ترامپ در آخرین اظهارنظرهای خود، ایران را به جنگ تهدید کرد و از آمادگی نظامی ارتش آمریکا گفت
طی هفته های گذشته دوباره لفاظیهای سیاستمداران آمریکا بر علیه ایران افزایش یافته است و تلاش دارند تا موضوع ایران را در میان اخبار داغ نگه دارند.
در جدیدترین نمونه، رئیسجمهور امریکا روز دوشنبه ۲۹ مهر ماه در حاشیه جلسه کابینه به خبرنگاران گفت: «درست در زمانی که من در تلاش برای پایان دادن به جنگهایمان هستم، ممکن است مجبور به آغاز جنگ دیگری شویم. ما حالا از لحاظ آمادگی در بهترین وضع هستیم. اگر ایران کاری کند، ضربهای بیسابقه خواهد خورد. ما گزینههایی را در دست بررسی داریم.» ترامپ به طور مستمر از ابتدای ورود به مبارزات انتخاباتی ایران را به برخورد سخت و نظامی تهدید کرده است؛ آیا این تهدیدات را باید در قالب راهبرد امنیتی آمریکا تحلیل کرد و یا آن را در بستر منافع شخصی ترامپ دنبال کرد؟
تلاش برای بازسازی چهره ترامپ در فضای رسانهای
عملیات «چشمه صلح» ترکیه در سوریه، مهمتری تحول ماههای اخیر در منطقه غرب آسیا است. خروج نظامیان آمریکا از سوریه و عدم حمایت از نیروهای کرد، ترامپ را زیر شدیدترین حملات رسانهای برده است.
افکار عمومی جهان و سیاستمداران آمریکا ترامپ را به بیمسئولیتی و نقض تعهدات آمریکا درقبال نیروهای کرد سوریه متهم کردهاند. حتی بخش قابل توجهی از رهبران حزب جمهوریخواه هم به صراحت و تندی تصمیمات ترامپ را در سوریه را نقد میکنند.
در ابتدا و بعد از چند روز از علام خروج آمریکا از مناطق شمال شرق سوریه، ترامپ در یک واکنش تهاجمی یک سری تحریم برعلیه ترکیه وضع کرد و تهدید کرد که اقتصاد ترکیه را نابود میکند. ترامپ تلاش کرد تا با فرستادن مایک پنس، معاون اول رئیسجمهور امریکا به ترکیه، به توافقی با اردوغان دست یابد که طی آن با محدود کردن دامنه حملات ترکیه، از زیر فشاردرحال گسترش منتقدین خود خارج شود.
هرچند در ابتدا به نظر میرسید که یک موفقیت نسبی بدست آورده؛ اما در کمتر از یک روز، اردوعان برخلاف تعهدات خود، آتشبس را نقض کرد و در ادامه با پوتین به یک توافق جامعتری دست یافت و آن را مرجع تصمیمات ترکیه در سوریه اعلام کرد. توافق ترکیه با روسیه و حمایت ضمنی ایران و دولت بشار اسد از این توافق، امریکا را به بزرگترین بازنده تحولات اخیر خاورمیانه تبدیل کرده است. تحقیر شخص ترامپ در ماجرای حمله نظامی ترکیه به سوریه باعث شده است تا ترامپ با مطرح کردن -آنچه خود خطر ایران میخواند-، ایران را به حمله دامنهدار نظامی تهدید کند. ترامپ سعی دارد تا مجدد فضای رسانهای (به خصوص جریان اصلی رسانه در آمریکا) را در حوزه غرب آسیا با خود همدل کند و تحولات سوریه را ذیل رجزخوانی علیه ایران کمرنگ کند. ترامپ رسانههای آمریکا را میشناسد و بهخوبی از نقش آنها در پیروزی خود در انتخابات ریاستجمهوری آگاه است.
در حقیقت بهنظر میرسد که ترامپ به دنبال بازیابی وجهه آسیبدیده خود در سیاست خارجی است و به بار حقوقی کلماتی که بیان میکند، واقف نیست. در ماجرای حمله پهپادی به تاسیسات نفتی آرامکو، ترامپ در یک تونیت اعلام کرد که عامل حمله را میشناسد و آماده است تا شلیک (حمله) کند. این توئیت در فضایی زده شد که رسانههای غربی ایران را به دستداشتن در این حملات متهم میکردند و از تونیت ترامپ اینگونه برداشت میشد که آمریکا در حال آمادهسازی برای حمله به ایران است. بلافاصله«مارک شورت» رئیس دفتر معاون رئیسجمهور آمریکا از ترس واکنش ایران، تهدید نظامی دولت متبوعش علیه ایران را پس گرفت واظهارات روز گذشته دونالد ترامپ مبنی بر اینکه آمریکا آماده شلیک (اقدام) است، به این شکل تفسیر کرد که :«من فکر میکنم آماده شلیک بودن یک معنای گسترده دارد و به این واقعیت اشاره میکند که ما از لحاظ استقلال در حوزه انرژی بسیار بالاتر و امنتر [از سایر کشورها] هستیم.».
این تفسیر بیربط به اصل توئیت ترامپ به وضوع نشان میدهد که هیاتحاکمه کاخ سفید به ناتوانی ترامپ در استفاده از واژهها واقف است و سعی دارد تا از بازخورد منفی آنها کم کند.
تقویت پایگاه رای ترامپ
ترامپ از جناح راست سیاست آمریکا برخواسته است. با وجودی که خودش جزو طبقه سرمایهدار است؛ اما رای خود را از طبقه متوسط و محروم جامعه و با دستگذاشتن بر دو اسطوره «رویای آمریکایی» و «اقتدار آمریکایی»، و تحریک احساسات ملیگرایانه بدست آورده است. ترامپ بر خلاف روسای جمهور قبلی توانسته است این پایگاه رای را برای خود حفظ کند. تداوم رشد اقتصادی و اصرار ترامپ بر تصویت و اجرای قوانین ضد مهاجرت در جهت عمل به چشمانداز «رویای آمریکایی» است که از بحث این یادداشت خارج است؛ اما پایه دوم اسطوره برساخته دولت- ملت آمریکا، «اقتدار آمریکایی» یا «آمریکای قدرتمند» است.
آمریکایی که ترامپ در تبلیغات ریاستجمهوری به رایدهندگان نشان میداد، آمریکای قدرتند و شکستناپذیر است؛ نه آمریکایی که به کشورهای عضو ناتو خدمت میکند و هزینه امنیت ژاپن و کره جنوبی را از جیب مالیاتدهندگان تامین می کند؛ و نه آمریکایی که در برجام به ایران باج داد. ترامپ قصد داشت تا خروج ارتش آمریکا از سوریه و بازگشت نظامیها به کشور را به یک برگ برنده در انتخابات پیش رو تبدیل کند؛ اما عدم حمایت رسانههای جریان اصلی از خط مشی کاخ سفید و برجسته شدن مظلومیت نیروهای کرد در شبکههای اجتماعی، فضا را علیه تصمیم ترامپ تغییر داده و عملا این موضوع به پاشنه آشیل وی تبدیل شده است.
در چنین موقعیتی، ترامپ سعی کرد تا با معرفی ایران به عنوان یک تهدید برای آمریکا، از آمادگی ارتش آمریکا بگوید و اینکه چند هزار میلیارد دلار خرج این ارتش کرده است. در همین مصاحبه روز دوشنبه هم ترامپ بر این موضوع تاکید داشت که آمریکا قدرتمندترین ارتش جهان را دارد و این ترامپ است که خویشتنداری میکند. سخنانی که بیشتر از آنکه در سطح بینالملل مخاطب داشتهباشد وجدی گرفته شود، در داخل آمریکا خریدار دارد و اصلا برای همین هم طرح میشود.
توهم دشمن مشترک
ترامپ با خروج یکجانبه و بدون ایجاد یک ضمانت امنیتی پشت تنها متحد آمریکا در خاک سوریه (نیروهای SDF) را خالی کرد و حتی به آنها این فرصت را نداد تا با دولت قانونی بشار اسد مذاکره کنند و یک سری امتیاز حداقلی بدست آورند.
در حقیقت این نیروهای کرد بودند که از ارتش سوریه درخواست کردند تا کنترل مناطقی را بدست بگیرد که در سالهای گذشته با حمایت نظامی آمریکا از زیر نفوذ دولت دمشق خارج کرده بودند. این اقدام ناگهانی ترامپ، باعث نگرانی گسترده در بین کشورهای همپیمان آمریکا در خاورمیانه شده است واین پالس را به پایتختهای عربی داده است که آمریکای ترامپ به راحتی میتواند تعهدات امنیتی چند ساله خود را نادیده بگیرد و آنها را در بحرانهای پیش رو تنها بگذارد. در این هفته پوتین یک سفر به نسبت موفق به ترکیه و عربستان داشت و در حاشیه امضای موافقتنامههای اقتصادی، روسیه پیشنهادهای گستردهای در جهت همکاریهای نظامی و امنیتی به این دو کشور متحد آمریکا ارائه کرد.
تجربه سالهای اخیرنشان داده است که روسیه آماده است تا جای خالی آمریکا را در مناطقی که ترک می کند، پر کند.
بیم افزایش نفوذ روسیه در حیات خلوت چند دهه گذشته آمریکا، کاخ سفید را وادار کرده است تا با استفاده ازحربه نخنما شده «ایران هراسی»، اتحادهای متزلزل را حول دشمن مشترک تقویت کند. تهدیدات اخیر آمریکا در زمانی تشدید شده است که ایران، امارات و عربستان در ماههای گذشته تلاش کردند تا سطح تنش در منطقه را کاهش بدهند. عمران خان و عادل المهدی به شکل رسمی با عنوان میانجی، بین ایران و عربستان فعال شدهاند. امارات به شکل محسوسی ارتباطات مالی با ایران را تسهیل کرده است و خبرهایی از مذاکرات امنیتی این کشور با ایران به گوش میرسد.
چشمانداز پایان جنگ در یمن از هر زمان دیگری روشنتر است؛ وزیر امور خارجه عربستان تغییر کرده و میتواند به عنوان نشانهای از تلاش عربستان برای بهبود فضای روانی مذاکرات با همسایگانش تعبیر شود. به نظر نمیرسد که ترامپ بتواند قطار بهحرکت درآمده را متوقف کند و تجربه چند سال تنش به متحدان عربستان نشان داده است که راهی بهجز بهبود روابط با ایران در پیشرو ندارند.
تاثیر بر کنفرانس منامه
«کارگروه ورشو برای امنیت دریانوردی و هوانوردی» با میزبانی مشترک آمریکا، لهستان و بحرین، در روزهای دوشنبه و سه شنبه در شهر منامه در جریان بود. نشست منامه دومین اجلاس از این نوع، بعد از کنفرانس بهمن سال گذشته در ورشو، پایتخت لهستان بود که در آن نخستوزیر اسرائیل هم شرکت کرده بود.
آمریکا، اسرائیل و شرکای عربستان تلاش دارند تا این کارگروه را به عنوان یک کارگروه براین متحد کردن کشورها علیه فعالیتهای قانونی ایران در منطقه، معرفی کنند. احتمالا با تغییر سیاستهای عربستان در هفتههای اخیر، تیم مشاوران ترامپ فضای این نشست را مثبت ارزیابی نکرده بودند و ترامپ با تهدید نظامی ایران -همزمان با آغاز به کار این کارگروه- سعی داشت تا بر این نشست تاثیر بگذارد و از شکست آن جلوگیری کند. با تمام این کوششها، این نشست در مقایسه با نشست ورشو یک شکست تمامعیار بود و نهتنها در منطقه که در رسانههای جهانی هم بازخورد کمی گرفت.
اعزام نیروی نظامی به عربستان
ماه گذشته، آمریکا به بهانه حملات آرامکو اعلام کرد که 3000 نیروی نظامی به عربستان اعزام میکند. در همین هفته، ناوشکنهای گروه ترومن بعد از چند ماه گمانهزنی سیاسی- نظامی از تنگه هرمز گذشتند و وارد خلیج فارس شدند.
شاید در نگاه اول و همزمان با تهدیدات ترامپ، این تحرکات مهم جلوه کند. کما اینکه رسانههای فارسیزبان خارج از کشور و کاربران نظامینویس شبکههای اجتماعی هم بر روی آنها متمرکز شدهاند. اما اشاره به دو نکته لازم است.
اول اینکه گروه ترومن جایگزین گروه لینکن شده است و در تمام سالهای بعد از جنگ دوم خلیج فارس، سیاست نظامی آمریکا این بود که یک ناو هواپیمابر به همراه ناوگروه همراه در منطقه خلیجفارس حضور داشته باشد و در حال حاضر، این سیاست تغییری نکرده است. نکته دوم؛ چندی قبل ترامپ در توجیه خروج از سوریه و افزایش نیروها د رعربستان گفت: اونها پولش رو میدن. اگر همین جمله برای تحلیل لاطائلاتهای ترامپ کفایت نمیکند باید به مصاحبه پنجشنبه ترامپ با شبکه فاکس نیوز مراجعه کنیم. ترامپ در پاسخ به ابراز شگفتی مجری فاکس نیوز درباره «حمله نکردن به ایران» در پاسخ به سرنگونی گلوبال هاوک اینطور جواب داد: «ما (با حمله نکردن به ایران) حسن نیت زیادی (برای آمریکا) درست کردهایم. آنها یک پهپاد را که کسی در آن نبود، ساقط کردند… آنها عربستان سعودی را هدف قرار دادند. ما (آمریکا) به عربستان سعودی نظامیانمان را فرستادیم.» عربستان سعودی دارد پول (اعزام نظامیان آمریکا را) پرداخت میکند. شما میدانید که این موضوع هرگز قبلا اتفاق نیافتاده بود. ما به آنها گفتیم که شما باید پولش را بدهید و آنها دارند پول میدهند. آنها بهجز پول، چیز دیگری ندارند؛ فقط پول نقد».
پاسخ مقامات نظامی ایران به تهدیدات اخیر ترامپ
در سالهای اخیر مقامات نظامی ایران کمتر به سخنان تهدیدآمیز روسای جمهور آمریکا -بهویژه ترامپ- واکنش نشان میدهند و آنها را بیشتر سیاسی و بیارزش قلمداد می کنند.
در مورد ادعاهای اخیر ترامپ هم سردار رسول سنایی راد، معاون سیاسی دفتر عقیدتی سیاسی فرماندهی معظم کل قوا به تحلیل سیاسی این موضوع میپردازد و ان را فاقد اهمیت نظامی میداند: «مواضع رئیس جمهور آمریکا برای جبران شکست های متعدد در منطقه و جهان است. عقبنشینی نیروهای آمریکایی از شمال سوریه و اثبات غیر قابل اعتماد بودن آمریکا، موجب شده که آقای ترامپ برای جبران این شکست ها مواضع این چنینی بگیرد.» بهنظر می رسد که نظامیان ارشد آمریکا هم به خوبی از توان نظامی ایران آگاه هستند و تمایلی ندارند -حتی در ظاهر هم- با سیاستهای تهاجمی کاخ سفید همراهی کنند. ژنرال کنث مککنزی، فرمانده ستاد فرماندهی مرکزی ایالات متحده آمریکا، سنتکام، روز چهارشنبه یکم آبان در جریان کنفرانس «بررسی روابط آمریکا و اعراب در واشنگتن» با بیان این که یک قدرت جهانی[!] نمیتواند تنها یک تمرکز راهبردی داشته باشد، گفت: «ایران یکی از این اولویتها است؛ ولی مهمترین آنها نیست. ما دنبال جنگ با ایران نیستیم.»