گروپي ازسوهاي د يگر آمد
سلاحداران به چورکشورآمد
همي گفتند وطن ، مردم ودولت
چلو صاف همه از او بر آمد
ازابتدا نیزازدحام زاید درحکومت نصفانصف و سهمیه بندی شده موسوم به دولت وحدت ملی ( وحشت ملي ) به زعم بسیاری مغایر و مخالف محض قانون اساسی و سیستم حکومتی کشور بود اما مهلت دوساله ای برای گنجاندن تحولات و اصلاحات درنظرگرفته شد تا شایدعبدالله، محمد خان و محقق بتوانند خود را اثبات نمایند. چند صباحی بیشتربه ختم این دوره ی دوساله باقی نمانده است اما متاسفانه دارو دسته ی چوکي پرستان تفنگدار گردآمده در قصر سپیدارچنان درانفعال و بیکاره گی و وقت گذرانی و حیف و میل خود غرق شده اند که حتی از روی فراغت به شرکت درمراسم سخیف و غیرضروری روی می آورند و به عبارتی تن به حقارت می دهند.
حکومت وحدت ملی برخلاف قانون اساسی وبراساس مصلحت ها شکل گرفت. تفاهم نامه سیاسی خلاف قانون اساسی بود. انتخابات برای این است که یک حزب برنده ویک حزب بازنده باشد. این براساس مصلحت ها کارکردن، باعث شد که کار به کشمکش و اختلاف کشانده شود و دو گروه کشور را به این اوضاع نا به سامان رهنمون کنند.
در تمام سطوح دولت تمام تشکیلات اداری و سیاسی افغانستان به پنجاه درصد تقسیم شده است و به این ترتیب است که وحدت ملی مفهوم خود را در این حکومت از دست داده است.
جامعه فقیروفلاکتزده ما، ازفقرگسترده، بیکاری و فساد، سالیان متمادی و طولانی را رنجبرده و درمیان شعلههای سوزان فقروناتوانی، دستوپا میزنند. حاکمان بیتدبیر وکمخرد گذشته برای بهروزی و بهبودی اقتصادی کشور، فاقد استراتژی اقتصادی و توسعه رفاهی بودند. طرح و پلانی برای رفع این زخم مزمن وکلان نداشتند و درقبال دردها و رنجهای این مردم احساس مسوولیت نکرده و پاسخگو نبودند. فقط دراندیشه قدرت، ثروت وچپاول کرسي ومقام خویش بودند. دولت وحدت ملی، علیرغم شعار مبارزه با فقر و بیکاری درهنگام انتخابات، نیز تا هنوز قدمی برای این خلا برنداشته و نیز طرح وبرنامهیی برای رفع فقر و بیکاری ملی ندارد و در بعد اشتغالزایی و بهبودی اقتصادی مردم ناکام بوده است. فقدان کار، کاريابي، رفاه سبب مهاجرتهای گروهی جوانان این کشور، به سمت کشورهای خارجی بهخصوص کشورهای اروپای و غربی گردیده است. ازاینرو؛ دولت وحدت ملی در عرصه اقتصادی و رفاهی نیز دچار بحران کارآمدی میباشد.
دولت وحدت ملی، با امکانات ملی و فرصتهای بینالمللی ومنطقهیی برای رشد و پیشرفت کشورداشت و میتوانست در راستای تحقق وعملی کردن استراتژی کلان درحوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی گامهای ماندگاری بردارد. تقریبا بعد از گذشت نزديک به دوسال درهمه بخشها ناکام وناموفق بوده و به اهداف از پیش تعیینشده نایل نگردید. موفقیت، رشد و پیشرفت درمسیرتحقق برنامههای ملی نداشته و دچار ناکارآمدی وعدم کارایی گردیده و این ناکارآمدی، دولت را با کاهش و ریزش مشروعیت سیاسی و مقبولیت اجتماعی مواجه ساخته است. چونکه دولت کارایی و تاثیرگذاری مثبت و سازنده درابعاد سیاسی، اجتماعی، نظامی، امنیتی و….ندارد، زمینهی ازهمپاشیدگی مشروعیت سیاسی خود را فراهم کرده است و برجامعه نخبه و فرهیخته ک
شوروخود ملت است که برای بدیل سازی این دولت ، چاره وتدبیری بیندیشند.
رییس اجرایی ودیگرمشاوران و معاونان و مباشران تیم اصلاحات وهمگرایی به زودی و با اتمام مهلت دوساله برای تطبیق مقام ریاست اجرایی بعنوان نخست وزیریا به مثابه ی صدراعظم درقانون اساسی، پایان می یابد؛ عبدالله مشغول وقت گذرانی است . ازابتدا نیز ازدحام زاید درحکومت نصفانصف وسهمیه بندی شده موسوم به دولت وحدت ملی به زعم بسیاری مغایرومخالف محض قانون اساسی وسیستم حکومتی کشور بود اما مهلت دوساله ای برای گنجاندن تحولات و اصلاحات درنظر گرفته شد تا شاید عبدالله، محمد خان و محقق بتوانند خود را اثبات نمایند.
چند صباحی بیشتربه ختم این دوره ی دوساله باقی نمانده است اما متاسفانه دار و دسته ی تیم اصلاحات و همگرایی گردآمده در قصرسپیدارچنان در انفعال وبیکاره گی ووقت گذرانی وحیف و میل خود غرق شده اند که حتی از روی فراغت به شرکت در مراسم سخیف و غیرضروری روی می آورند و به عبارتی تن به حقارت می دهند.
بیشمار مساله و معضل امنیتی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی گریبانگیر جامعه و مردم ملکی افغانستان است ولی عبدالله و محقق و دیگر ارگ نشینان امور مملکتی را تماما به تیم تحول و تداوم و دار و دسته ی اشرف غنی واگذار کرده اند و گاه و بیگاه در گردهمایی های بی ارزشی همچون جشن آزادی امریکا همراه با فرماندهان و مستشاران این کشور و نیز جشن روز ملی فرانسه در سفارت کابل شرکت می نمایند .براستی باید پرسید آیا قصر سپیدار و حتی برخی ارگ نشینان دیگر و افراد رده بالای حکومتی قدرت تشخیص و تمیز اهمیت و اولویت بندی امور خود را ندارند، در شرایطی که بسیاری ولایات و ارگان های حکومتی با سرپرست اداره می شوند و به تبع آن اقتصاد و عمران و امنیت رو به نزول است؛ در چنین مراسم هایی حضور می یابند؟
دارایي سيد سعادت منصورنادري
« اين داروندارکه ثپت اداره دولت گرديده همه دارايي خانواده نادري نيست . ميلياردها دالرثروت وي وفاميلش هنوزتحريرنگرديده است . اين دارايي هاشامل ده هاهزارجريب زمين هاي زراعتي دوفصله (گندم وبرينج) ويک فصله ، دردوشي ، رباط ، دهن کيان، لختوغي، دره کيان ومجموع دره نيکپي ودهنه غوري، تاتار، چهاردار، دره اسکار، قصروبلدنگهاي ، پلخمري ، بلخ ، تاشکند، دره کيان، پغمان ،شهرکابل و… »شرکتهاي تجارتي ميگردد.
به وطن بيسودان سردبيراند
هزاران پياده دربست وزيراند
ريس ومديروچند د خت زيبا
همه درگرد وبرهاي وزيراند .
دارایي سيد سعادت، پسرسيدمنصور نادري كسي كه مردمان فقيراسماعيليه بخش ازنان خانواده اش را به اينها مي دهد .
داراییهای سعادت منصور نادری وزیرشهرسازی و مسکن .
سید سعادت نادری متولد ۳ مارچ ۱۹۷۷ در ولسوالی دوشی ولایت بغلان است و لیسانس اقتصاد و تجارت دارد. اوازسال ۲۰۰۵ برای ده سال رییس SMN Investment بوده است.
داراییهای منقول:
الف، پول نقد موجود: منصور نادری ۱۷ میلیون دالرنقد دارد و خانمش نیز ۲ میلیون.
ب، پول نقد موجود دربانکهای داخل و خارج: نادری یک حساب بانکی درکابلبانک –افغانستان- دارد و دوحساب بانکی درانگلستان که یکی با خانمش مشترک است و دیگری به نام خانمش میباشد، و همچنان یک حساب بانکی HSBC بانک دردُبی. هرچند که در فورم ثبت داراییها ۱۹ میلیون دالر پول نقد ثبت کرده است، اما تفکیک نکرده است که آیا این پول در این حسابهای بانکی است یا خیر.
ج، اشیاء و زیورات: ساعت، طلا و زیورات به نام سعادت منصور نادری به ارزش سه میلیون دالر و ساعت، طلا و زیورات بهنام خانم نادری به ارزش چهارونیم میلیون دالر در فورمه درج شده است.
د، وسایط نقلیه: ۸ عراده موتر با قیمت مجموعی ۹۷۰ هزار دالر امریکایی درج فورمه شده است. یک عراده موتر لندکروزر دیگر هم درج شماره نهم این بخش فورمه است اما قیمت آن در فورمه مشخص نیست.
و، مواشی: ۱۰۰ رأس گاو به ارزش سه میلیون افغانی دردرهی کیان ولایت بغلان، ۵۰۰۰ رأس گوسفند در همان منطقه به ارزش ۳۵ میلیون افغانی و ۲۵۰۰ رأس بُز در همان منطقه به ارزش ۱۲ میلیون و ۵۰۰ هزار افغانی.
داراییهای غیرمنقول:
الف، املاک شخصی: کلوپ دوشی دربغلان به ارزش ۵۰۰ هزار دالر، سرای در پل محمود خان به ارزش سه میلیون دالر، سرای در ترهخیل به ارزش دو میلیون دالر، باغ در قرغه به ارزش ۱۲ میلیون دالر، خانهی مسکونی در لندن به ارزش ۵۰ میلیون دالر، خانهی مسکونی دردُبی به ارزش ۱۵ میلیون دالر، خانهی مسکونی در قبرس به ارزش دو میلیون و ۵۰۰ هزاردالرو یک آپارتمان تجارتی درلندن به ارزش ۲۰ میلیون دالر.
ب، املاک موروثی وغیر موروثی: تعمیر کتابخانهی ناصرخسرو در کابل به ارزش ۱۶ میلیون دالر، فابریکهی شیرین بویه درمزار شریف به ارزش پنج میلیون دالر و باغ در قرغهی کابل به ارزش سه میلیون دالر.
مالک ۵۱ درصد سهام شرکت بیمه ICA با سرمایهی مجموعی دومیلیون دالر، مالک ۵۱ درصد سهام شرکت افغان گولد – مالک ۹۰ درصد سهام فاینست با سرمایهی مجموعی ۱۰ میلیون دالر، مالک ۵۱ درصد سهام فابریکهی شیرین بویه درمزار با سرمایهی مجموعی یک میلیون دالر.
عایدات: معاش ماهوار از وظیفهی رسمی ۱۴۷ هزار افغانی و ۱۵۰ هزاردالر ازعاید ملکیتهای غیرمنقول. ۸۹۰ هزار دالرعاید ماهانهی خانم نادری از فعالیتهای اقتصادی و تجارت.
مصارف:
الف، مصارف تعلیم و آموزش: مجموع هزینهی تحصیلی سالانه سه فرزند نادری که دردُبی مصروف تعلیم و تحصیل هستند ۹۰ هزار دالر درج فورمه شده است.
ب، مصارف امور معیشتی: ۱۲۰ هزار دالرمصارف ماهوار خانوادهی وزیر شهرسازی و مسکن میباشد که از دَرک تجارت تمویل میشود. تحایف نگرفته و مقروضیت ندارد.