افغانستان کشوری دارای تمدن پنجهزارساله با نامهای بزرگ ، مقدس ترین امانت تاریخی ومیراث عظیم نیاکان ما است . این سر زمین مشترک وباستانی زاد گاه وجایگاه تمام اقوام وملیتهای با هم برادر وباهم برابر است
مردم افغانستان همواره در برابر تجاوزات خارجی متحدانه جنگیده اند و در راه حفظ استقلال ، حراست از تمامیت ارضی ،حفاظت از حاکمیت و نوامیس ملی جانبازانه ، شجاعانه وفاتحانه دفاع کرده اند .
اما دشمنان افغانستان که هیچگاهی تاب رویارویی با مردم قهرمان افغانستان را نداشته اند با ایجاد تفرقه وبزر نفاق در میان اقوام ، ملیتها وراه انداختن جنگهای نیابتی زیر پوشش مذهب ،قوم ، سمت ، زبان وسایر تعصبات ، تبعیضات با حملات مداخله جویانه وتجاوزکارانه نزدیک به نیمی ازخاک کشور را بوسیله امیر ان دست نشانده وخوش معامله قرن نزدهم از بدنه کشور جدا ساخته و بر متباقی خاک آن توسط عمال وفادار خود حکم راندند وسرنوشت کشور را بدست گرفتند .
یکی از نمونه های بارز آن نسل کشی برادران شریف هزاره به امر امیرعبدالرحمن جابر و اعزام ناقلین ازدو سوی سرحدات جنوب وشرق مملکت به سمت شمال وغرب کشور و ادامه بازیهای جاه طلبانه در سایه ی استبداد برادران تربیت یافته* دیره دون *بخصوص هاشم جلاد ونوکران وفادارشان محمد گل مهمند وهواداران این پروسه منحوس آتش نفاق را شعله ورساخته که افغانستان را چندین مرحله از کاروان ترقی عقب نگهداشتند وبرمردم مستضعف افغانستان شرایط هولناک جنگ ونا امنی ، فقر ، مرض ،جهل ، بیکاری وبیماری ، ستم طبقاطی ،ستم ملی ، مذهبی ، قومی ، زبانی ، جنسیتی وانواع ستمهای وحشیانه ارتجاعی واستبداد ی را تحمیل نمودند .
ولی هرگزنتوانستند چرخش زمان را از سیر حرکت باز دارند.چنانچه در مسیر جنبشهای آزادی خواهی ، مبارزان وطنپرست از همان آغاز مبارزه ترقیخواهانه ، پرچم دموکراتیک خلق افغانستان را بر ضد ارتجاع فیودالی ، استبداد سلطنتی ، حامیان استعماری واستکباری آنها بر افراشتند که بالاثر آن با رویکار آمدن تحولات سیاسی تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان برای نخستین بار مردم افغانستان مزایای برابری وعدالت ،آزادی ودموکراسی را دروجود یک دولت دموکراتیک ومردمی با رگ ، خون واستخوان خود احساس کردند .
دولت مردمی با اتحاد ملی وتحکیم وجوهات مشترک مردم و مشارکت وسیع اقوام وملیتهای ساکن در کشور بدفاع از استقلال سیاسی ،تمامیت ارضی وحاکمیت ملی وبخاطر ترقی وپیشرفت کشور در عرصه های سیاسی ،اقتصادی ،اجتماعی وفرهنگی برنامه علماً تنظیم شده را رویدست گرفت که بر بنیاد آن رعیت از ستم ارباب ومظلوم از ظلم ظالم رهایی می یافت زیرا دولت دموکراتیک ومردمی حمایت از دهقانان وزحمتکشان ومواظبت از کارگران وتوجه جدی به تعلیم وتربیه ورشد فرهنگ وپیشرفتهای سیاسی واقتصادی کشور را در الویت کاری خود قرار داده بود وبالخصوص مسُله ملی وموضوع اتحاد خلقهای کشور بر مبنای اصول دموکراتیک وعادلانه وریشه کن ساختن انواع تبعیض ، تعصبات وتامین حقوق و آزادی های مردم عملاً در صدر وظایف دولت ملی مترقی ومردمی قرار داشت .
ولی این چرخش عظیم و تاریخی سعادت مردم افغانستان ، برای ارتجاع داخلی واستکبار جهانی غیر قابل تحمل بود ه وهمه در یک صف نا مقدس ، جنگ نیابتی قدرت را بنام مذهب براه انداختند که با فروپاشی حاکمیت حزب دموکراتیک خلق افغانستان ، مداخلات خارجی تشدید یافت و در اثر جنگهای تنظیمی ونیابتی پاکستان وقدرتهای بزرگ ، کشور به جولانگاه طالب ، داعش ، القاعده ، تروریزم وگروه های نو ظهور فنده منتالیست عرب وعجم مبدل گردید .
بنا بر آن، از همان آغازشورشها معلوم بود که جنگ به بهانه مذهب بر سر منابع طبیعی ، قدرت سیاسی وزمینه سازی برای تاخت وتاز بیگانه گان وچپاول منافع علیای مردم افغانستان بوده است که پیامد ناگوار آن منجر به ویرانی کشور ،تشدید فقر ، جهل ،مرض ،بیکاری وبیماری ،اعتیاد وترویج مواد مخدره ، نا امنی ،قتل وخونریزی ، تضاد قومی ،زبانی ،سمتی ،ستم ملی وسایر تبعیضات وتعصبات گردید که در شرایط تضعیف ملی ، سرنوشت مردم ومنابع اقتصادی کشور دستخوش بازیگران دو رویه ، تاراجگران خارجی وارتجاع غارتگر داخلی گردید و دولت های اخیر و نا کار آمد افغانستان نیزدر همراهی با آنها از عاملین منفی و نمونه های خطرناک آن میباشد .
با توجه به اوضاع نابسامان موجود، بحران عمومی سراسر کشور را فرا گرفته وروز تاروز تضاد های قومی وبرتری جویی ،خود کامگی ،قومستیزی به شغل روتین زورمندان محلی و بالا نشینان نظام مبدل گردیده است . چنانچه گفته میشود که دولت خود خوانده ی وحدت ملی یکی از بازی کنان مهم برتری جویی قومی بوده بادریغ ودرد که ادامه چنین تنشها کشور را به سوی پرتگاه نزدیک میسازد .
در چنین حال وهوا، نفوذ عوامل استخباراتی خارجی در قدمه های نظام وحتا پارالمان کشور غیر قابل تردید دانسته میشود. همه میدانند که رژیمهای آخوندی ایران وکرنیلهای پاکستانی از خدا چی میخواهند طوریکه دیده میشود پاکستانیها مناطق تحت نفوذ عاملین خود را درافغانستان توسط تروریستان مذهبی سیاهپوش ساخته و ایرانیها توسط اشخاص نفوذی خود با تبلیغات مذهبی بر سر برخی از گروه ها کلاه سبز گذاشته ، امر ونهی خمینی را در گوشه و نقاط کشور ما رایج میسازند .
هردو رژیم و حامیان بین المللی شان بخاطر پارچه کردن سرزمین ما همچون خورد ساختن لقمه ها ، مانند افعی به بلعیدن مناطق در وطن ما دهن باز میکنند. مزید بر آن جنگ ویرانگری ، حملات تروریستی وانارشیزم در گوشه ونقاط مختلف وبخصوص پایتخت کشور بیداد میکند که روزانه جان صدها انسان بیگنه را میگیرد ودر کلیت خود اوضاع بحدی ناگوار است که قوای نظامی خارجی نیز از مهار کردن آن عاجز بنظر میرسد . با وصف جانفشانی ، ایثار وفدا کاری صفوف قوای مسلح ونیروهای امنیتی کشور که بدفاع از وطن کاملاً آماده وایستاده اند، ولی بنا بر نبود مواظبت لازم دولت از قوای مسلح وارگانهای امنیتی ،هنوز مشکلات امنیتی وجود دارد .
با این حال مبارزه برای نجات وطن وتامین عدالت هم حق وهم وظیفه است. یعنی تلاش بخاطر رهایی مردم ازانواع ستم حق مسلم وطنپرستان ورسالت تاریخی صاحبان اصلی خاک وسرزمین مشترک ما میباشد که بادرک از اوضاع پیچیده کشور ، همه اقوام وملیتهای ساکن کشور در یک صف مقدس ومتحد در مبارزات عادلانه واصولی ، برای نجات از وضع موجود وبخاطر وحدت واقعی اقوام وگروه های مردم برای سلامتی ملی وتامین عدالت وبرابری بربنیاد بافت اجتماعی ومنافع مشترک ملی با دید گاه های روشن درجغرافیای بزرگ انسانیت متحدانه به پیش میروند.
در همین حال صدای دادخواهانه مبارزه با ستم ملی وبدفاع از اقوام محروم درکشورطنین انداز است که با استفاده از جوسیاسی موجود حتا برخی از زورمندان محلی نیز توجه جوانان کم معلومات را بخود جلب نموده و با استفاده ابزاری از احساسات پاک مردم ،حسایت های زبانی را دامن زده و خود را نماینده قومی قلمداد میکنند .
ولی بهر صورت مبارزه برضد انواع ستم از جمله ستم ملی بخاطر نجات مردم از بدبختی وفلاکت وبمنظورترقی و تامین آزادیهای دموکراتیک ،تامین حقوق وعدالت ، تحکیم اتحاد وهمبستگی از وظایف بنیادی و حق مسلم هر تبعه وشهروند کشور است که با اهداف عمومی وهمبستگی ملی همخوانی داشته باشد .
در همین حال باید گفت که مبارزه بر ضد ستم ملی وانواع ستمها قبل از همه با توجه به شرایط وامکانات موجود کشور و آسیب پذیری های اجتماعی ومیزان معادلات سیاسی در سطح ملی وبین المللی ، نیازمند اتحاد وهمبستگی ملی وقومی در وجود شخصیتهای با اعتبار وخدمتگار مردم ونماینده گان واقعی توده های زحمتکش وقشر روشنفکر ترقی خواه در وجود یک جنبش گسترده وهمگانی میباشد که وحدت ملی وعدالت اجتماعی را تحقق بخشد.
واضح است که هدف هر قدرشریفانه هم باشد با بیان احساسات وشعار های هیجان انگیز وکم توجهی به معادلات سیاسی و شرایط موجود کشور،ثمربخشی مبارزه را مشکل میسازد. در کشوری عقب نگهداشته شده وغرق در جهل که حدود هشتاد فیصد نفوس آن محروم از سواد ودانش سیاسی بوده ، خاک وآب آن پایمال دهشت افگنان خارجی ، تروریستان، گروهای مذهبی تندرو ، آدمکش وسرنوشت مردمش بدست بیگانه ودولتش در دست عوامل سر سپرده و تحت الحمایه ، دارایی ملی ومنابع طبیعی آن آماج چپاول غارتگران باشد .
در چنین کشور بیمار با تن زخمی وخونین غرق در نفاق وتفرقه های گوناگون چگونه میتوان بنحوی سخن از خود مختاری زد ؟ علی الرغم توجیه شرایط تحمیل شده باید در نظر داشت که تمام اقوام زحمتکش افغانستان یکجا کار وتولید میکنند ویکسان زحمت و ستم کشیده استثمار میشوند ودر حملات انتحاری دشمنان افغانستان خونهای پاک ملیتهای شریف تاجیک ، پشتون ، هزاره ، ازبیک وسایرین یکجا ودر یک مکان ریخته، تابوتهای خونچکان پشتون تاجیک هزاره وازبیک پهلو به پهلو وگورهای خونین شان در کنار هم قرار دارد . زیراکه تمام اقوام وملیتهای ساکن در کشور دوست ودشمن مشترک دارند .
بنا بر آن میتوا ن بجای دوری وفاصله ها ، با تکیه بر وجوهات مشترک وتجارب ترقیخواهانه ، عادلانه ودموکراتیک ، راه های برونرفت لازم وعملی را متحدانه جستجو
نمود طوریکه در قانون اساسی کشور با وضاحت کامل گفته میشود که افغانستان کشور واحد وغیر قابل تجزیه بوده خانه مشترک همه اقوام ومردم افغانستان است .
بنا بر آن موضوع تامین عدالت ومسُله ملی نیازمند تعمق بیشتر وتفکر جمعی با مشارکت صاحبنظران ، آگاهان امور واندیشمندان مجرب وآگاه با میکانیزم وسیع ودقت لازم سیاسی بوده که درونماییه ی یک راه حل اصولی همه جانبه وپایدار را تشکیل بدهد .
با توجه به اوضاع موجود کشورطوریکه معلوم است در مرکز ومحلات بنحوی خود مختاری فراوان وجود دارد .هرکه بر قدرت خود مینازد وبمیزان دارایی جمع وجور کرده خود فخر میکند باشعار های جاه طلبانه کسب شهرت میکند ولی در راستای نجات منافع علیای کشور از دست دزدان وغارتگران، با سکوت میگذرد .
همین اکنون در شمال شرق وشرق کشور از معادن سنگهای قیمتی توسط مزدوران طالب وداعش به پاکستان انتقال داده میشود . بنا بر آن اوضاع جاری خواهان عکس العمل قانونی واصولی کلیه اقوام و نیروهای وطنپرست ، ترقیخواه ، عدالت پسند ومسُولین امور است که دولت را در راستای حفاظت از منابع طبیعی وجلوگیری از سبوتاژوغارت منافع علیای کشور ملزم ساخته و در راستای تامین صلح وامنیت ، دفاع از حق شهر وندی و تحقق عدالت ، با کار آیی ، کنار آمدن ، تفاهم و راه اندازی اجماع عمومی ، صلحآمیز وگفتمان فراکیر با جلب توجه همگانی به بهتر شدن اوضاع وتامین عدالت گامهای متحدانه برداشته شود.
در حال حاضر اوضاع پیچیده وپرتنش افغانستان نشاندهنده آنست که گروه های پرتاب شده ازسوی کشور های همسایه وعربی ،اعم از تیمهای استخباراتی خارجی در برخی قریه ها ومناطق بخصوص در سمت شمال وشمالغرب کشور تلاش به شستشوی مغزی وتغیر عقاید کودکان داشته ، زنان ، دختران ونوجوانان محروم ساخته شده از مکاتب ومدارس را به فرا گیری استعمال اسلحه و دستیاری به دهشت افگنان مجبور میسازند . همین اکنون در گوشه وکنار کشور گفته میشود اکثراً جوانان به زنده گی امروز وفردای خود اطمینان نداشته جمع کثیری از آنها بیمار ، بیکاروبرخی معتاد وجمعی بناچاری راه مهاجرت در پیش میگیرند .
بنا بر آن شرایط خطر ساز موجود وراه نجات از آن ، مستلزم نزدیکی وهمدیگر پذیری اقوام بزرگ وتوده های شریف بهم بسته وخود جوش مردمی دارای ریشه های تاریخی وپیوند های عمیق خونی میباشد . بالعکس در چنین برهه حساس تاریخی با از دست دادن فرصتهای موجود ، نا شکیبایی و رویا رویی قومی *ازهر طرفی که باشد* بازی با آتش بوده واز چاله بچاه رفتن وکشور را به پرتگاه نزدیک ساختن ونقض حریم انسانیت بوده و چنین کاروانی ازین مسیر به سرمنزل مقصود نخواهد رسید . ولی برنده اصلی آن ، خارجیها ،دزدان داخلی ، دلالان مذهبی ، غارتگران منابع طبیعی کشور ،تیکه داران جنگ واجیران مزدور صفت خارجی خواهد بود .
بنا بر آن تلاش خستگی ناپذیر حق خواهی ،عدالت پسندی ومبارزه برضد انواع ستم واز آن جمله ستم ملی ، بخاطر آزادی ، برابری اجتماعی وتامین حقوق شهروندی، رسالت مهم داد خواهان عدالت پسند وترقیخواه کشوراست که با مشارکت سیاسی ، اتحاد وهمبستگی ،تفاهم وهمدیگر پذیری وتکیه بر وجوهات مشترک بخاطر وحدت واقعی ملی وتحکیم پیوند خلقها ی افغانستان با گذشت وحوصله مندی واستواری و با عزم آهنین پرچم مبارزه مشترک را بخاطر تحقق خواسته ها واهداف شریفانه زحمتکشان افغانستان از هر قوم ، سمت وزبانی که باشد متحدانه بر افراشت وبرای کشور واحد وتجزیه ناپذیر افغانستان عزیزوتوده های خود جوش آن متفقانه اندیشید وجغرافیای بزرگ انسانیت را از چنبره کوچک قومی آزاد ساخت . با عرض حرمت
عبدالو کیل کوچی