج شدند، مال بیت المال غارت گردید، آثارهنری و ثروت های ملی به عنوان مال غنیمت به بازارها سرازیر شدند. در جریان همه این جنایت خواجه که خود را امیر می پنداشت با خورجین های زرازشهری به شهری در ستیز و گریز بود. کوچیگری و کولیگری دولتمداری را در تداوم فرار و بی عرضه گی محمد خوارزم شاه در قرن بیستم به نمایش گذاشت. ربانی وشوراي نظاروسياف برای اثبات وفاداری ا ش به سازمان امنیت پاکستان به ارسال تروریست و خرابکار به کشمیر وچچنیا و آسیای میانه پرداخت. وی از جنگجویان بنیاد گرای تاجیک به حمایت پرداخته و به آتش جنگ داخلی در تاجیکستان دامن زد. ربانی ازسازمان امنیت پاکستان بعد ازآنکه متحدانش اردوی مجهز افغانستان را با قوای هوایی آن نابود کرد، خواست تا به تأسیس اردو و سازمان امنیت افغانستان بپردازد.
شورای علمای ربانی در رابطه با حقوق زنان به تدوین دقیقأ همان مواردی پرداخت که بعد ها طالبان با پیگیری آنرا اجرا کردند. با ظهور طالبان، ربانی از نخستین کسانی بود که حمایتش را از این گروه اعلام نمود.وسران شوراي نظارتا ميدان شهربه استقبال آنان شتافت او حتا پول در دسترس آنان قرار داد. زمانیکه مجاهدان هراتی با رشادت و جانبازی تا لشکرگاه پیشروی کردند او علیه اسماعیل خان که در حالت مریضی با طالبان می جنگید، دست به کودتا زده و موجب شکست مجاهدان هراتی شد. صد ها هراتی بدست طالبان و پاکستانی ها شهید واسیر شدند. شهر هرات بدست طالبان افتاد. هرات به مستعمره داخلی به پایگاه تجاوز پاکستان مبدل شد. خاطرات ویرانگری های چنگیزوتیموردراین خطه مجددا زنده شد . ربانی که ملا زاده فقیری بیش نبود صاحب ثروت های افسانوی شد. اوازکوخ نشینی نه بدلیل کار وز حمت و ذکاوت، بلکه به دلیل فروش و تاراج دارائی های عامه به کاخ نشینی رسید و صاحب ثروت های افسانوی شد. کاخ های ربانی، همسرو فرزندانش درکابل و امارات متحده همه گواه این مطلب اند.
او که دراین خاک خودش را مصؤن ازهرانتقادی میداند و دربرابرهرانتقاد اوباشان و اراذلش به تهدید مردم می پردازند، ازیاد برده است که اگرامروزدر پناه معامله گری هایش از گوانتانامو نجات یافته است، جایگاه دیگری بنام دنهاگ وجود دارد که گروه وي را در درازمدت ازآن رهایی نخواهد بود. ربانی ووهابيون شوراي نظارکه به روشنفکران و وطنپرستان این کشور زبان درازی می کند ا زیاد برده است که این کرزی بود که تا به حال سپر بلای وی شده است. خانواده های شهدا، خانواده های زنان به غارت برده شده و صاحبان زمین های غصب شده، قربانیان بی گناهی که بدست دژخیمان کشته شده اند، همه درانتظار عدالت اند.
ملوزویج دیکتاتوروقاتل مردم مسلمان بزنیا وکوزوو، دراثرسکته قلبی در دنهاگ درگذشت و در آنجا حجره در زندان جنایتکاران جنگی سازمان ملل متحد خالی شده است. اکثرجنگسالاران سه دهه اخیرکه صدها هزارافغان را به کام مرگ فرستاده اند، هنوز شانه به شانه رییس جمهور ظاهر می شوند و آنگونه که سازمانهای تحقیقی آمریکا اعلام کرده، این جنگسالاران یکجا با طالبان و رهبران قبیله ای بیش ازهفتاد درصد قلمروی افغانستان را دراختیارخویش دارند. حاکمیت قانون هم فقط درشکل چیزی بیش نیست … وهزاران هموطن غیرنظامی ماطي اين سالها قربانی ناامنی شده اند، وصدهاخانواده را گلوله های نیروهای خارجی که برای تامین امنیت ما آمده اند، به خاک وخون نشانده اند.
بربنياد یک نظرسنجی انجام شده ازسوی اداره مبارزه با فساد و جرایم سازمان ملل متحد، نزدیک به شصت درصد مردم افغانستان می گویند که درزند گی روزمره خود با فساد دولتی دست به گریبانند، واین درحالی است که پنجاه وچهار درصد آنان به مشکلات امنیتی و پنجاه دودرصد برمعضل بیکاری تأکید می کنند.
رییس اداره مبارزه با فساد و جرایم ملل متحد، می گوید که به گفته شرکت کنندگان دراین نظرسنجی، غیرممکن است که مردم بدون پرداخت رشوه ازخدمات دولتی برخوردار شوند، و این امر نه صرفاً یک تصورعمومی بلکه امری بوده است که افراد آن را تجربه کرده اند. این سند براساس مصاحبه با هفت هزاروششصد نفردردوازده شهر وهزاروششصد قريه وعلاقداري درسراسرکشور، ازسوی اداره مبارزه با مواد مخدروجرایم سازمان ملل متحد تهیه شده است.
تهدید وجود فساد درکشور را به سرطان تشبیه کرده اند که برای جلوگیری از چنین وضعیتی و پیش از آن که به بیماری علاج ناپذیری بدل شود، باید رئیس جمهور ، دست به اتخاذ تدابیر قاطع براساس کنوانسیون مبارزه با فساد اداری سازمان ملل متحد بزند.