فرزاد رمضانی بونش – پژوهشگر مسائل منطقه اي – شمس
پيشينه روابط
نزديكیهاي زباني، فرهنگي و نژادي ايراني و هندي در حداقل سه هزار سال رابطه مستمر تاریخی، دو تمدن را داراي روابط پردامنهاي كرده و در طول سدههاي طولانی نيز ادامه داشته است. ایران و هند تا سال 1948 مرزهای مشترک طولانی زمینی و دریایی و حوزه جغرافیایی و تاریخی مشترکی داشتند. در دوران نوين نيز ایران و هند پس از استقلال هند برقرار و پيمان دوستياي با نام «صلح و دوستي ابدي» را امضا نمودند. روابط ایران و هند پس از انقلاب اسلامي با توجه به نقش متغیرهای مختلف تا پايان جنگ سرد، بهبود قابل توجهي را به خود نديد، اما با فروپاشی شوروی، بروز بحران افغانستان و اهمیت یافتن کشورهای آسیای مرکزی برای هندوستان بسترهايي براي نزدیکی بيشتر ایران و هند فراهم شد . در چند سال گذشته سفر نارندرا مودی، نخست وزیر هند به ایران در خرداد ماه سال ۹۵ (اولین دیدار نخست وزیر هند از ايران در ۱۵ سال گذشته)و امضا تفاهمنامه ای به ارزش ۵۰۰ میلیون دلار برای توسعه بندر «چابهار» و سرمایه گذاری برای احداث خط آهن ، توافق سه جانبه ایران، هند و افغانستان برای احداث کریدور حمل و نقل بین المللی در چابهار به گسترش روابط كمك كرد.
بايسته هاي گسترس روابط با دهلي نو:
جايگاه رو به افزايش هند در جهان
از میانه قرن بیستم اهداف اقتصادی وزنی فزاینده در سیاست خارجی دولتهاي هندي کسب کرد و تغییر ائتلافهای نخبگان سیاسی در درون هند بهگونهای رقم خورد که تا اوایل دهه 1990، نهروئیستها جایگاه مسلطشان را به نفع ائتلاف لیبرالها و سپس ملیگرایان هندو از دست دادند. رشد ائتلاف نخبگان لیبرال و ملیگرایان هندو بر سیاست داخلی و خارجي هند با كاهش وزن اهداف ایدئولوژیکی و افزايش ضریب اهداف رفاهی در کنار حفظ جایگاه نسبی اهداف امنیتی شد و باحضور توسط ملیگرایان هندو تداوم یافت. در اين بين تغییرات محیط بینالمللی سبب بازتعریف اهداف سیاست خارجی کشور در حوزههای مختلف ژئوپلیتیکی خارجی شد . در اين ميان جهان شاهد افزایش جایگاه هندوستان بهعنوان قدرت اقتصادی و قدرت منطقهای است. هندیان نیز با درک جایگاه و اهمیت استراتژیک روندهاي جهاني به تکاپو افتادهاند تا جایگاهی درخور، دستوپا کنند. در اين بين هند خواهان ایفای نقشی جهانی در تحولات بینالمللی، احیای ارتباطات سنتی با کشورهای مختلف در حوزه هايي چون خاورميانه و آسیای مرکزی و فراتر از آن است و اين افزايش اهميت به یکی از مهمترین اولویتهای استراتژیک دولت هندوستان تبدیلشده است. در همين راستا هند تلاش کرده است تا با راهاندازی اندیشکدهها و نهادهای علمی جای پای این کشور را در جهان محکمتر سازد و به بررسی راهکارهای موجود برای گسترش حضور این کشور در مناطق نزديك تر به خود بپردازد.
در وضعيت كنوني نيز به نظر ميرسد هر چند بیشترین علاقه هندی ها معطوف به حضور در منطقه شرق و جنوب شرق آسیا و نیز منطقه شبه قاره و آسیای غربی و کشوهای همجوار خود مانند افغانستان و پاکستان باشد، اما بايد توجه داشت كه هندوستان از قدرت های اقتصادی جهان بوده و در حال گسترش این قدرت است. اين كشور بزرگترین دموکراسی جهان را داشته و با روابط دو جانبه و چند جانبه در مسائل منطقه ای مي تواند نقش بسیار مؤثر در حوزه بین المللی ایفا کند و از جناحهای رقیب امتیاز گیرد. در سیاست خارجی واقع گرایانۀ هند در جهت نظم بخشی به آینده نظام بین الملل برای شکل دادن آیندۀ نظم جهانی اين كشور با استمرار وضعیت گذشته و استقلال در بازیها به ايفاي نقش بسيار مهتري چشم دوخته است. گذشته از اين این کشور دارای مؤلفههای اصلی قدرت، یعنی گستردگی، جمعیت و قدرت نظامی است و اندیشهی کسب حق وتو در شورای امنیت را در سر میپروراند. همچنین هند با عضویت در جنبش غیرمتعهدها و گروه بریکس، حضور در مجامع بینالمللی جايگاه رو به افزايشي هند در جهان كسب كرده است.
آنچه مشخص است هر چند جنوب آسیا در گذشته جایگاه مهمی در سیاست خارجی ایران نداشت، اما اگر به اهمیت هند در سیاست خارجی آیندهی ایران توجه کنیم، در واقع هند با جمعیتی بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفر، گستردگی سرزمینی بیش از دو برابر ایران و عضویت در باشگاه هستهای، دارای توانایی بالایی در تأثیرگذاری منطقهای و حتی جهانی است.
جایگاه و اهمیت ایران از نگاه هند
هند به ایران به مثابه قدرت بزرگ منطقه ای و تاثیر گذار بر تحولات منطقه ای و بین المللی نگاه می کند. همچنين در گذشته بسياري از احزاب هند از برنامه هسته ای ایران حمایت کرده اند و افکار عمومی هند نيز ديد مثبتي به ایران داشته است. به علاوه دو حزب مهم کنگره و بی جی پی ( از احزاب عمده و اصلی) نگاه مثبتی به ايران دارند. در واقع رهبران هندی با وجود چالشهای يك دهه گذشته، همواره کوشیدهاند سطحی از روابط با ایران را حفظ و با درک نقش ایران ضمن حفظ روابط با قدرتهای بزرگ حاضر به چشمپوشی از روابط خود با تهران نباشند.
حوزه هاي گسترده همکاریهای منطقهای، سیاسی، ژئوپلتیک و بین المللی دو كشور
هندوستان و ايران در دهه هاي گذشته منافع مشترك فراوان منطقهاي داشتهاند. آنها داراي منافع استراتژیک و قانونی در ثبات و امنیت افغانستان ، نقش مهمي در بازسازي و توسعه افغانستان، عضویت در پیمان شانگهای، هستند. به علاوه ایران و هند به عنوان دو قدرت منطقه ای در حال رشد، می توانند بسترهای همکاری استراتژیکی موثری در منطقه داشته باشند. چنانچه در حوزهی آسیای مرکزی منافع مشترک فراوانی چون توسعهی بندر چابهار و آسانتر شدن دسترسی آنها به آسیای مرکزی، توسعهی بندرهای ایران برای هندوستان در رویارویی با فعال شدن بندر گوادر پاکستان توسط چین و.. دارند.
بسترهای همكاري دفاعي – امنيتي:
منافع اقتصادی و امنیتی پیوند نزدیکی با یکدیگر دارند. به عبارتی قدرت نظامی و نفوذ سیاسی از مؤئلفههایی مهم هستند که به پیش برد اهداف اقتصادی هند در سیاست خارجی هند کمک میکنند. دراینبین هند از استقلال با چالش اسلامگرایی افراطی مواجه بوده و مقابله با جداییطلبی، تروریسم، جرائم سازمانیافته فراملی از قبیل مواد مخدر و امتداد این نوع همکاری به عرصههای دیگر مد نظر دهلی بوده است. در واقع از آنجا که امنیت ملی هندوستان در جهت ایجاد منطقهای امن و با ثبات، جلوگيري از رشد گروههای رادیکال چون داعش و… است هر دو کشور نسبت به پیشرفت تروریسم در خاورمیانه، در سوریه، عراق، افغانستان و سایر مناطق همسایگی خود نگرانی هایی دارند. لذا دو کشور میتوانند همکاریهایی امنیتی و اطلاعاتی در حوزههای مدنظر چون مقابله با تروريسم و مواد مخدر داشته باشند. به علاوه در بعد دفاعی دو دولت تاکنون چندين دور گفتگوي استراتژيک در زمینه همكاري دفاعي امنيتي انجام دادهاند و اكنون زمينههاي همكاري براي دو كشور فراهم است.
بسترها و فرصتهای اقتصادی:
هند با جمعیتی بیش از یک میلیارد و دویست میلیون نفري چهارمین اقتصاد بزرگ دنیا و دومین کشور پرجمعیت جهان است. رشد اقتصادی حدود 8 درصدي باعث شده هندوستان، از مصرف کننده بزرگ انرژي در دنيا باشد و در آینده به سومين مصرف کننده بزرگ انرژي پس از امريكا و چين بدل گردد. لذا هندوستان همچنان به ایران به عنوان منبعی جهت تامین انرژی خود مینگرد و دو کشور میتوانند در راستاي تنوع سازي بازارهاي صادراتي و وارداتي انرژي خود همكاري هايي بيشتري داشته باشند. گذشته از این ساختار اقتصادی دو کشور ایران و هند مکمل یکدیگر هستند و در بسیاری از زمینهها نقش مکمل را دارد. لذا هر چند حجم مبادلات غيرنفتي دو کشور هندوستان و ايران در يك دهه گذشته فراز و نشيب هايي داشته است، اما شرایط نوین میتواند به همكاري دو کشور در بخشهاي گوناگون خودرو، فناوري اطلاعات و منسوجات ايران، تولید دارو، خدمات فنی و مهندسی و … کمک کند. علاوه براين جدا از توجه به بسترهاي همكاري در اتحادیه اوراسیا، سازمان همکاری شانگهای و توافق چابهار کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب، سیستم حملونقل چندمنظوره (کشتی، ریل و جاده) 7200 کیلومتری برای اتصال اقیانوس هند و خلیجفارس به دریای كاسپين از طریق ایران از حوزه هاي مهم همكاري آينده است. در بعد ديگري بر اساس برخی برآوردها، مسیر چابهار به همراه کریدور میتواند تجارت را به مجموع 170 میلیارد دلار از هند به اوراسیا افزایش دهد.
بسترها و فرصتهای فرهنگي: در واقع پيشينه روابط فرهنگی ایرانیان و هندیها شناخته شده است. ارتباط عميق تمدني و فرهنگي گذشته ، حضور قدرتمند فارسي در سده هاي گذشته در هند ، حضور 150 میلیون مسلمان، جمعیت شیعه نزدیک به 30 میلیون ، پارسيان ايراني تبار و… از بسترهاي مهم گسترش روابط بين ايران و هند است.