شنیدم از مکه ازشهر قرآن بیامد فتوا ازروی ایمان
مقام زن درآن توصیف کردند اساس خلقتش تحریف کردند
به زن دادند مقامی همچو اشتر ویا همسان بز کردند تفکر
نمیدانم که اینان خود کیانند مگر زاد و ولد خود ندانند
چوخوردند شیراشتردرصباوت زعقل خام خویش کردند روایت
گمان کردند که اشترمادراوست ویا هم بز چو دایه دربر اوست
زثروت میزیند دروهم وظلمت بدور از شاءن انسان درجهالت
ندارند حرمت قرآن و انسان به دنیا فتنه انگیزند بدینسان
گروه وحشی و جانی و جاهل بیافروزند بساط وهم باطل
به هرجایکه اسلام است مسلمان نبیند زن به جزتوهین وحرمان
برند بینی وهم گوش و زبانش به آتش میکشند جسم و روانش
نه بینند آن صفا وعشق مادر خلوص و مهروهم الطاف خواهر
ندارند درک عشق همسرخویش که جزمهر ووفایش نیست درپیش
اساس جنگ و تبعیض وشقاوت زمکه مایه گیرد وز سیاست
به هرجا است بری جهل وخرافات شوند مومن بدین وهم وکثافات