طوریکه معلوم است آقای کرزی با نمایش نیرنگهای سیاسی ، جلب اعتماد خارجی ها و در هماهنگی با زور سالاران داخلی وکوشش برای تحمیق واغوای مردم ، بدست آوردهایی چون مقام ریاست جمهوری و القاب افتخاری نایل گردید و تا هنوزهم در کنار ارگ چسپیده است
حامد کرزی که پس ازهجوم نیروی های بیشتراز چهل کشور جهان در راس ایالات متحده امریکا بار دیگر به افغانستان آمد وبه اریکه قدرت تکیه زد ،درزمان حکمروایی خود بار ها میگفت که خارجیها بدنبال منافع خود در افغانستان می آیند . اکنون با ترفند تازه ی میخواهد پای چند کشور دیگر را نیز در افغانستان بکشاند .
با توجه به نشرات خبری تلویزیون ایران مورخ ۲۴ اکتوبر ۲۰۱۶ از زبان ریس جمهور پیشین افغانستان گفته است که « امریکا به شکست در افغانستان اذعان کند واز امریکا خواسته است تا از ایران ،هند ،روسیه وچین برای صلح و آرامش در افغانستان کمک بگیرد » بآنکه این پیشنهاد ظاهر خوبی دارد ولی در مورد شکست امریکا در افغانستان باید گفت اگر هدف کرزی بزعم خودش به تحمیق گرفتن مردم نباشد چطور وچگونه کلمه شکست را بیک ابر قدرت جهان ، مجهز با تمام سازوبرگهای اقتصادی ونظامی پیشرفته آنهم در شرایط تک قطبی اداره جهانی نسبت داده آیا این امر پنهان کردن حقایق و خاک زدن به چشم ملت نیست که قوتهای نظامی جامعه جهانی در راس امریکا را در برابر چند تا طالب والقاعده وداعش نا کام وشکست خورده بخواند ؟
این سوالیست که پاسخش را هم امریکا وهم کرزی و یارانش وهم اطفال کوچه میدانند .امریکا درآغاز حمله به افغانستان چه میخواست که نشد طالبان را کشیدند وکسانی را که نمیخواستند از صحنه رفتند . حالا ببینیم که دولت افغانستان در کجای این شکست جا دارد از برکت امریکا وجامعه جهانی در زمان ریاست جمهوری آقای کرزی خادمان این پروسه وهمپیمانان پاکستانی وهوا داران آنها بصورت مستحق وغیر مستحق به کرسی های بلند دولتی باثروت های هنگفت بر مقام تصمیمگیری برسرنوشت مردم افغانستان رسیدند وهرکدام ایشان با تضمین امنیت در مرکز ومحلات صاحب صلاحیتها واقتدار سیاسی ،اقتصادی ، ونظامی گردیدند ودرین مدت در نتیجه حیف ومیل میلیارد ها دالر از کمکهای خارجی و فساد مالی ، قشرعظیم سرمایداری در کشور بظهور رسید که شرایط فقر ومرض جهالت و بیکاری وگسترش مواد مخدره وسیل مهاجرت بخارج بر مردم فقیر ومظلوم افغانستان سایه افگند .
در مدت یاد شده وپس از آن پرواز های آزادانه طیارات،انتقال افراد مسلح ،انتخاب جای وتعین مراکزقدرت ، زدوبندهای داخلی وخارجی ،معاملات پشت پرده ،قرارداد های کلان خارجی ،توافقنامه ها ، سوی استفاده از صلاحیتهای دولتی ،غارت آثار تاریخی وچپاول قسمی معادن ، رونق گیری تولید وقاچاق مواد مخدره ، رهایی وفرارمجرمین از قید قانون ،در موجودیت دولت افغانستان دولتی در حمایت خارجی ها صورت گرفته است . حالا ببینیم که دولت افغانستان درکجای این شکست ها قرار دارد جواب معلوم است که دولت افغانستان در مرکز شکست قرار داشت چنانچه اگر ضعف شدید ونا کارآمدی دولت کرزی نمیبود حرف شکست بمیان نمی آمد. همچنان در رابطه به جنگ وصلح باید گفت در حالیکه تفاوت زمانی بر اهداف مشخص در چگونگی پالیسی قدرتهای ذیدخل متمرکز است اما نسبت دادن شکست بیک قدرت جهانی به جزطفره رفتن در قبال مسًولیتهای دولتی افغانستان ، ذهنیت سازی و طالب هراسی ، در تضعیف روحیه مردم وتمرکز روی منافع دیگران چه میتواند باشد .
اگر جناب کرزی بمثابه دایه مهربانتر از مادر ظاهراً هدف ایشان موضوع امنیت باشد آشکارآست که در زمان بیش از یک دهه دوره ریاست جمهوری ایشان ، امنیت کشور نتنها بهتر نشد بلکه به چالش نیز کشیده شد چنانچه سرآزیر شدن گروه های تروریستی وطالبی آمده از کشورهای پاکستان واعراب مرتجع و گسترش جنگ ونا امنی و قوت گیری دوباره طالبان مسلح وپسانها ظهور داعش در گوشه ونقاط کشور همه بیانگر اکثراً دوران حکومت جناب کرزی میباشد .
چنانچه در مقاله تحت عنوان « چشم انداز ی به گسترش بحران در شمال بنقل از سایت همایون » میخوانیم «که نا آرامی ها در شمال کشور زمانی آغاز شد که منابع اطلاعاتی گزارش دادند که هوا پیما های نظامی بدستور حامد کرزی در سال ۲۰۰۸ شماری از شبه نظامیان مسلح وابسته به گروه طالبان را در نقاطی از ولایات شمال از جمله در بغلان وفاریاب با استفاده از تاریکی شب در نقاط استراتیژی جابجا کردند سقوط ولسوالی ها ،فساد گسترده ،رشد افراطگرایی مذهبی ،گسترش مدارس دینی ،فقر گسترده ،وزمینه سرباز گیری به طالبان را مساعد ساخت که در نتیجه گسترش شبکه های وابسته به عربستان وقطر ،افراطگرایی مذهبی ، شمال کشور را به مرکز گروهای افراطی داخلی وخارجی مبدل ساخت »
در این مدت افغانستان در تولید مواد مخدره ، فقر وفساد در مقام یکم ودر انکشاف مقام آخر شناخته میشود . که این یک لکه ننگ برجبین حکمرانان افغانستان خواهد بود . با اینحال در شکست امریکا بگفته جناب کرزی خود ایشان نیزدر راس دولت قرار داشتند .در حالیکه همکاری کشور های صلحدوست منطقه مانند روسیه ، هند وکمکهای بیغرضانه دیگر همسایه های افغانستان در جهت استقرارصلح و صفا در کشور قابل تایید وپشتیبانی است ولی حالا ببینیم که آقای کرزی با دعوت چند مملکت چه هدفی را دنبال میکند در رابطه همکاری
ایران همسایه ، هم دین وهمنژاد باید گفت با توجه به موضعگیری های گذشته ایران در قبال سه دهه جنگ در افغانستان و در حال حاضر حضورقسمی ایران در سوریه وعراق ونقش سیاسی آن در لبنان وحزب الله ،حماس ،یمن ودیگر نقاط جهان نیاز به توجه جدی دارد . ودر رابطه به کشور
چین اگر چین بخواهد در امر صلح با افغانستان کمک کند نقش بسزایی خواهد داشت ولی با توجه عمیق به موضعگیری کشور چین در قبال جنگهای ویتنام ودیگر مناطق آسیایی و پس از رویداد ثور ۱۹۷۸ در افغانستان ایستادن چین در کنار پاکستان ومنافع پیچیده آن در منطقه بحث بر انگیز است . در رابطه همکاری
هند در حالیکه هند یک کشور صلحدوست جهان است وبا افغانستان همیشه دوستی وهمکاری ثمر بخش وحسن نیت داشته که کمکهای آنکشور را مردم افغانستان هرگز فراموش نخواهند کرد ولی موضعگیری مشکلساز پاکستانی ها در قبال کمکهای هند به افغانستان همواره روند این همکاری ها را به چالش میکشاند .
بگونه مثال توافق حزب اسلامی گلبدین شخص هوادار آی اس آی نی تنها مشکل جنگ را حل کرده نخواهد توانست بلکه در خوشخدمتی به پاکستانی ها بعید نیست که پروژه همکاری هند به افغانستان را بدستور رژیم پاکستان این دشمن خطرساز هند وافغانستان تضعیف کند .چنانچه بندرا کمار یکی از ژورنالیستان برجسته هندی در مقاله چاپ روز نامه ایشیا تایمز مورخ ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۶ معاهده صلح گلبدین با دولت افغانستان را نتیجه معامله امریکا وپاکستان خوانده مدعی شده است که «امریکا در پس پرده گلبدین را برای حذف نامش از لیست سیاه سازمان ملل متحد اطمینان داده است .هردو کشور سود هایی از بر گشت گلبدین دارند وشخصاً استخبارات پاکستان که کنترول کامل بر گلبدین دارد باتوجه به دید گاه ضد هندی او میکوشد از وی برای برهم زدن مناسبات کابل ودهلی سود برد چیزی که دولت هند را نگران ساخته است »ودر رابطه با
روسیه قبل از همه باید گفت مادامیکه حامد کرزی در دهه نود میلادی در خدمت جهاد ودر جبهه جنگ مخالف روسیه قرار داشت چه شد که اکنون آقای کرزی تغیر موضع داده روسیه را در امر صلح به افغانستان فرا میخواند این امر با قضاوت عادلانه تاریخ مفهوم خاصی را ارایه میکند که اولتر از همه بر ضرورت کمکهای نظامی روسیه شوروی سابق با افغانستان صحه میگذارد با این حال شاید آغای کرزی حالا میخواهد بایک تیر چند فاخته دستاوردی داشته باشد .
نخست جلب رضایت مردم ثانیاً آیا میخواهد با پیش کشیدن پای روسیه و شاید ترسیم الگوی اوضاع سوریه در افغانستان گلی را به آب دهد . درین رابطه نظر گذرایی داریم به وبگاه تحلیلی کانادایی با اشاره به اهداف پشت پرده نامزد دموکرات ریاست جمهوری امریکا می نویسد « سیرک انتخاباتی امریکا وسیله ی برای منحرف کردن اذهان از امور مهم وجدی است . بنا به گزارشات سایت همایون بنقل از فارسی وبگاه کانادایی گلو بال ریسرچ در مطلبی بقلم « دایانا جانستن » تحلیلگر امریکایی پیرامون اهداف هیلاری کلینتون ….. از دیدگاه نویسنده
«هیلاری کلینتون قصد تکرار شگرد « زیبینگو برژنسکی »مشاور امنیت ملی امریکا در زمان جیمی کارتر در سال ۱۹۷۹ فریفتن مسکو برای ورود به افغانستان بصورتی که آنها در ویتنام خود در گیر شدند را دارد از آنجایی که روسها بیشتر مردم صلحدوستی هستند واین بیشتر بخاطر تحمل رنج دو جنگ جهانی بود دخالت این کشور در افغانستان بسیار منفور شد ». در جای دیگری از همین مقاله آمده است «اینک هیلاری کلینتون نیز مایل به بر قراری این نوع رابطه بوده اما ویلادیمیر پوتین ریس جمهور روسیه مانع است » در اخیر کوششهای جناب کرزی اینطور بنظر میرسد که شاید بزعم خود شان کشور های مختلف المنافع را مشترک المنافع سازد ودر بعد داخلی با کوشش های به اصطلاح کار مردمی و صلحامیزشان ، با یک دست با مجاهد وبادست دیگربا طالب قول برادری داده و هردو دست را با آشتی گویا نه یکی بسازد تا حدی که به آسانی فهمیده نشود باکیست .
عبدالو کیل کوچی