مَهریا مهریه با احکام قانون مدنی در ایجاد خانواده وعقد ازدواج آشنا شوید قسمت چهارم ـ محترم سخی صمیم

عمومی

بی خبری از احکام قانون عذر پنداشته نمی شود

مهر: مهرفرع دیگری از آثار ازدواج درقانون مدنی 

مهریه:  مهرو مهریه: بحث مهم دیگریست که برمبنای یک سلسله پُرسشها وکمنتهای فیسبوکی من خود را مکلف دانستم تا با الهام از هدایت قانون مدنی در بارهٔ آن ابراز نظر نمایم.

دوستان ما نظریات موافق ومخالف به مؤیدات قانونی وکسانی هم فرا قانونی از بیجا بودن و یا عدم ضرورت آن نوشته  وعدهٔ هم مطالب و نظریات گوناگون دیگری ارقام کرده اند. واکنون منهم با رعایت نوبت وغنیمت شمردن فُرصت به استناد احکام و هدایت قانون در باره به توفیق ذهن و توان می نویسم وآرزو میبرم طرف توجه دوستان و عزیزانم قرار گیرد:

  مَهر: مهر به معنی مال یا کابین و یا قایم مقام مال از قبیل( اجناس٬ پول نقد وغیره اجناسیکه قابلیت تملک و تصرف داشته و درعقد ازدواج موافق به احکام و قواعد اسلامی ازطرف مرد به زن پرداخت  میشود).مهرازحقوق منحصر به فرد به حساب آمده و مربوط زوجه می باشد. 

مالیکه قابلیت تَمَلک (تصرف و مالک شدن را دارا باشد) مهرتعیین شده می تواند.    

زمانیکه مالِ قابل قبض وتصرف٬ بنام مهر درعقد ازدواج از طرف مرد برای زن در نفس مجلس عقد و یا بعدن  پرداخت میگردد این مال ملکیت شخصی زن محسوب و زن میتواند دران تصرفات مالکانه داشته و طور دلخواه استفاده نماید. 

توجه داشته باشیم که مهر ازجملهٔ ارکان عقد نیست که جواز عقد را زیر سوال برد و یا آن را باطل سازد٬ عقد نکاح میتواند بر پایهٔ رضائیت زوجین بدون تعیین مهر منعقد گردد زیرا مهر از جملهٔ آثار ازدواج است نه رکن عقد٬  پس در عقد ازدواج به اساس رضائیت و تجویز زوجین مانعی دیده نمیشود. 

به هدایت قانون توجه فرمائید:  

موافق به حکم ماده « ۱۱۰» قانون مدنی 

مهر٬ ملکیت زوجه محسوب میگردد. زوجه می تواند در مهر خود هر نوع تصرف مالکانه بنماید  

: انقسام مهر به مُعجل و مؤجل

ازینکه مهرقابل تجزیه است٬ زوجین حین عقد ازدواج می توانند آن را به طور مُعجل و مؤجل قسمت نمایند وهم ممانعتی وجود ندارد اگر کل مهر را معجل و یا مؤجل سازند.

همانطوریکه در بالا اشاره شد مهربا روشن و ثابت بودن اندازهٔ خود می تواند به دوقسمت معین

( مهر مُعجل و مؤجل) تقسیم گردد.

1ــ  مهر مُعجَل: آنست که مهرمعینه درنفس مجلسِ عقد نکاح ومراسم ازدواج برای زوجه پرداخته میشود.

2ــ مهر مؤجل: آنست که پرداخت آن به آینده موکول گردیده و بنام زن ثبت و راجسترو مطالبه و اخذ آن نیز به رؤیت موافقتنامه از صلاحیت زوجه است. 

اگرحالات ذکرشده حین اجرای عقد مجهول باقی ومهرتعیین نشده باشد دران صورت بایست به عرف متداول جامعه مراجعه شود. 

وبه همین منوال زمانیکه تأدیهٔ مهر به آینده موکول و مهر مؤجل گردد آنگاه امکان تغییر در تأدیهٔ آن وجود دارد بدین مفهوم که در صورت وفات و یا تفریق زوجین مهر مؤجل می تواند تابع مدت کوتاه ترشده وزودتربه پرداخت آن اقدام صورت گیرد٬ مگر اینکه در حین انجام اجرای عقد مدت معین و تاریخ روشن برایش تعیین نگردیده باشد. 

    موافق به روحیهٔ آنچه در بالا خواندیم بی فایده نیست تا بدانیم که: زوج یعنی شوهر اجازهٔ قانونی دارد که بعد از عقد ازدواج مهر زوجهٔ و خانم خود را طور دلخواه ازدیاد بخشیده و مقدار مهر را تزئید نماید٬ اما این عمل بایست تحت این شرایط صورت گیرد:

1ــ مقدار زیادت مهر ثابت و روشن باشد.

2ــ زوجه یا ولی او به این زیادت موافق و آن را قبول نماید.

3ــ رابطهٔ زوجیت باقی و قایم باشد. 

قانون مدنی مادهٔ ۱۰۱

ــ کل و یا قسمتی از مهر٬ حین عقد طور معجل یا مؤجل تعیین شده میتواند. 1

2ــ در صورت عدم تصریح٬ بعرف رجوع میگردد. پرداخت مهرمؤجل در صورت تفریق یا وفات تابع مدت کوتاه تر می باشد٬ مگر اینکه حین عقد مدت معینی تصریح شده باشد.

أقل و أکثر مَهر   همانطوریکه این عنوان با مفهوم ومعانی خاص خویش ( درمعیار سنجش)  مقدار واندازهٔ  کم و زیاد را نشان می دهد٬ همانگونه درمحدودهٔ عقد نکاح نیز تحت شرایط  بخصوص در ارتباط تعیین مَهرهمان معانی اصلی خود را با ویژگی خاص حفظ می نماید که اکنون به آن تماس می گیریم: 

در تعیین اندازه و مقدار مَهردرعقد نکاح رضائیت طرفین عقد (زوج و زوجه) اساس صحت آن شمرده میشود. 

در تعیین مقدار«حد اکثرمهر» مرد یا زوج دست باز دارد. ولی جانبین عقد نمیتوانند اندازهٔ تعیین شدهٔ حد اقل مهر راکه به اساس نظر فقهای حنفی « ده درهم شرعی» تعیین گردیده است تنقیص و یا حذف  بدارند.

 مرد می تواند برای زوجهٔ خویش هراندازه مهریکه لازم بیند وقدرت پرداخت آن را داشته باشد بدون قید و قیود بگونهٔ تبرع و احسان آن را تأدیه بدارد مگر مقداریکه مقدورالتسلیم واز توان و قدرت آن خارج نباشد.

ولی به هیچ عنوانی در حدّ اقل مهر که قبلن ازان تذکر بعمل آمد تنقیص وحذف جواز نداشته و نفی آن جواز ندارد ــ ولی زوجه بعد از قبول وتعیین٬ حق دارد آن را بببخشد  یا از اخذآن صرف نظر نماید  زیرا تعیین حد اقل مهردرعقد نکاح امریست ثابت که بر رضائیت جانبین عقد بستگی نداشته و شامل آثارعقد ازدواج میگردد وباحکمتیکه درتعیین حدّ اقل آن در پهلوی دیگر دلایل موجود است بر ثبات «حد اقل» مهر٬ تأکید و براُفت و تنقیص و یا حذف آن در جهت منفی جلو گیری میشود: این نکتهٔ قابل تأکید بیدلیل نیست وهمه میدانند:

 زن یک موجود ملکوتی و قابل حرمتیست که با رضائیت و توافق خویش درعقد ازدواج دورهٔ تجرد زندگی را تغییرو بر بهار زندگی نو قدم می گذارد وبهترین مرحلهٔ حیات جدید را به آزمون میگیرد و با فهم و درک حکمت ازدواج٬ در تداوم وبقای نسل بشرسهیم میشود و میخواهد نسلی از خود بجا گذارد که حافظ نسل خود و بشر باشد.

 ولی نباید فراموش کنیم که زن با قایم ساختن رابطهٔ عاطفی با شوهر و به آرزوی رسیدن به یک زندگی مشترک و ایدیال متحمل ضرری جسمی نیز میگردد زن حین مقاربت زنا شوهری با زوج جرح و ضرری می بیند که این ضرربهر صورت نباید بدون جبران باقی گذاشته شود.  

 هرضرروارده به انسان از نگاه عدالت انسانی و بشری اگر عمدی و یا غیرعمدی به وقوع پیوسته باشد نباید بدون جبران به هدر رود ونادیده گرفته شود زیراضرربرمبنای عدالت حقوقی قابل جبران و تعویض پنداشته میشود.

برهمین بنیاد درصورت عدم تعیین و تصریح مهراضافی یا «اکثر» بروجوب تعیین حدّ اقل وادای آن تأکید و ایستادگی باید کرد. 

پس لازم است چگونگی تعیین حد اقل و اکثر مهر را با در نظر داشت صلاحیت  زوجین چنین فشرده سازیم:

زوج (شوهر) درتعیین مقدار اکثرمهرکه مقدور التسلیم وبه رضاء ورغبت او صورت گیرد صلاحیت عام وتام و دست باز دارد٬ ولی نمیتواند حد اقل مهر را از اندازهٔ معینهٔ آن پائین و یا حذف نماید.

انواع مهر: 

مهر به رؤیت احکام قانون دو نوع معرفی شده است:       

۱ ــ مهر مسمی 

۲ ــ مهر مثل

۱ ــ مهر مسمی: مهر ثابت ومعینیکه که مقدار٬ نوعیت و اندازهٔ آن معلوم بوده و شبههٔ دران دیده نشود و مهری باشد که حین عقد ازدواج و یا بعد از عقد ازدواج در محدودهٔ شرایط شرعی و قانونی برای زوجه تعیین و مقرر شده و زوجه مالک آن شناخته شود آن را مهر مسمی خوانند.

و این مهر مال و ملک زوجه بوده و زوج مکلفیت ادای آن را دارد.

۲ ــ مهر مثل: مهریکه حین اجرای عقد تعیین نگردیده و یا بطور کُل نفی شده باشد درینصورت بایست ادای مهر به مثل و نظیراو صورت گیرد ومهرچنین زوجه همسان با زنهای دیگریکه از اقربای او و یا صفاتِ سیرت و صورت او را داشته باشد تعیین و تقدیر میشود٬ اینگونه مهر را مهر مثل گویند.    

لازم به یاد آوری میدانم که: برمبنای مطالب ارائه شده چون مهربه عنوان مال و ملک شخصی زوجه(زن) بحساب می آید پس اومیتوانددرملک ومال شخصی خود تصرفات مالکانه داشته وازان منحیث مال متقوم استفاده برد  بدین لحاظ او صلاحیت داردکه کل مهر و یا قسمتی از آن را برای شوهر هبه و یا بخشش نماید.

یاد داشت: دوست عزیز٬ خوانندهٔ گرامی! چون مهرمنحیث جزئی از حقوق شخصی زوجه در دایرهٔ عقد ازدواج و معاشرت زنا شوهری مطالب دیگری را نیز شامل است که درین نبشته موافق به تعهد قبلی کنجایش نداشته٬ با این مؤجز و مختصراکتفا گردید خدا کند معذرتم پذیرفتنی باشد.     

ادامه دارد

سخی صمیم