آیا دست سعودی‌ها به گنبد شمالی قطر می‌رسد؟ ـ سیاوش فلاح‌پور

عمومی

این روزها پای منابع طبیعی بیش‌از هر زمان دیگری به تحلیل وقایع سیاسی جهان باز شده است، تفسیر تحولات مربوط به انقلاب‌های بهار عرب و یا جنگ داخلی سوریه، براساس بحران آب و یا گاز، از قابل توجه‌ترین نمونه‌های این رویکرد به شمار می‌روند

بحران اخير خليج‌فارس و قطع روابط سياسي 4كشور عربي با قطر نيز از اين قاعده مستثني نبوده و با توجه به موقعيت ويژه دوحه در توليد و صادرات گاز، به سختي مي‌توان بدون درنظر گرفتن نقش منابع طبيعي به درك صحيحي از اين بحران رسيد. قطر بعد از ايران و روسيه، صاحب بيشترين ذخاير گازي جهان و همچنين بزرگ‌ترين كشور عربي صادر‌كننده گاز به‌حساب مي‌آيد، اين در حالي است كه عربستان سعودي از لحاظ ذخاير گاز طبيعي مايع، در رتبه پنجم در سطح جهاني قرار داشته و حجم صادرات اين كشور فاصله چشمگيري با همسايه كوچكش، يعني قطر دارد.

بدون شك، در اقتصاد قطر، حرف اول و آخر را گاز طبيعي و اصلي‌ترين ميدان گازي اين كشور، يعني گنبد شمالي مي‌زند. گنبد شمالي، بزرگ‌ترين ميدان گازي جهان به شمار مي‌رود كه در ميانه خليج‌فارس و بخش شمالي سواحل قطر قرار گرفته و با ميدان گازي پارس‌جنوبي ايران مشترك است.

اين ميدان گازي در سال1971 كشف شده و در 1989 صادرات گاز از آن آغاز شد، يعني تنها 6سال پيش از آخرين كودتاي دوحه؛ كودتايي كه به واسطه آن، امير اسبق قطر كه از متحدان عربستان در منطقه به شمار مي‌رفت، درحالي‌كه براي سفري چندروزه، دوحه را به مقصد قاهره ترك كرده بود، براي هميشه امكان بازگشت به كشور خود را از دست داد. اين كودتا مقدمه‌اي بود بر بيش از دودهه فرازونشيب و تنش ميان عربستان سعودي و حاكمان جديد قطر كه تا امروز نيز ادامه دارد.

آغاز به‌كار ميدان گازي گنبد شمالي و كودتاي1995، زمينه را براي استقلال سياسي-امنيتي كشور كوچك قطر از عربستان سعودي فراهم كرده و اين شيخ‌نشين را وارد مسيري كرد كه ديگر همسايگان عرب آن در خليج‌فارس، همچون بحرين، امارات و يا حتي كويت از ورود به آن ناتوان بوده‌‌اند.

به اين ترتيب، قطر به پشتوانه منابع گازي خود، از حياط خلوت سياسي-اقتصادي عربستان، به بازيگري مؤثر در سطح تحولات خاورميانه تبديل شده است كه در بسياري از مواقع، منافع متضادي با شاهزادگان سعودي دارد.اقدامات جداگانه و ناهمخوان قطر نسبت به سعودي‌ها، محدود به منطقه نبوده و اين كشور طي دو دهه گذشته همواره تلاش كرده در سطح بين‌المللي نيز موقعيت ويژه و جداگانه خود را داشته باشد،

به‌طوري‌كه اكنون بزرگ‌ترين پايگاه نظامي آمريكا در خاورميانه (العديد) در قطر قرار دارد و حتي در نتيجه تلاش‌هاي ديپلماتيك و اقتصادي اين شيخ‌نشين كوچك، دوحه به كانال‌هاي ارتباطي مخصوص خود با مسكو دست يافته است. منابع حاصل از فروش منابع گازي قطر، صرف حمايت از گروه‌ها و جرياناتي در ليبي، مصر، سوريه، فلسطين يا حتي عراق مي‌شود كه نه‌تنها مورد تأييد عربستان نيستند، بلكه حتي براي اين كشور تهديد به‌حساب مي‌آيند.

از سوي ديگر، سرمايه‌گذاري گسترده قطر در حوزه رسانه كه منجر به برتري چشمگير نفوذ رسانه‌اي اين كشور در جهان عرب و اسلام نسبت به عربستان سعودي شده نيز از ديگر دلايل حساسيت رياض نسبت به دوحه طي سال‌هاي گذشته بوده است. البته تنش‌هاي ميان قطر و عربستان پديده‌اي جديد نيست و به موازات فراهم شدن زمينه‌هاي استقلال دوحه و تغيير اين كشور از يك متحد مطيع، به رقيبي منطقه‌اي كه در برخي مواقع، فاصله چنداني از يك تهديد براي رياض ندارد، آغاز شد.

اولين بحران، تنها يك سال بعد از كودتا در قطر رخ داد؛ كشورهاي عربستان، امارات، بحرين و مصر در تلاشي مشترك، زمينه را براي وقوع كودتاي مجدد در دوحه با هدف بازگرداندن امير اسبق قطر از ابوظبي به دوحه انجام دادند، تلاشي كه با شكست مواجه شده و روابط ميان حاكمان جديد دوحه با شاهزادگان سعودي را از آنچه بود، بد‌تر كرد.

بحران دوم در حوادث جهان عرب در سال2011 و حمايت قاطعانه قطر از موج انقلاب‌ها شكل گرفت، درحالي‌كه موضع عربستان سعودي در تمامي اين كشورها به جز سوريه، حمايت از ديكتاتورهاي عرب همچون حسني مبارك و حفظ وضع موجود بود. رويارويي نيروهاي وابسته به قطر و عربستان در مصر و با حمايت رياض از كودتا عليه مرسي، به اوج خود رسيد، تا جايي كه منجر به فراخواندن سفراي 3كشور عربستان، امارات و بحرين از دوحه وقطع موقت روابط ميان اين كشورها شد.

اين بار و در سال2017 اما نشانه‌هاي زيادي به چشم مي‌خورد كه عزم شاهزادگان سعودي براي دست‌اندازي به منابع انرژي قطر و مهار اين شيخ‌نشين كوچك، جدي‌تر از هر زمان ديگري است.اقداماتي نظير محاصره همه‌جانبه قطر و يا اخراج اتباع اين كشور، در تاريخ روابط كشورهاي شوراي همكاري خليج‌فارس سابقه نداشته، اين در حالي است كه با رجوع به منطق تجاري حاكم بر دولت ترامپ و اراده اين دولت براي غارت ثروت‌هاي طبيعي كشورهاي خاورميانه به هر قيمتي، واضح است كه عربستان از حمايت جدي آمريكا نيز در مقابله با قطر برخوردار است.

اين در حالي است كه طي روزهاي گذشته و به موازات تشديد مواضع برخي كشورهاي عرب به همراهي آمريكا عليه قطر، اروپا، تركيه و ايران نيز در سطوح مختلفي به حمايت از دوحه و حل مسالمت‌آميز بحران خليج‌فارس پرداخته‌اند.بدون شك درصورت ناكامي مجدد شاهزادگان سعودي در تغيير ساكنان ديوان اميري دوحه و عدم‌دسترسي اين كشور به منابع گازي قطر، عربستان خود را وارد بحران تازه‌اي در سطح منطقه كرده است.