سالون عروسی مزین با گلهای تازه به اطراف قندیل های بزرگ جلوه نمایی میکرد .مهمانان آراسته با دریشی های جشنی به گرد میزهای سفید پوش هشت نفری حلقه زده و مملو از خوشی وسروربودند
عروسی دو جوانی که هفته گذشته در شهر زیبای هامبورک جرمنی عقد بستند . موزیک لایف با صدای رسای هنرمندان جوان هموطن طنین شادی افگنده وامکان گپ زدن را ناممکن میساخت . بآنهم مهمانان که پس از روز ها ، ما ه ها وحتا سالها همدیگر خود را به دور میز عروسی یافته بودند تو ام با تبسم معنی داری بسوی همدیگر می نگریستند واما در اثنای توقف کوتاه موزیک، مهمانان با شتاب تمام حرفهای رسیده تا گلوی خود را از احوالپرسی شروع و طبق عادت دایمی تا اوضاع نا بسامان وطن ،جنگ وسیاست واز زمین وزمان دور ونزدیک سخن می زدند . در میز ما اتفاقاً موضوع شرکت کمرنگ جوانان در مراسم عروسی ومسُله فامیل وخانواده بمیان آمد .درین میان خانم فرهیخته ی که نزدیک میز نشسته بود با صحبتهای هدفمندانه ی توجه مرا بخود جلب کرد .
خانم نوریه بارکزی پس از احوالپرسی کوتاه در رابطه به وظایف خود گفت با جوانان مهاجر هموطن بخصوص جوانان تازه وارد در عرصه های تعلیمی وتربیتی شان کار میکند و در باره رشد فرهنگی جوان اعم از دختر وپسر مسله پرورش وتربیت سالم جوانان را مهم وضروری دانسته که برای من انگیزنده بود . این خانم معتقد است یک تعداد جوانان مهاجر که در میان دو فرهنگ قد می کشند درداخل فامیل تابع فرهنگ وطنی وبا لسان مادری تکلم نموده ودر خارج منزل با فرهنگ خارجی سر و کار دارند باید موضوع آموزش در هردو فرهنگ برای رشد وبالندگی جوانان ونوجوانان مدنظر گرفته شود .همچنان تعدادی از جوانان تازه وارد به خاک این کشور ، ابتدا فرهنگ وآداب وطنی را با خود داشته وآهسته آهسته با مرور زمان وفرا گرفتن فرهنگ آلمانی واروپایی ، فرهنگ وطنی درذهن شان زیر گرد فراموشی نا بود میشود .
از همینجاست که جوانان چه در خانه ویا بیرون از آن در مکتب و اجتماع دچار مشکلات شده ازاصول وحقوق آگاهی کامل نداشته و در مراعات نظم جامعه به کندی پیش رفته با احساس بیگانگی از مردم ومحیط ماحول خود گوشه گیر میشوند که این امر روحیه اخلاقی ، روران وشایستگی آنها را آسیب پذیرساخته و بدبختی به آینده زندگی ایشان سایه می افگند که با این وضع وظایف والدین در قبال فرزندانشان دوچندان میشود.
با توجه بمسایل فوق والدین گرامی از همان آغاز کار میباید فرزندان نازنین خود را با زبان مادری وفرهنگ وطنی برای فهم مفاهیم وارزشهای حیاتی معنویات جامعه موجود وکشوراصلی ما افغانستان آموزش داده وبرای رشد شخصیت فرزندان خود توجه جدی مبذول بدارند تا آنها با رعایت این ارزشها در آغوش پرمحبت والدین وفامیل ودر خارج از آن خود را در بین مردم با اعتماد بنفس ،داشتن نقش در جامعه ، عضو سالم وکارآمد بدانند . باید آنها بدانند که احترام به بزرگان ،شفقت به خوردان ، صداقت ، مهربانی ، دلسوزی ،احساس مسولیت در برابر قانون ،احساس وطندوستی ،حقوق بشر ،آزادی وآزادگی ، عدالتخواهی وبا انصاف بودن ،خدمت ومبارزه در راه سعادت انسان ،صلح ودوستی ، محبت ،عشق به انسان واحترام به مقام انسانی ، شجاعت ،عزت ،حرمت ،اتحاد وهمبستگی وسایر ارزشهای حیاتی وساخصهای زندگی را بیاموزند وبکار گیرند .همچنان زبان خارجی که با فرا گیری آن میتوان بر حل مشکلات روز مره و فرهنگ کشور دومی پرداخت، تحقق آن مهمترین وظیفه مسولین ودلسوزان امور بوده که هم مهم وهم ضرور میباشد . چنانچه درین اواخر بنظر میرسد که جوانان تازه وارد حتا بدون فامیلهای شان پناهنده شده اند و آنها به فراگیری زبان خارجی بیشتر نیاز دارند البته کار درین زمینه نیازمند سهگیری همگانی میباشد .
قابل یاد آوریست که موضوع تربیت وپرورش نو جوانان وجوانان تنها به آموزش لسان مادری وفرهنگ وطنی خلاصه نمیشود بلکه با توجه به ابعاد مختلف اصول زندگی وبموازات رشد شعور اجتماعی وبا درک این مبرمیت که میباید با نگاه آگاهانه به گذشته راه آینده را روشن ساخته وبه این ترتیب از تجارب گذشته بیاموزند وبدانند که پدران شان مراحل زندگی را از دور آدم تا ایندم چگونه طی کرده اند و کم از کم از تاریخ وطن وافتخارات کشور شان معلومات حاصل نمایند.
در وطن ما جوانان با لیاقت وشجاعت در طول تاریخ درخشیده اند در عرصه دفاع از سرزمین آبایی قهرمانانی همچون خراسانی ، کاوه ها ، یعقوب ها ، ملالی ها ،زهرا ها وعبداله ها ، وزیر اکبر خان ، محمود افغان وهزاران جوان نامدار وگمنام دیگر حماسه ها آفریدند. درعرصه علم ودانش سید جمال ا لدین افغان ، جلال الدین محمد بلخی ، ابن سینا ،ابوریحان ، وغیره علما در دوران نو جوانی سرآمد روزگار خود بودند .
در عرصه اکتشافات واختراعات غنی ترین سرمایه معنوی متعلق به افغانستان بود که در وجود جوانان تبلور یافته بود چنانچه آفریده های صدیق محترع به بیش از هفتصد رقم میرسید . کارگرجوانی در زمان نادر غدار تفنگچه ساخت .بامرور زمان وگسترش علم وتخنیک برغم بسته نگهداشتن روزنه های علم وهنر در زمان رژیم استعداد کش شاهی نو جوانانی بنام های سید جلال وفرید با نبوغ علمی شان ریکورد ریاضی را از آن خود داشتند . جوان دیگری بساختن طیاره دست یازید ، جوان کمنامی در سالهای ۴۵ خورشیدی رادیو ساخت همین اکنون ده ها وصد ها آفرینش از دستاورد های جوانان وطن ما میباشد که بتشویق وانکشاف نیاز دارد .
شش دهه قبل در اثر آموزه های بجامانده از جنبش مشروطیت ، ملی غورخنگ و جنبش روشنفکری جوانان در ساحه پوهنتون کابل ودیگر دانشگاه ها ایجاد گردید زنده یاد ببرک کارمل یکی ازقربانیان جنبش و بنیانگذار اتحادیه محصلین دانشکده کابل بود. دهسال بعد آن تحت رهبری حزب دموکراتیک خلق افغانستان جوانان آگاه ومبارز دریک سازمان سیاسی سازمان دموکراتیک جوانان افغانستان متشکل گردیدند که در سنگر دفاع از وطن قرارداشتند ودر عرصه های آموزش ،سیاست ومبارزه ،تولید وکارایی وبخصوص در جبهه دفاع از وطن قهرمانانه رزمیدند . همین اکنون برغم شرایط دشوار در کشور جوانان فدا کار وطن در صفوف قوای مسلح کشور از نوامیس ملی ،استقلال وتمامیت ارضی شجاعانه دفاع میکنند قربانی میدهند وحماسه می آفرینند سر میدهند وسنگر نمی دهند افتخار به آنها .
درشرایط جنگ وسیاست های غلط دولت عرصه زندگی برای جوانان روز تا روز دشوار میگردد.از چهار دهه قبل دشمنان خارجی افغانستان در تبانی با ارتجاع داخلی ومنطقه بخاطر تضعیف نیروی بالنده کشور ما مذبوحانه تلاش کردند تا دروازه های کار را بروی جوانان ببندند ازهمین جهت فابریکه ها ومزارع را تخریب کردند دروازه های آموزش را بستند واکنون بجای آن با ایجاد مکاتب خیالی فتنه می آفرینند وبا ترویج مواد مخدره فقر وبیکاری جوانان را مریض ،علیل و مجبور به ترک وطن ساخته مدعیان دینی زمینه دزدی وچپاول دارایی عامه را برای خود وباداران خارجی شان مساعد میسازند . روی این اجبار است که گروه های جوانان کشور ما بنا چاری خاک شیرین وطن را ترک نموده عازم ایران واز آنجا جبراً به جنگهای سوریه ویمن فرستاده میشوند وتابوتهای شان برمیگردد .وتعداد کثیری از آنها در راه مهاجرت بدریای مدیترانه غرق میشوند. که لکه ننگ آن بر جبین دستگاه فاسد دولت افغانستان تا ابد باقی خواهند ماند . واما تعدادی دیگری از جوانان که به سختی خود را تا اروپا میرسانند قبل از همه به آموزش نیاز دارند ،به مراقبت پرورش وتربیت ، برهنمایی ،همکاری وهمیاری نیاز دارند .
بدون شک تدریس کتب وپروسه آموزش بمثابه پیش زمینه اندوخته ها در صدر آموزه ها ی علمی واکادمیک متعهدین ومسولین دلسوز وآگاه قرار دارد وبارشد تخنیک وتکنالوژی معاصر وپیشرفته بخصوص انترنیت با سهولت میتوان بروزنه های علم ودانش نگاه کرد . البته هستند فامیل های محترمی که با استفاده از فاکتور های اساسی میتود آموزش وپرورش دامنه فرهنگ ودانش را در صفوف جوانان گسترش میدهند وبا مواظبت دایمی وخستگی ناپذیری بیشتر فرزندان خود را با سلاح علم ودانش مجهز ساخته وشخصیت جوانان وجگر گوشه های خود را در فامیل وجامعه رشد میدهند ویا زمینه رشد آنها را مساعد میسازند ولی در تناسب با کمیت مهاجران موجود بکار زیاد وپیگیر نیاز است . زیرا هستند فامیل هایی که به نسبت مصروفیتهای کاری والدین وکمرسی به فرزندان شان، اولادا ن مهاجرحتا در کشورامن وپیشرفته نیزسرنوشت خوب وآگاهی لازم ندارند زیرا بسیاری از آنها تا هنوز نمیدانند افغانستان کدام کشور درکجای کره خاکی است واین جوانان چه تعلقیتی به افغانستان دارند ، نمیدانند چرا وطن شیرین خود را ترک کرده به این کشور آمده اند هدف ومقصد از مهاجرت چی بوده است آنها تا هنوز ندانسته اند که پدر ومادر در زندگی ایشان چی رولی داشته اند تاریخ وگذشته ها برایشان اصلاً اهمیتی ندارد . اگر مبالغه نکرده باشم بعضی از جوانان ویا نو جوانان مهاجر ما نمیدانند که کچالو غرس میشود یا کاشته ،بادرنگ میوه است یا سبزی . او نمبر تیلفون منزل خود را خوانده نمیتواند . فقط دموکراسی راکه زیاد شنیده اند آنهم معنای آنرا نه بمفهوم واقعی بلکه بزعم خود برداشتی از آن دارند.
وبعضی از والدین کم توجهی خویش وعقب ماندگی فرزندانشان را در زیر نام اروپایی شدن پنهان کرده با سربلندی تمام میگویند این فرزندم اروپایی شده است در حالیکه بگواهی علم هیچ چیزی خود بخود چیزی نمیشود تا ساخته وایجاد نشود . از همین رو است که جوانان ما در محیط بیگانه زود زود بدام گمراهی می افتند چون ازدرک مطالب ، شناخت جامعه وتحلیل مسایل عاجز مانده بسیاری از جوانان ما نوشته های شان را نیمه به زبان مادری ونیمه انگلیسی می نویسند در حالیکه هردو زبان برایشان مهم است وباید فرا بگیرند .وبه همین ترتیب صدها مشکل وچالش دیگر فرا راه مهاجرین جوان هموطن قرار دارد که نباید به این پرابلمها کم بها داد ویا آنرا دست کم گرفت ولی در صورت همکاری واحساس مسولیت ومسولیت پذیری هموطنان عزیز به این مشکل غلبه خواهیم کرد . همین اکنون ودر حال حاضر ما بچشم سر می بینیم که جوانان ما چه دختر ویا پسر پس از گذشت دوره پر جنجال مجردی پس از ازدواج به پرابلمهای بزرگ مواجه میشوند . البته دلیلش اینست که جوان نو عروس تا هنوز از لحاظ روانی آمادگی ازدواج را ندارد وبردوش کشیدن بار متاهلی برایش وزمینی میکند که ناشی از عدم توجه والدین ونازدانگی فرزندان شان میباشد . بسیاری از والدین به این عقیده هستند فرزندانی که سن هجده سالگی را تکمیل کرده بگذار خودشان بپای خود بایستند وراه خود را بیابند حتا هستند پدرانی که از هفت وهشت سالگی طفل خود را بنام جامعه آزاد، آزاد گذاشته فرزند نوجوان از تعلیم وفرهنگ لازم هردو کشور بی بهره مانده ودر میان انبوهی از کم فهمی واشتباهات قد میکشند ودر زمان بزرگی ودوره متاهلی با جار وجنجالها ونا هنجاری های سخت روز گار مواجه میگردند که از علاج آن خارج شده وراه برونرفت برای شان نا معلوم میشود و در آنصورت زندگی پر آشوب توام با جدال خانوادگی وپرخاش ، آینده شان را به خطر جدایی وکشمکش حتا مرگ روبرو میسازد و این مصیبتها از کم توجهی والدین سر چشمه میگیرد که از میان صدها عوامل توجه خواننده محترم را به دو عامل مهم معطوف میدارم .
اول مسله کار ومصروفیتهای کاری والدین در یک نظام قانونمند ودر یک سیستم انظبا ط کاری در اروپا که فرصت والدین را در کار پرورش اطفال محدود میسازد . دوم مسله انترنیت که بعضی فامیلهای محترم بخاطر آرام ساختن اطفال نا زنین شان کوشش میکنند بجای دیگرمیتود های آرامش بخش ، طفل خود را با تیلفون ، نمایشات انترنیتی ، کارتونی های عجیب وغریب ،رقص وموزیک ودیگر نمایشات معجزه انگیز مصروف بسازند و در بسا حالات حتا از سن شش ماهگی مروج است که آنرا از همان دوره کودکی به انترنیت معتاد ساخته پسانها میگویند که طفل شان در میز نان حاضر نمیشود ،با کلانها نمی نشیند ،گپ زدن از یادش رفته است ، با والدین خود بیگانه شده اند بهر ترتیب این وضعیت نی تنها در فامیل بلکه در صنوف درسی مکاتب نیز دامنگیر جوانان شده است که به پیش بردن پروگرامهای درسی واستعداد طلاب زیانبخش است .
باید گفت که مسله طفل ومادر ،ومسولیت والدین در قبال پرورش اطفال وتربیت نوجوانان ابعاد مختلف ودامنه وسیع دارد که رسیدگی به آن درین مقال نمی گنجد . بنا بر آن ناگزیریم با چند جمله کوتاه بحث حاضر را به پایان برسانیم و آن اینکه والدین گرامی میتوانند با قبول مسولیت پذیری در قبال پرورش وتربیت سالم فرزندان شان از آنها مواظبت دایمی نمایند . والدین محترم تربیت واموزش فرزندان خود را به سن وسال منحصر نسازند زیربگواهی علم انسان شناسی پرورش اطفال حتا قبل از تولد قابل توجه دانسته میشود وبعد از تولد انسان بهر سن وسالی که برسد بقول معروف « زگهواره تا گور دانش بجوی » به دانش وکوشش ، فهم وآموزش نیاز دارد ، به تجارب واندوخته ها نیاز دارد ، به همکاری خردمندانه نیاز دارد ، نباید درین زمینه فریب تبصره های نادرست وزیر نام سنین هجده را خورده وجگر گوشه های نازنین خود را در باتلاق سراشیبی تنها گذاشته ودر دشت تنهایی در میان جنگل وسگنلاخهای پر از مار وگژدم رها نمود . مار هایی که بظاهر پر از نقش ونگار ودر باطن مملواز زهر کشنده .
البته بدون شک که معتقد ساختن ، باورمند کردن ، قبولاندن ، در راه آوردن ، فهماندن وآموزش دادن برای اطفال آنقدر ساده هم نیست زیرا تربیت وپرورش اطفال از افغانستان تا آلمان زمین تا آسمان فرق میکند آنجا بطرز دیگری بود ودراینجا فهماندن وقبولاندن بسوی قله کوه بالا رفتن است .درعین حال این را فراموش نکنیم که در راه رفتن بسوی قله ها با کمترین کم توجهی والدین هر لحظه ممکن است اطفال در اثر لغزش بسراشیبی گودال عمیق افتد و بجایی سقوط کند که راه نجاتش را ناممکن میسازد پس اندک کم توجهی بازی کردن با حیات فرزندان است .
مسله تربیت وآموزش مراقبت دایمی وکار دوامدار میخواهد .والدین محترم میتوانند با استفاده از کلیه امکانات وریزرفهاوداشته های خود در جهت پرورش فرزندان تلاش خستگی نا پذیر نموده اولاً دلایل ، علل وعوامل مشکلات اطفال را مشخص ساخته وپس از آن راه برونرفت را جستجو نمایند .ثانیاً والدین محترم میتوانند مسله پرورش و آموزش فرزندان خود را با کار شناسان ومتخصصین جامعه شناسی در میان گذاشته و راه حل هایی را دریاب کنند زیرا ارزشهای معنوی وفرهنگی که به نسبت دوام جنگ در وطن ما شدیدا ًصدمه دیده وقسماً نابود گردیده است با تلاش خستگی نا پذیری والدین محترم جبران میگردد بگونه ی که فرزندان احساس مسولیت پذیری را از والدین خود بیا موزند وفرا گیرند وچگونگی سرنوشت حال و آینده فرزندان به کارایی والدین مرتبط است زیرا جوانان پل روابط فردای جامعه میباشند وازین طریق والدین گرامی در سر نوشت جامعه شان نقش اساسی ومسولیت خطیری دارند که با کار وکوشش ومسولیت پذیری به موفقیتهای همه جانبه خواهند رسید .
عبدالو کیل کوچی
۱۲ ــ۸ـ۲۰۱۶ جرمنی