بندگی زوال ونابودی درقبال دارد
اوضاع ناگواروطن، کشتارمردم بیگناه، معامله و وطنفروشی عناصرخاین به وطن، عدم درک مردم از عواقب اشغال ونابودی افغانستان، مرا به آن واداشت تا یک سلسله مسائل را با هموطنان خود درمیان گذارم.
سالهاست که کلمه ای “گلوبالیزشن” یا جهانی سازی درنشرات انترنتی جلب توجه میکند. سرمایه داران ومتفکرین غربی با انتباه ازنظریه انقلاب وحکومت کارگری جهانی کارل مارکس به فکرآقائی جهان وتشکیل دولت جهانی سرمایه داری شدند.
نیروهایی که درعقب مفکوره ی ایجاد دولت جهانی قرار دارند ” دیپ ستیت ” یا دولت زیرزمینی یا دولت سِری اضلاع متحده را تشکیل داده اند که باشاخه ی اروپائی اش ( گروپ راتشیلد ) یکجا عمل میکنند.
دولت سری خود را مافوق قانون پنداشته قوانین دولتی خود ودول مزدورخودرا نقض میکند. ازاین رو به نام ساختارمافوق دولتی یا ما فوق ملی نیزیادمیگردد. اشخاص وسازمانهای اصلی دولت مخفی پشت پرده بوده روی صحنه حضور ندارند. ولی کمیته سه صد، کنفرانس بلدربرگ، تری لاترال کمیشن یا کمسیون سه جانبه وکلب یا باشگاه روم ازجمله انستیتوت های ظاهری دولت مخفی یا “دیپ ستیت” به شمار میروند.
افغانستان بنابرموقعیت جغرافیائی وغنای منابع طبعی اش موقف خاصی جیوپولیتیک وجیواکانومیک ( وقتی مسائل سیاسی واقتصادی یک کشور یا یک منطقه به ارتباط جغرافیه اش بررسی میگردد ) درستراتیژی دولت مخفی دارد.
ستراتیژی دولت مخفی ایالات متحده وشرکای یهودی، انگلوساکسون واروپائی اش متوجه آسیای میانه، روسیه فدراتیف وجمهوری توده ی چین است .
برزژنسکی سترا تیژست امریکائی پولندی تبار با پیروی ازاحساسات ضد بشری ونفرت انگیزش، قرن بیست را قرن نابودی کمونیزم وقرن بیست ویک را قرن نابودی روسیه گفته است.
ستراتیژی دولت مخفی جهانی شامل نابودی روسیه واستفاده ازساحه وسیع آسیای میانه وروسیه به مثابه میدان نبرد وصحنه عملیات جنگی به مقابل چین میباشد.
ساختارمافوق دولتی یا دیپ ستیت جهت نیل به اهداف اش از ” پولیت تکنالوژی ” های مختلفه مانند انقلابهای رنگی، تروریست های نیابتی ، سنایپرها ( تک تیرانداز های مخفی ) پول و انواع نیرنگها استفاده میکند. تجارب سالهای اخیر یعنی بربادی افغانستان، تجزیه یوگوسلاوی، بربادی عراق، لیبی، سوریه وتعویض رژیم دراوکرائین نشان داد که خیلی موثر و موفقانه هم عمل میکند.
فراموش نباید کرد که درهمه این وقایع هدف یک چیزولی بهانه چیزدیگربود. معمرالقضافی به تمام شرایط اروپا وامپراتوری ” شروفساد، انفجاروانتحارورژیم چینج ” گردن مانده بود. صدام حسین که به کمک امریکا به قدرت رسیده بود دروازه زرادخانه های خودرا بروی متخصصین ملل متحد که بعضی شان امریکائی بود بازگذاشت. دوکتورنجیب الله جهت تامین صلح آماده هرنوع سازش بود. باآنهم دیده شد که همه شان مورد حمله نیروهای اهریمنی امپراتوری شروفساد قرارگرفتند. زیرا هدف اصلی قتل عام وفراردادن مردم، نابودی فرآورده های مادی ومعنوی وتاراج منابع طبعی این ممالک آزاد ومستقل بود ولی نفرت ازرهبران شان تنها بهانه بیش نبود. درارتباط به این موضوع باید گفت که یک تعداد عوام زده ها بنابرتعصب وتنگ نظری با ادعا های دگماتیک وبی اساس شان دولت جهوری دیموکراتیک افغانستان را مقصراوضاع کنونی افغانستان میدانند. درحالیکه باید بدانند که درلیبیا، عراق وسوریه “ح. د. خ. ا.” حکومت نمیکرد. اما آن ممالک مورد حمله وحشیانه امریکا ومتحدینش قرارگرفتند. واکنون چندان روزبهتر ازافغانستان ندارند.
وقایع چهل ساله ومخصوصن هفده سال اخیرافغانستان به وضاحت نمایانگرآنست که امریکا ازسالهای متمادی پلان داشت تابه بهانه ای افغانستان را اشغال وتاراج کرده جهت صدور تروریزم وحمله به روسیه وچین به تخته ی خیزخود مبدل نماید. ازاینروامریکا به هرشکلی که میشد بهانه ای تراشیده افغانستان را بدون درنظرداشت نوع دولت وحکومتش اشغال وشرایط امروز را بالایش تحمیل میکرد.
دولت سری جهت نیل به اهداف ستراتیژیک اش مجبوراست تا به حل یک سلسله معادلات تکتیکی درافغانستان وجمهوری های آسیای میانه بپردازد.
اهداف تکتیکی دولت سری درمنطقه ماعبارت اند از: اشغال افغانستان، نصب دولت دست نشانده، تاسیس پایگاه های نظامی، ایجاد فضای هرج ومرج قابل کنترول به کمک تروریستان طالب وداعش، سرقت معادن، تجارت تریاک، صدورتروریزم و نصب رژیم های پوشالی وایجاد پایگاه های نظامی درجمهوری های آسیای میانه. برخ بیشتری ازاین طرح ها درافغانستان عملی شده است. اما استقراروادامه وضع موجود برای قدرتهای بحری یعنی امریکا و اروپا فوق العاده مشکل خواهد بود چه رسد به تسخیر”هارتلند”* آسیای میانه وشکست روسیه فدراتیف وجمهوری مردم چین.
درشرایطی که ساحه تمدنی ما درجوارمدنیت های پرغرور و تسلیم ناپذیرقرار دارد، درحالتی که روسیه اتوریته وقدرت نظامی خودرا احیا نموده وچین قدرت اقتصادی دوم جهان گردیده. سازمان شانگهای وسازمان پیمان امنیت جمعی عملن فعال اند. ستراتیژی امریکا به ارتباط کنترول آسیای میانه روسیه وچین به جزاز«هلوسینشن» یا خطورخیالات واهی سمعی وبصری درمخیله بیماران روانی چون برزژنسکی ها، ولفوویچ ها وخلیلزادها چیزدیگری نمیباشد. بناا بهتراست این آقایون هرچه زودترسروکله ای شان را ازافغانستان گم کنند تا رویای عظمت طلبانه باداران شان به خواب پریشان تبدیل نگردد.
به اتکا براسناد بیشمار و به اساس آنچه نگاشته شد بیداد طالب وداعش درافغانستان پروژه انگریزی- امریکائی است. برخلاف انکارمکرر و بی شرمانه جنرالان نیروهای اشغالگر تروریستهای طالب وداعش توسط غرب ومتحدینش سپانسرشده، پشتیبانی، تقویه وتمویل میگردند.
دراین اواخرلشکرکشی نیروهای اجیررژیم مزدورکابل به خاطرسرکوب نیروهای مقاومت مردمی وتلاش جهت دستگیری وازبین بردن جنرال علیپورکه برضد تروریست های طالبی وداعشی رزمیده، ازخانه وکاشانه ومردم خود دفاع میکند یک بار دیگر خیانت ووطنفروشی مزدوران ارگ را برملا ساخته برادعای جعلی جنگ ضد تروریزم حامیان استعماری شان خط بطلان میکشد. من یقین دارم که مزدوران ارگ دستورحمله به نیروهای مقاومت مردمی راچه در واقعه قوماندان قیصاری وچه درمورد قوماندان علیپور”شمشیر” ازباداران امریکائی خودگرفته اند زیرا ازبین بردن طالب وداعش درافغانستان برخلاف اجندای امریکا بوده صدورتروریزم را به آسیای میانه به تعویق میاندازد.
دراین مقطع تاریخی که استعمارتلاش دارد تا قندهار را به مثابه پایتخت به طالب واگذارشود، تمامیت ارضی افغانستان وحیات ملیونها هموطن ما درخطراست.
مردم بادیانت وباشهامت افغانستان باید با الهام ازقیصاری وعلیپوردرسرتاسروطن درقریه ها وقصبه ها، در دره ها وکوهپایه ها به ایجاد هسته های مقاومت مردمی پرداخته نیروهای مقاومت مردمی راکمک وتقویه نموده به جنبش آزادیبخش ملی سرتاسری تبدیل نمایند.
باید خاطرنشان نمود که نیروهای مدافع مردم چون ماهی درآب، دربین مردم مصئون میباشند. پس ازمردم توقع میرود تا مدافعین خود را حمایه کرده به اجیران اجنبی تسلیم نکنند. ازرهبران فروخته شده وخاین که درطول چهل سال بالای شان تجارت نموده اند دوری نمایند. زیرا مزدوران اجنبی ازحساب شما به خوکان فربهی تبدیل شده اند که بازهم هرلحظه بخاطرپول وچوکی شما را تسلیم مرگ خواهند کرد. چنانچه قراریک خبردرگزارشنامه افغانستان حنیف اتمراین وطنفروش بینظیرمبلغ سی ملیون دالرجهت تقویه امنیت پایگاه نظامی بگرام ازسفارت امریکا گرفته وبعد دربدل پنج ملیون دالررهبران شورای شمالی بزرگ را برای حمایت پایگاه بگرام استخدام نموده است. بارک الله چه رهبران بی غیرت و وطنفروشی که درخدمت اجنبی نه تنهاهمه مقدسات خود را رهن دالرنموده اند، بل حا ضراند خون جوانان شمالی را با دالرمعامله کنند.
جوانان وطن ! سربازان وافسران شجاع !
مردم تان منتظرصلح وآزادی اند. به گروه های مقاومت مردمی پیوسته نظامیان خارجی ونوکران داخلی شانرا هدف قراردهید.
مردم ستمدیده ی افغانستان!!!
بیدارشوید، درک کنید که انتخابات پروژه امریکائی ونوکران شان است که با نیرنگ وفریب جاسوسان وستون پنجم شان را درشورای نمایندگان، سنا، حکومت وارگ نصب مینمایند. دراثرانتخابات ممکن یک تعداد افراد پاک وصادق ومردمی به انستیتوت های فوق راه یابند ولی تجربه هفده سال نشان میدهد که تحت شرایط اشغال غیرازداد وفریاد کاری را به نفع مردم پیش برده نمیتوانند. سرنوشت دکترمصدق درایران وداکترسلوادورالیندی درچیلی به مامی آموزد که پارلمان درموجودیت ستون پنجم خارجی نمیتواند کاری به نفع مردم کند. ازاین رو بهتراست تامردم خود را به خطرمواجه نه ساخته انتخابات را تحریم نمایند.
جهت اعاده حقوق مردم به تغییرسیستم ضرورت است. تعویض موره ها، شفابخش نمیباشد. مهم آنست که به اشغال وسیستم مستعمراتی خاتمه داده شود.
ازبین بردن سیستم ورژیم مستعمره کار رهبران ائتلافی نمیباشد. آنها فاقد مفکوره وطرح سیاسی به نفع مردم اند ( گفته اند ترکانی د بیزوکار نده ) همه ازیک قماش اند که به خاطرجیب خود سرچوکی های دولتی دعوا دارند. مردم باید به نیرنگ های شان فریب نخورند.
مبارزات ضداشغال وضد استبداد وخودکامگی به شکل چریکی ویا به شکل مدنی پیش برده میشود. مبارزه چریکی نسبت شناخت بهترازاوضاع محل مربوط به قوماندان های محلی است و من درمورد توصیه ای ندارم. مبارزه مدنی شامل گردهمائی ها، اعتصاب ها، مظاهره ها ونافرمانی های مدنی میباشد.
تجربه سالهای اخیرنشان داد که نیروهای اشغالگر و پادوهای داخلی شان همه گردهمائی ها ومظاهره ها را با انتحاروانفجاربه خاک وخون کشانیده مبارزه صلح آمیزرابرای مردم فوق العاده خطرناک ودشوارساخته اند. بدین اساس احزاب سیاسی مردمی نیزتحت انواع فشارهای سیاسی وپولیسی قرارداشته، نمیتوانند به رشد وسیع صفوف خود بپردازند.
مبرم ترین وظیفه احزاب مردمی مخصوصن احزابی که به ضد اشغال مبارزه میکنند؛ بسیج مردم به دورداعیه استقلال وطرد اشغال است.
فعالیت های حزبی به شکل کلاسیک مربوط به قرن گذشته شده است. دگرآنهمه شوروشوق انقلابی دیده نمیشود. کارگران صنعتی وزراعتی سازمان یافته وجود ندارد. تکتیک ها را باید تغییرداد. ایجاب مینماید تا تماس فزیکی اعضا با دفترحزب تقلیل یابد. صفوف موقف زیرزمینی بگیرند. همه تماسها، ابلاغیه ها ودساتیرازطریق انترنت صورت گیرد.
درداخل افغانستان اگراکثریت اعضا ی یک سازمان مخفی باشند خطرتقلیل می یابد. وطن مشترک منافع و وظایف مشترک سبب میشود تا همه طبقات واقشاریعنی ملیون ها نفرباهم کنارآیند. زیراهمه آزادی وسربلندی وصلح میخواهند. ودرلحظه ضرورت فورن درسطح می برایند ودین وطنی خود را ادا میکنند. به جزازستون پنجم ودلالان اقتصادی وسیاسی که منافع شان با اشغال گره خورده و دراشغال امرارمعاش میکنند.
نوع دیگرمبارزه صلح آمیزبه راه انداختن نافرمانی های مدنی است که خطرجانی نداشته ولی دربعضی موارد سبب خساره اقتصادی میشود. باآنهم به مقابل اهداف والا وبزرگ ومقدس یعنی صلح وآزادی ناچیزمیباشد. ومن یقین دارم که همه طبقات واقشارمردم به شمول سرمایه داران ملی درآن اشتراک خواهند کرد. نافرمانی های مدنی شامل عدم حضورکارمندان دفاتردروظیفه شان، بسته نمودن دوکانها ومغازه ها، تعطیل دروس مکاتب ویونیورستی ها وغیره میباشد.
دراخیرمیخواهم توجه خاص مبارز نستوه راه عدالت اجتماعی جناب شفیع عیار را به مطلب فوق جلب نموده وموفقیت شانرا درسازمان آب به مثابه سازمان جنبش آزادیبخش ملی افغانستان آرزو نمایم.
***
*هارتلند یا قلب زمین : مقصد ازآسیای میانه وافغانستان بوده کانسپت یا یک مفهوم جیوپولیتیک میباشد که به قسم نطریه درسال نزده صدو چهارمیلادی توسط “هلفورد مکندر” دانشمند جیوپولیتیک به انجمن شاهی جغرافیه بریتانیه ارائه شد. طبق نظریه هارتلند کثرت نفوس، غنای معادن ومنابع طبعی، وجود موانع طبعی که منطقه را احاطه ومصئون نموده است، کسانیکه هارتلند را درکنترول داشته باشند جهان را فرمان میدهند. ببینید که مرتکب چه اشتباهاتی شده که ” ای ام ” امروزما را فرمان میدهند.
درتهیه ای این مقال ازمنابع انترنتی استفاده شده است.
October 12.2018
http://www.razaqmamoon.com/2018/10/blog-post_40.html
https://www.youtube.com/watch?v=BqUTIFayJ_I
https://www.youtube.com/watch?v=5bHS02wOQds