فقط یک حمله نظامی مانند آنچه عراق صدام حسین در خاورمیانه انجام میداد یا یک انفجار انتحاری مانند واقعه ۱۱ سپتامبر در آمریکا نیست که میتواند در چند ساعت یک کشور یا یک منطقه یا حتی جهان را زیر و رو کند
گاه نتيجه يك انتخابات بدون شليك يك گلوله ميتواند اثراتي همچون پيامدهاي يك جنگ به جا بگذارد. اين اتفاقي است كه روز جمعه گذشته در انگليس، اتحاديه اروپا و بخشي از جهان روي داد كه در ادبيات سياسي اقتصادي به دنياي غرب معروف است. سقوط پوند و يورو و ارزش سهام بازارهاي آمريكا و اروپا در نخستين دقايق بعد از اعلام نتيجه همهپرسي انگليس را بايد بهحساب پيامدهاي اوليه اين اتفاق گذاشت.
پيامدهاي درازمدت و سهمگينتري در راه است كه ميتواند سراسر جهان را تحتتأثير قرار دهد.آنچه هفته گذشته از صندوقهاي رأي انگليس بيرون آمد، نمونهاي از كشمكش گستردهتري است كه در بسياري از كشورهاي جهان غرب در جريان است. يك طرف اين كشمكش، طرفداران وضع موجود و نظام سرمايهداري و نظم سياسي و اقتصادي هستند كه در نيم قرن گذشته در جهان برقرار بوده است.
آنها همگرايي بيشتر براي مذاكره و اصلاح را راهحل بحرانها و ناكارآمديهايي مانند بحران مالي سال 2008يا مقابله با موج مهاجران ميدانند و براي دفاع از موضع خود خطرات بزرگنمايي شدهاي چون خطر روسيه پوتين را گوشزد ميكنند. طرف ديگر اين دعوا خواستار براندازي نظم موجود بهدليل همه ناكارآمديهاي يك دهه گذشته هستند.
آنها به اصلاح و تغيير راضي نيستند و فروريختن و دوباره ساختن را ميخواهند. آنها از بيان نظراتشان بدون ملاحظه وارد شدن اتهام تندروي و نژادپرستي ابايي ندارند. آنچه در سالهاي اخير موضع طرف دوم را تقويت كرده و باعث بردهاي انتخاباتيشان در كشورهاي مختلف اروپايي و در انتخابات مقدماتي رياستجمهوري آمريكا شده، بحران مالي سال 2008و موضوع مهاجران است. دونالد ترامپ در آمريكا با شعار بيرون انداختن مهاجران و كنار كشيدن از ائتلافها و پيمانهاي جهاني در يك قدمي كاخ سفيد قرار گرفتهاست.
او ميگويد آمريكا آنقدر قدرت دارد كه نيازي به پيمانهاي نظامي مانند ناتو يا پيمانهاي تجاري مانند پيمان تجارت آزاد با اقيانوس آرام ندارد. اين همان شعاري است كه در همهپرسي انگليس رأي آورد. حاميان جدايي انگليس از اتحاديه اروپا ميگويند كشورشان قدرتمند و مستقل است و نبايد بخشي از اروپاي بحرانزده باشد. به همينخاطر با پيروزي در همهپرسي، خواستار اعلام اين روز بهعنوان تعطيل عمومي و روز احياي دوباره استقلال كشورشان شدند.
علاوه بر آمريكا و انگليس، اين روزها در آلمان، فرانسه، يونان، اسپانيا و بسياري ديگر از كشورهاي غربي چنين كشمكشي ميان دو اردوگاه طرفداران وضع موجود و ناراضيان در جريان است. بعد از انگليس كه نتيجه اين زورآزمايي برد ناراضيان بود، صحنه بعدي زورآزمايي در انتخابات رياستجمهوري آمريكاست. ترامپ كه در روزهاي گذشته از رايدهندگان انگليسي خواستهبود به استقلال كشورشان و جدايي از اتحاديه اروپا رأي دهند، حالا با اين نتيجه انرژي تازهاي پيدا ميكند. در فرانسه و هلند هم درست در روز اعلام نتايج همهپرسي انگليس، نداي برگزاري همهپرسي جدايي از اروپا بلند شد.
غرب اين روزها با يك جنگ داخلي روبهروست. جنگي كه با ابزارهاي دمكراتيك و پاي صندوقهاي رأي برگزار ميشود. نارضايتي مردم از شرايط اقتصادي و اثبات ناكارآمدي نظم سياسي اقتصادي نيم قرن گذشته، آتش تهيه اين جنگ است. اما اين به آن معني نيست كه اردوگاه ناراضيان راهحلي براي ناكارآمدي وضعيت موجود دارد. همين نداشتن راهحل به آشفتگي اوضاع دامن ميزند. نداشتن راهحل و سردرگمي رهبران سياسياقتصادي، التهابي شبيه بحران مالي سال2008 را به بازارهاي جهاني تزريق كرده است. اين آشفتگي تأثيرات اقتصادي و سياسي در سراسر جهان خواهد داشت كه نشانههاي كوتاهمدت آن از حالا معلوم شده، اما پيامدهاي درازمدتش چندان قابل پيشبيني نيست