با پایان جنگ سرد و فروپاشی شوروی، سیاست در عرصه بین المللی و منطقه ای، صحنه یکهتازی آمریکا گردید، اما روسیه به سرنوشت مرد بیمار اروپا دچار نشد و با ظهور پوتین در روندی آرام به اقتدار گذشته نزدیک شد
مسکو در برابر حمله آمریکا به عراق منفعل بود، اما سرانجام با بحران سوریه به خاورمیانه برگشت. بازگشت مسکو به منطقه در کنار تأثیری که بر محاسبات واشنگتن گذاشت، بر هر یک از کشورهای خاورمیانه نیز تأثیرات خاص خود را داشته و دارد.
بارزترین تاثیرگذاری حضور روسها در خاورمیانه، در میدان سوریه خود را نشان میدهد. با ورود روسیه به بحران سوریه در یکسال گذشته صحنه میدانی نبرد بهنفع دمشق و متحدان آن تغییر یافت. بر این اساس در اقدامی قابل تعمق که پذیرش آن در داخل ایران و در سطح بینالمللی همراه با شوک بود، روسها توانستند مجوز پرواز از نوژه همدان را کسب و مواضع تروریستها را هدف قرار دهند. میتوان گفت این تحول به تنهایی رویدادی بسیار مهم بود. همکاری در این سطح گرچه کوتاه بود، اما نشان از تغییرات راهبردی در سطح منطقه داشت. از سوی دیگر شش سال مقاومت دمشق سبب برباد رفتن رویای دوماهه سقوط اسد برای آنکارا شد و ناامنی موجود در سوریه را بهداخل ترکیه کشانده و صدمات جدی به این کشور وارد کرد.
با وجود این، با توجه به گذشته تاریخی روسها و ابهامهای رفتاری مسکو همچنان به روسها با دیده تردید نگریسته شده و سوالاتی در اذهان موجود است که نیاز به پاسخ شفاف دارند. براستی روسها در منطقه خاورمیانه بهدنبال چه هدفیاند؟ آیا روسها در بحرانهای جدی قابل اطمینان و اتکا هستند؟ آیا ملاحظات بینالمللی روسها در آینده سبب پشت کردن به متحدان منطقهای آنان نخواهد شد؟ و… سوالاتی از این قبیل که پاسخ به آنان چندان ساده نیست.
بدیهی است محاسبات ورود مسکو به خاورمیانه از جنس محاسبات تهران نبوده و نیست. اگر در محاسبات روسها توجهی هم به منطقه میشود این توجه با مدنظر قرار دادن محاسبات بینالمللی است که صورت میگیرد. طرفداران رابطه با روسیه در ایران اعتقاد دارند، روسها تغییر کرده و نباید ذهنیت گذشته تاریخی محل قضاوت و عامل تعیینکننده رفتار سیاسی امروز آنان باشد. در پاسخ باید گفت ما با تلخیهای تاریخ نزدیک چه کنیم. از همه مهمتر روسها در تصویب قطعنامههای هستهای علیه ایران و تحریمها با آمریکا همراهی کردند و مهم آنکه بخش مهمی از این تحولات در دوره پوتین رخ داده است.
روسها در سوریه هستند، اما آنان به مقاومت بیش از آنکه نگاهی راهبردی داشته باشند، نگاهی تاکتیکی و گذرایی دارند که میتواند با توجه به شرایط، تغییر کند. روسها با ترکیه روابط نزدیک داشته و نسبت به ریاض نیز ملاحظات خاص دارند. دعوت از عربستان برای پیوستن به گفتوگوهای سوریه فارغ از اینکه حاصل مدنظر قرار دادن ملاحظات کلان منطقهای مسکو باشد به تنهایی تحولی است که میتواند در صورت مشارکت سعودیها در نشستهای سوریه، موازنه را به زیان ایران و جبهه مقاومت رقم بزند.
سیستم روسها غیرایدئولوژیک و در چارچوپ سکولاریسم است. روسها دارای روابط ویژهای با اسرائیل هستند که از منظر محور مقاومت رژیمی نامشروع است. ترکیه برای مسکو شریک مهمی به شمار میرود که فارغ از حجم بالای روابط تجاری و اقتصادی، در عرصه استراتژی انرژی روسها جایگاه خاص دارد و در همین زمینه، ایران رقیب روسهاست. در کنار این موضوع 90 درصد مسلمانان روس، اهل تسنن هستند و این جماعت دارای روابط و علایق ویژه با ترکیه و همچنین با عربستان هستند. رعایت ملاحظات اهل سنت روسیه و حساسیتهای ریاض و آنکارا از سوی مسکو خود عامل کنترل و مؤثر در مدیریت خطرات ناشی از اقوامی چون چچنها و اینگوشها برای امنیت ملی روسها ست. در کنار این موضوع روسها بر خلاف تهران به آمریکا به عنوان یک خصم دائمی نمینگرند و اگر امکان معامله فراهم شود، در انجام آن تردید نخواهند کرد. روسیه سال هاست در سطح فناوری و منابع مالی ضعف جدی دارد و برای حل آن بهدنبال جذب فناوری و سرمایههای غربی است. کریمه و اوکراین گرچه سبب وقفه در روابط غرب و روسیه شد، اما قابلیت معامله گری روسها میتواند شرایط را تغییر دهد. با مدنظر قرار دادن این نکات، تئوریسینهای طرفدار روابط راهبردی تهران و مسکو باید پاسخ دهند که با تکیه بر چه اصولی اعتقاد دارند منافع مشترک ایران و روسیه قابلیت ارتقای روابط به سطح استراتژیک را دارد؟