کدام استقلال ـ عبدالو کیل کوچی

عمومی

همسنگر عزیزم  و هموند  مهربان

همرزم راستینم  و همفکر جا ودان

اندیشه و نگارش احساس  پاک  تو

آثار بی بدیل و هد فمند و نا ب  تو

از خاطرات رزمی و دوران افتخار

از سا لگرد آزادیی  خاک این دیار

شایان مرحبا وهزاران ستایش است

حماسه ی نبرد خروش همایش است

آموزه ی زصفحه تاریخ  میهن است

توفیق مابه نوزده صدنزده روشنست

اما از آن چه مانده بجا تا به اینزمان

جز افتخار خاطره ی نام  بی نشان

بآنکه در مسیر هدف خوب بوده ایم

اما بکا ر با همی ، مغلوب بوده ایم

آیا چنین‌ نبود  که  جلال  الد ین را

غازی امان و اکبر و جما لد ین را

دردا که این وطن تحمل نکرد شان

چیزی که ماندگار بشد نام  جاودان

آزاد گی ز سوی لعینا ن حرام شد

بر ضد اعتلا  و ترقی قیا م   شد

آن رهبران   جنبش  آزادیی وطن

قربا نیی مد اخله ی   نا  تما م  شد

واضح بود که مردم ما باشهامت اند

اما درین پروسه  اسیر غرامت اند

خون میدهیم هزینه یک قرن پیشرا

درمان نکرده یم هنوززخم نیش را

من آنیم که استقلال خاک خویش را

زیر سوال برده ،  تعالیی  پیش را

اماگذشت آنهمه اکنون به سالها ست

کآزادیی وطن همه درکام اژدهاست

کشوراسیر لشکر بیگانه گشته است

درزیرپای اجنبی ویرانه گشته است

بر خا ک ما  چو آمر و آقا بتا ختند

ما را میان کشور ما ، برده ساختند

آزادی ام کجاست که محکوم مطلقیم

بی سرنوشت راه خم و پیچ  مغلقیم

در پهنه زمانه چه وقت شادبوده ایم

بآ نکه  مدتی همه  آزاد  بوده ایم

آزاد گی به هلهله  و سالگرد نیست

آمادگی عمل بجزاحساس درد نیست

اما شود به  وحدت و نیروی  اتحاد

آزاد گی موفق  و آزادی  زنده  باد

در اتحا د ما ، وطن   آباد میشود

روزی وطن  بلا خره  آزاد میشود

آنگاه بنازم ازدل وجان برسعا دتش

با افتخار  بر همه   گویم  مبارکش

عبدالو کیل کوچی