به بهانه ی آخرین فرمایشات قوماندان بارک اوباما
پیشاپیش عمیق ترین تاثرات آمیخته با ضجه و درد و اندوه جانگداز خویش را به نسبت تیر باران کردن 13 تن از فقیر ترین و بیگناه ترین انسانان روی زمین (کارگران زغال سنگ تاله و برفک) به فامیل ها و خانواده های ایشان ابراز میدارم.
می خواهم یک بار دگر اذعان دارم که همه ملت شریف و مظلوم این دیار درین ماتم بزرگ با فامیل های ماتم زده غم شریک بوده و برای اوشان صبر و تاقت برداشتن این بار مصیبت عظیم را طلب می نمایند.
این رویداد را میتوان یکی از دستاورد های آقای اوباما طی دو دوره ی ریاست جمهوری ایشان در امریکا و سر قوماندانی شان در جنگ نامنهاد علیه تروریزم و در عمل تروریست پروری خود و نوکران و دست نشاندگان ایشان در خط دسایس امپریالیزم شوم غرب ردیف کرد و رقم زد.
ای کارگران پاک نهاد و زحمتکشان تولید کننده رزق و روزی انسانی! روان تان شاد باد!
کوتاه و فشرده:
دو دوره 4 ساله از ریاست جمهوری آقای اوباما طی چند روز پسین به پایان می رسد.
آقای رییس جمهور اوباما به تاریخ چهارم جنوری که مصادف است با چهارشنبه (۱۵جدی) در مراسم خداحافظی با رهبران نظامی این کشور بر پیکار با گروه داعش در افغانستان تأکید کرد.
چه اظهارات جالبی !!!
وی گفت: ” از این که برای ۸ سال سرقومندان اعلی نیروهای مسلح این کشور بود به خود میبالد.”
هورا!!! هورا!!! هیچ کسی شک و تردیدی ندارد جناب رییس جمهور اوباما!
اما فهمیده نشد که هدف از بالیدن آقای اوباما؛ همین گسترش بی سابقه ی تروریزم بنیادگرای طالبانی – داعشی در افغانستان و جهان است یا چیز دیگر؟!
و در جای دگر:” اوباما گفت که پایان مأموریت جنگی امریکا در افغانستان یک دستاورد است و اکنون شمار نیروهای امریکایی در افغانستان و عراق از بیش از ۱۴۰ هزار به ۱۵ هزار تن کاهش یافته است”.
درین جا گویا اوباما صاحب اعلام داشته اند که تروریزم در افغانستان و عراق به همین تناسب نابود شده است!
به به چه نابودی ای. درین پیام صادقانه !!!، که وجد و سرور از چهره ی اقای اوباما می بارید…و همچو فاتح اصلی مبارزه بر ضد داعش و تروریزم در افغانستان و دنیا پوز می گرفت؛ دعوا های بی بنیاد و اساسا کذب و دروغ قالب شده بود. به هر رو؛ بدون شک همچو سیاستمداران نقش به عهده گرفته خویش را در سیاست بازی می کنند. این سیاست ها در «کانون توطیه های جهانی» تدوین و مشخص می گردند.
و در جای دگر جناب قوماندان هشت ساله مبارزه با تروریزم فرموده است که: “امریکا با تهدیدها روبه روست و از همین رو نبرد های بزرگی را (هنوز) برضد داعش درعراق، سوریه و افغانستان که این گروه فعال است، به پیش میبرد.”.
چه جالب است. اینگونه آقای اوباما حتی در شباروز رفتن و ترک وظیفه از زادگاه و جایگاه اصلی تروریزم بنیادگرا که در پاکستان قرار دارد، با مهارت طفره رفته اند؛ ولی… بر عکس اظهارات و خیالبافی ایشان تروریزم درین سرزمین های سوخته فراگیر تر شده است و از جمله هر فردی از هموطنان ما بعد از دو دوره زعامت این بزرگمرد، امروز بیشتر و بدتر زیر تهدید تروریزم قرار گرفته اند.
طی دو دوره ماموریت اوباما اداره امریکا به طریق اجیران بومی ی افغانستان تبار، فاسد ترین و ناکامترین دولت را در افغانستان تحمیل کرد؛ در سالیان پسین:
– انتصاب یک اجیر معلوم الحال طالبی- جهادی مزدور چندین جانبه به حیث رییس جمهور افغانستان بزرگترین جفای غرب به مردم افغانستان بود. غرب که به بهانه تروریزم طالبانی بر افغانستان هجوم آورد، خیلی زود توسط نوکر برافراشته خود حامد کرزی؛ همان تروریستان طالب را برادر خواند و تا امروز همصدا با نوکر دیگر آقای اشرف غنی از طالب و تروریزم طالبانی دفاع می کند.
– افغانستان را به بزرگترین تولید کننده مواد مخدر مبدل نمود.
– فساد اداری و قضایی و انتخاباتی را بذر کرد و به اوج رسانید.
– درست صد فیصد بر عکس دعوا های رسمی؛ عملا تروریزم بنیادگرای مدرنیزه شده را تمویل و تشویق کرد؛ از جمله به هدف وزیرستان سازی شمال افغانستان؛ به نقل و انتقال تروریست ها به وسیله بالگرد ها در نقاط سوق الجیشی اقدام ورزید.
– ایجاد و تشدید تضاد های قومی، لسانی، منطقوی و مذهبی به حسب فورمول کهنه انگلیسی «تفرقه بیانداز و حکومت کن».
– غارت معادن و ثروت های بکر و دست ناخورده افغانستان؛ تا جاییکه هیلاری کلینتون معلوم الحال وقتا که وزیر خارجه اوباما بود؛ در کانگرس اذعان موکد کرد که «ما کمتر از 10 فیصد آنچه را که از افغانستان به دست می آوریم؛ در آن کشور مصرف می کنیم.»
– معتاد ساختن بیشتر از سه ملیون زن و مرد جوان کشور ما به مواد مخدر.
– عدم تجهیز قوای هوایی افغانستان برای جلوگیری از مبارزه بر ضد تروریزم
– فرار دادن مغز ها( که به صد ها هزار می رسد).
– ادامه ی حمایت از مافیای جنگ سالاران و ریشو های متعصب مذهبی نما.
– در اختیار قرار دادن میدیای مزدور دیداری و شنیداری به ملا های اجیر و اکستریمست برای شستشوی مغزی مردم افغانستان خاصتا نسل های بالنده آن.
– حمایت بیدریغ از مبلغان تعصب و تنفر و تکفیر(زیر نام ملا و مولوی افغانی و پاکستانی…) در سرتاسر کشور.
– مورال دادن متداوم و هدفمندانه به تروریستان و بر عکس تضعیف نیرو های امنیتی افغانستان.
ـ مستولی ساختن ترس و وحشت و بیزاری از وطن در مردمان افغانستان تا سر به صحرا ها و دریا ها بزنند و به امید زندگانی آرام واهی در بیرون از کشور جنگزده و اروپا و امریکا همه هستی و دسترنج و جان های شیرین خود و عزیزان خود را تباه نمایند.
– ترویج رسوم پاکستانی ی خشتک کشالان در موسسات رسمی توسط بت واره های کرزی ـ احمدزی برای ایجاد تسهیلات عبور عناصر تروریستی طالبی ـ داعشی خاصتا به طرف شمال کشور که از همان آغاز، کار روانشناسانه و استخبارتچیانه ی خارجی بود ( برای معلومات بیشتر لطفا بالای لینک زیر کلیک نموده، یکی از نوشته های این کمینه را که حدود چهار سال قبل درین مورد انتشار یافته بود ملاحظه فرمایند).
ذلیل سازی مردم افغانستان با ریش و ریشخند
http://www.ariaye.com/dari8/siasi2/noori11.html
– کشتار هزاران هموطن بیگناه و بیدفاع ما به وسیله تروریستان طالب و در عملیات های قوت های خارجی.
– تحمیل مذاکره و مصالحه شعاری و فریبنده و اغفال ساز بر مردم افغانستان با گروهک های تروریست طالبان به عنوان واهی صلح.
چه باید کرد؟
این خونریزی و ویرانی، چالش ها، تضاد های قومی، منطقوی و زبانی و مذهبی برای ادامه ی جنگ های فرسایشی ی دراز مدت با استفاده از ابزار تروریزم به خاطر تعمیل اهداف رذیلانه ی الیگارشی نیولیبرالیسم مالی- اقتصادی غرب که جز غارتگری سرمایه های انسانی و منابع طبیعی کشور های منطقه و فشار آوردن بر دول رقیب در مقیاس همین جغرافیا چیزی نیست؛ تا به کی ادامه یابد؟
آقای مصطفی دانش کارشناس مسایل خاور میانه پاسخی درین راستا دارد. وی در آخرین دیدارش با ببرک کارمل فقید ( سال 1995- شهرک حیرتان ) چنین نگاشته است:
زمان خدا حافظی برایم گفت: ” هيچ کشوری نمی تواند به اتکای نيروی خارجی به آزادی و استقلال و پيشرفت دست يابد. بايد به اراده مردم احترام گذاشت و از استقلال کشور دفاع کرد. هر ملتی بايد روی پای خود بايستد”. *
این شیره جان شخصیتی از سرزمین ماست که همه چیز ممکن را به حکم روزگار تجربه کرده و آزموده است. یک و نیم دهه دیگر تجربه ها و آزموده های دو باره و ده باره و صد باره ما عین همین حکم را مانند مسلمات علم فراهم آورده است. ما افغانستانی ها باید چنان بیدار و هشیار شویم که مانند یک ملت آبدیده و فولادین قدرت اعمال اراده خود در سیاست و در دولت منتخب و مشروع ملی را پیدا نموده زمام امور وطن خویش را؛ خود به دست گیریم. در حالیکه امروزه؛ بدترین نوکران نواستعمار که همان اکستریمیست های جلاد و شداد استند؛ و خود باعث آوردن اشغالگران غربی در کشور و ادامه این اشغال می باشند؛ مدعیان کذاب این شعار ها استند. باید آنان را شناخت و دایما افشا و رسوا کرد. باید رهبران صدیق و مبارزان حقیقی افغانستان را شناخت و دریافت و حمایت کرد و رهبران و مبارزان نو و نوتر را بروز داد و به کمال و به پیروزی رسانید.
این هم خبر تیر باران گشتن سیزده تن از کارگران معدن ذغال سنگ در بغلان از سایت تلویزیون طلوع:
باشندهگان ولسوالی تاله و برفک میگویند که گروه داعش با حمله بر یک موتر فلاینگکوچ، کارگران معدن زغال سنگ این ولسوالی را، که تمام شان شعیهمذهب بودند، تیرباران کردند
مسؤولان محلی بغلان میگویند که گروه داعش در ولسوالی تاله و برفکِ ولایت بغلان ۱۳ کارگر معدن زغال سنگ را تیر باران کرد. این کارگران در معادن مردمی زغال سنگ این ولسوالی کار میکردند.
فیضمحمد امیری، ولسوال این ولسوالی به طلوعنیوز میگوید که این کارگران زمانی که از معادن زغال سنگ به سوی خانههای شان میرفتند در منطقۀ انارک این ولسوالی از سوی مردان نقابدارِ گروه داعش تیر باران شدند.
وی میافزاید که افزون بر کشتهشدن ۱۳ کارگر، سه کارگر دیگر زخم برداشتهاند.
در همین حال، باشندهگان ولسوالی تاله و برفک میگویند که گروه داعش با حمله بر یک موتر فلاینگکوچ، کارگران معدن زغال سنگ این ولسوالی را، که تمام شان شعیهمذهب بودند، تیرباران کردند.
تا کنون هیچ گروهی مسؤولیت این حمله را به دوش نگرفتهاند.
بر علاوه منابع دیگر قید کرده اند که طالبان که بر منطقه نفوذ دارند؛ گفته اند که کارگران مقتول از این گروه دارای اجازه بوده و این گروه با آنان مشکلی نداشت. یعنی این جنایت کار طالبان بیرون از نقاب داعشی نبوده است.
ایوای وطن؛ وای وطن؛ وای!!!
*
http://www.bbc.com/persian/afghanistan/2009/12/091223_v_babrak_karmel_danesh.shtml
**
ویدیوی کار شاقه از کارگران معدن ذغال سنگ کرکر
https://www.youtube.com/watch?v=3-xVXngOGPQ